جلسه پنجم از دوره سوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی ارم، با استادی مسافر قاسم، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر آرمین با دستور جلسه: وادی پنجم و تاثیر آن روی من در روز سهشنبه 31 تیر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد.
سلام دوستان قاسم هستم یک مسافر.
از نگهبان جلسه سپاسگزارم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند تا خدمت کنم و آموزش بگیرم.
دستور جلسات کنگره ۶۰ و وادیها بههمپیوستهاند؛ یعنی هر وادی به وادی قبل و بعد ربط دارد. وادیهای کنگره چهارده راه هستند برای رسیدن به خود. که یکی از مهمترین آنها وادی پنجم است. در این وادی یاد می گیریم که حرکت کنیم. یعنی شروع عملی کردن تصمیمات و تفکرات خودمان. چهار وادی اول درباره تفکر و آمادگی ذهنی است. مثلاً میگوید: با تفکر ساختارها آغاز می گردد. هیچ موجودی به اندازه خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند. مسئولیت دادن به خداوند یعنی سلب مسئولیت از خویشتن. اما از وادی پنجم به بعد، نوبت حرکت است. یعنی اگر تا حالا فکر کردی، حالا باید دست به عمل بزنی. وقتی یک انسان وارد دنیای اعتیاد میشود و میخواهد از آن خارج شود، یک فکر به ذهنش میرسد: من قاسم، باید مواد را کنار بگذارم. این فکر، شروع تغییر است. اما اگر فقط در حد فکر باقی بماند و عملی نشود، فایدهای ندارد. وادی پنجم میگوید: تفکر کردی، باید حرکت کنی، باید آن را عملی کنی. و اینجاست که موفقیت شروع میشود.
آقای مهندس میگویند ما سه تا جهان داریم. جهان فیزیکی (که همین دنیای فعلی ماست). جهان خواب. و جهان ذهنی (که در آن افکار شکل میگیرند). وقتی میخواهیم از اعتیاد بیرون بیاییم ابتدا در جهان ذهنی یک صدا میگوید: تمومش کن... خانوادهات، کارت، زندگیت از بین رفته. این افکار در جهان ذهنی اتفاق میافتد. اما بلافاصله یک صدای دیگر میگوید: ساعت پنج تا نه همیشه مواد میکشیدی، حالا میخوای این ساعاتو چیکار کنی؟ این صدا اجازه حرکت نمیدهد.
برای کنترل این آشفتگی ذهنی، باید چه کرد؟ باید وارد کنگره شد و گوش به فرمان راهنما بود. چون کسی که تازه وارد سفر اول میشود، غرق در مصرف است و حواسش از درون و بیرون بسته شده. خودش نمیتواند درست فکر کند. باید سرش را با راهنمایش عوض کند.
اگر این کار را نکند، وارد ضدارزشها میشود. هر انسان در درون خودش فرق ارزش و ضد ارزش را میداند. آقای مهندس میگویند شاید در اروپا مشروب خوردن ضدارزش نباشد، اما اینجا مواد مخدر چون به بدن آسیب میزند، ضدارزش است. ضدارزشها بستگی به "خرد جهانی" دارند. مثل دروغ نگفتن، تجسس نکردن، غیبت نکردن...
آقای مهندس میگوید: خودداری مهم است. یعنی اگر میخواهی کاری انجام بدهی، معاملهای بکنی، باید خودداری کنی مگر اینکه مطمئن باشی. چون اگر مطمئن نباشی، شکست میخوری. خود من سالها چنین اشتباهاتی کردم. یکی از بچهها میگفت: «ما اصلاً بزرگ شدن بچههامون رو نفهمیدیم.» دختر من الان ۱۴ سالشه، اصلاً نفهمیدم چطور بزرگ شد. اینها همه یعنی باید در مسیر باشی. حتی اگر شانسی هم قرار باشد چیزی گیرت بیاید، باید در مسیرش باشی.
قناعت هم یکی از ارزشهاست. آقای مهندس میگوید: قناعت یعنی از کمترین امکانات، بهترین استفاده را بکنی. نه اینکه گدابازی دربیاری. شاعر هم گفته: عزت به قناعت است و خواری به طمع،
با عزت خود بساز و خواری مطلب.
مقابل قناعت، طمع است. انسانی که طمعکار باشد، قناعت ندارد و زمین میخورد. دربارهی تجسس و غیبت هم آقای مهندس میگوید: غیبت مثل خوردن گوشت برادر مرده است. وقتی این جمله را میشنویم، به عمق فاجعه پی میبریم.
من اگر غیبت کنم، مطمئن باشم که جای دیگر هم از من غیبت میشود. تمام این آیتمهایی که آقای مهندس با اصول و کتاب برای ما آورده، برای این است که منِ قاسم بفهمم دارم چکار میکنم، تا آسیب نبینم. چون مصرفکنندهها ۳۰-۴۰ درصد به خودشان آسیب میزنند، ولی ۶۰-۷۰ درصد به خانواده و جامعه. وقتی خمار باشم و پول نداشته باشم، میروم باتری ماشین همسایه را میدزدم. هم به خودم آسیب میزنم، هم به جامعه. ممکن است از سر کارم اخراجم کنند. من آدمی را میشناختم که پنجاه سال هروئین تزریق میکرد. وقتی مُرد، همه گفتند خدا را شکر. چون خانوادهاش شب و روز در بدبختی زندگی میکردند. همه گفتند: کاش ده سال پیش مرده بود. اینجاست که انسان با این عظمت و پیچیدگی، به جایی میرسد که دیگران آرزو میکنند زودتر بمیرد. بهخاطر آسیبهایی که میزند. پسانداز هم مهم است. من قبلاً فکر میکردم پسانداز برای پولدارهاست.ایشان می گویند، اگر سه تکه نان داری، یکی را بخور، دو تای دیگر را برای فردا نگهدار. آیتمهای دیگری هم هستند مثل توکل، رضا و تسلیم. و غیره. این وادی یک نکته مهم را به ما آموزش میدهد. عملیاتی کردن فکرها و حرکت کردن است. از اینکه به صحبت های من توجه کردید سپاسگذارم.

عکس : مرزبان خبری
تایپ و بارگزاری : مسافر محمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
234