جلسه تیر ماه لژیون سردار نمایندگی ارتش، با استادی مسافر ناصر، نگهبانی مسافر نادر و دبیری مسافر صابر با دستور جلسه «وادی پنجم و تاثیر آن روی من» در روز شنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۴ آغاز به کارکرد.
.JPEG)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان ناصر هستم یک مسافر. از نگهبان و دبیر تشکر میکنم. همانطور که در گزارش جلسه گفته شد، خیلی خوشحال هستم که شعبه در حال توسعه است و برای اضافهشدن یک واحد به طبقه بالا، اعضاء شعبه زحمات زیادی میکشند و به همگی این دوستان خداقوت و درود میگویم. خوشحال هستم که برکت در این شعبه جاری است و همه افراد چه به صورت مالی و چه به صورت جانی و بدنی کمک کردهاند و انشاءالله برکت آن این باشد که خانوادهها اینجا خوشحال شوند و رهایی عزیزانشان را جشن بگیرند.
دستور جلسه امروز وادی پنجم است و من موظف هستم چیزی که از وادی برداشت میکنم را با شما به مشارکت بگذارم و مطمئن هستم به تعدادی که اینجا نشستهایم، هرکس برای خود برداشتی دارد. یک سری از برداشتها از سیدیهای آقای مهندس است که کلام حق هستند و یک سری از برداشتها هم در درون اشخاص اتفاق میافتد که من آنها را بسیار دوست دارم چراکه در من حرکتی به وجود میآورد.
وادی پنجم به نظر من ایجاد تعادل بین بینهایت و محدودترینها است. محدود بهعنوان قدرت جسمی انسانها و تواناییهایی که در ظاهر دارند و نامحدود یعنی قدرت ذهنی و فکری که در انسانها است. قدرت فکری انسان واقعاً بینهایت است و برای اینکه بتواند در کره خاکی زندگی کند، خداوند دو قدرت به او داده است که یکی تفکر و دیگری قدرت جسم انسان است. اگر آدم نتواند آن نامحدود را با این محدود به تعادل برساند، در اکثر مواقع به هیچ جایی نمیرسد!
امروز که من اینجا نشستهام بیشترین ضرر و عدم پیشرفتی که داشتهام، به خاطر دست بالاگرفتن تواناییهای خودم بوده است و یا آنقدر افکار بزرگی داشتم که با تواناییهای من تطبیقی نداشته است. به هم رساندن این دو بسیار حیاتی است و اینکه آدم بتواند تفکرات خودش را واقعبینانه بپروراند و آنها را با تواناییهای خودش منطبق کند، بسیار مهم است.
از نظر من خداوند این ویژگی را در خلقت انسان آفریده تا بتوانیم تواناییهای خود را از جوهرۀ خودمان بیرون بکشیم؛ یعنی وقتی به یک چیز کوچک فکر میکنیم و آن را انجام میدهیم، تواناییهای خودمان ظهور میکند و رفتهرفته فکر ما رشد میکند. موضوع متعادلکردن این دو نیرو میتواند انسان را به خیلی از مراتب برساند و همانطور که آقای مهندس میفرمایند، اصل و شرط آن تزکیه است.
اما چرا اصل و شرط آن تزکیه است؟ دلیل آن این است که هرچقدر انرژی ما پاکتر و خالصتر باشد، قدرت ما برای اجرا و حرکتکردن در مسیر توانمندتر خواهد بود. به نظر من هم هیچ راه دیگری ندارد و اگر من تفکر سالم نداشته باشم، هرچقدر هم که انرژی داشته باشم به هیچ جایی نخواهم رسید و بالعکس.
با توجه به لژیون سردار، یکی از صفاتی که ما باید در تفکرات و وجود خودمان داشته باشیم شهامت است. وقتی کسی شهامت نداشته باشد قدرت هیچ حرکتی را ندارد. در تفکرات هم وقتی شخص شهامت ندارد، هرچه برنامهریزی میکند امکان اینکه آنها را به فعل دربیاورد وجود ندارد. آدمهایی که شهامت ندارند نمیتوانند کارهای بزرگ انجام بدهند و همیشه دارند کارهای کوچک انجام میدهند.
در لژیون سردار چیزی بسیار مشهود است مواردی هستند که ما در فکر خودمان پرورش میدهیم و میخواهیم انجام دهیم ولی اکثراً به مانعی برخورد میکنیم که همان نداشتن شهامت انجام است. من به اینکه خیلی افراد پول ندارند یا نمیتوانند اعتقاد ندارم و بهتر است بگوییم خیلی افراد شهامت آن را ندارند!
شهامت از نظر من شهامت این نیست که اگر امروز یک میلیارد تومان دارم تمام آن را پرداخت کنم بلکه به اندازهای است که از پرده ترسیدن رد شوم و وقتی رد شدم، درهایی که باز میشود به من بسیار کمک میکند. همین که من از ترس بگذرم یعنی در تفکرات خودم یک پله به سمت اجرا حرکت کردهام و این قدرت اجرایی آدم را بالا میبرد.
ممنونم که به مشارکت من گوش کردید.
تایپ، ویرایش و ارسال: مسافر محمدرضا
نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
80