جلسه هفتم از دور ششم کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران نمایندگی معدن فیروزه با استادی مسافر علیاصغر و نگهبانی مسافر احمد و دبیری مسافر ابوالفضل با دستور جلسه وادی پنجم و تأثیر آن روی من یکشنبه تاریخ 1404/4/29 ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود
خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان علیاصغر هستم یک مسافر
از ایجنت و نگهبان محترم سپاسگزارم که استادی و مسئولیت جلسه را به من واگذار کردند تا خدمت کنم.
دستور جلسه وادی پنجم و تاثیر آن بر روی من: چهار وادی اول در حوزه تفکر به من مسافر آموزش میدهد و در اینجا وادی پنجم به من میگوید تا در مسیر قدم برنداریم هیچ اتفاقی نمیافتد و صرفاً فکر کردن به تنهایی حلال مشکلات نیست.
برای رسیدن به نتیجه و هدف که درمان اعتیاد است باید حرکت کنیم تابه نتیجه برسیم؛ درکل وقتی ما قصد داریم که به هدفی برسیم ابتدا باید با تفکر، ساختارهای ذهنی انجام آن کار را بسازیم و برای این مساله جناب مهندس مثال خوردن ساندویچ را زدهاند که ابتدا باید ساختار ذهنی چگونگی تهیه و خوردن ساندویچ را در ذهن خودمان ایجادکنیم، بهعنوان مثال قصد داریم خودمان وسایل ساندویچ را تهیه کنیم و یا ساندویچ را بهصورت آماده از ساندویچی بخریم؛ چه ساندویچی بخریم و یا همراه آن نوشابه تهیه کنیم یا نه،. یا پول آن را میخواهیم نقدی پرداخت کنیم و یا با کارت بانکی و در مورد همه این مسائل بایستی تفکر کرده باشیم و بعد از مشخص شدن تمام مسیر در ذهنمان بهطرف خرید و یا آماده کردن ساندویچ حرکت کنیم و از خوردن ساندویچ لذت ببریم. پس دقت داریم که بهصورت کلی دو مسأله برای خوردن ساندویچ لازم است، اول ایجاد ساختار ذهنی برای خوردن ساندویچ و دوم اجرائی کردن آن ساختار ذهنی هست. تا زمانی که ما فکر خود را عملی نکنیم هیچ اتفاقی نمیافتد.

درکل وادی پنجم میخواهد ما تمرین کنیم که افکار منطقی و خواستههای معقول خودمان را عملی کنیم.
برای رساندن ساختارهای ذهنی و به مرحله اجرایی کردن، ما نیاز به آرامش داریم و این آرامش جز با دور کردن ترس و ناامیدی و نیروهای منفی امکانپذیر نیست. اگر بخواهم خودم را مثال بزنم من مدتی بود که با کنگره دورادور آشنایی پیداکرده بودم اما افکار منفی و ترس اجازه نمیدادند تفکری در مورد آمدن به کنگره بکنم و بدون تفکر هم ساختار ذهنی برای درمان اعتیاد بهوجود نمیآید تا زمانیکه به این فکر کردم و در ادامه با یکبار حضور در جلسات عمومی این فکر را وارد مرحله اجرایی و عملی کردم و نهایتاً به درمان و رهائی رسیدم و تا زمانیکه استارت کار را نمیزدم هیچیک از اتفاقات بعدی رقم نمیخورد. پس نتیجه میگیریم ابتدا برای تفکر سالم باید آرامش داشتهباشیم تا بتوانیم ساختار ذهنی ایجادکنیم و برای این مساله ما نیاز به پندار سالم داریم تابه عمل سالم ختم شود. ما باید توجه داشتهباشیم که تا زمانیکه دانستههای خود را عملی نکنیم آن تفکرات هیچ ارزشی ندارند چون افراد زیادی هستند که اطلاعات زیادی دارند اما آن را حتی برای خودشان هم عملی نمیکنند. مصداق این افراد مثل کسی است که هزاران سکه دارد و از گرسنگی در حال مرگ است و حاضر نیست هیچکدام از سکهها را برای نجات خودش استفاده کند.
ممنونم که سکوت کردید و به صحبتهای من گوش دادید
تایپ: مسافر ابوالفضل
عکاس: مسافر عباس
ویراستاری، نگارش متن و ارسال خبر: مسافر حسین لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
65