اولین جلسه از دوره چهل و هفتم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی ستارخان؛ با استادی مسافر وحید، نگهبانی مسافر ارسلان و دبیری مسافر عباس با دستور جلسه "وادی پنجم وتاثیرآن روی من" روز دوشنبه 30 تیرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:

خدا را شاکرم که فرصتی داد تا این جایگاه رو تجربه کنم. از راهنمای عزیزم سپاسگزارم، از ایجنت و گروه مرزبانی هم سپاسگزارم که به من فرصت تجربه این جایگاه را دادند تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. دستور جلسه این هفته در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست، بلکه توأم با رفتن و رسیدن کامل میگردد. زمانی که من مصرف کننده بودم فکرهای زیادی به ذهنم خطور می کرد. این افکار از زمان کودکی هم همراه من بود که افکار بلند پروازانه و دست نیافتنی هم بودند. گاهی اوقات هم افکار گوناگونی به ذهنم می رسید که مثلا یک پرنده چرا و چطور بوجود آمده است و دوست داشتم بدانم. ما پس از آموزش چهار وادی به وادی پنجم که دستور جلسه این هفته است می رسیم که به ما می گوید: "هرچه فکر کرده ای کافی است، از این به بعد باید عمل کنی."

من بیستوسه سال مواد مصرف کردم چون به مواد و سیگار علاقه داشتم و همه نوع مواد مخدر را هم مصرف کردهام، ولی زمانی که به کنگره هدایت شدم، همه این مواد رو کنار گذاشتم. من قبل از ورودم به کنگره و با این مدت تخریبی که داشتم، خود را مصرفکننده بهحساب نمیآوردم ولی به من گفته شد که اگر با این موادی که تو مصرف میکنی به کنگره بیایی، اصلاً تو را به داخل راه نمیدهند و این جمله مانند پتکی بود که بر سر من کوبیده شد لیکن انگیزهای را در من ایجاد کرد تا این موضوع را پیگیری کنم و به کنگره هدایت شدم و به دلیل اینکه با سقوط آزاد به کنگره آمده بودم، تا هفت یا هشت ماه اول گیج بودم و درک صحیحی از اطرافم نداشتم.

روز اول که در جلسه نشسته بودم تولد یکسالگی یکی از اعضای کنگره بود که همان جشن تولد، انگیزه بسیار خوبی برای من ایجاد کرد تا بیایم و بنشینم و در آنجا من تشخیص دادم که راه کنگره راه درستی است چون من در ماههای اول تا هشتم هیچ درکی از شربت اوتی نداشتم و هیچ تغییر حالتی در من ایجاد نمیکرد و یک روز در پارک به راهنمای عزیزم گفتم: من هیچگونه تغییری در خودم احساس نمیکنم و ایشان در جواب من گفتند که: "صبر داشته باش اگر از این مرحلهای که هستی جلوتر بروی و پلهات کم شود اتفاقات خوب شروع خواهند شد" و من با خود میگفتم که چطور ممکن است اتفاق خوبی به وقوع بپیوندد. همین گفته راهنمای محترم اتفاق افتاد و وقتی من پلهام پایینتر آمد، سیستم ایکس کار خودش رو کرد و باعث شد که من به هر چه که درکنگره آموزش میدهند ایمان بیاورم و تسلیم باشم تا حال خوب را به دست بیاورم.

من در زندگیام زیاد فکر میکردم ولی به دلیل اینکه آموزش ندیده بودم، نمیتوانستم تفکراتم را کاربردی کنم و با ورودم به کنگره و قرار گرفتن تحت آموزشهای جهانبینی، وادیها و سیدیهای هفتگی توسط راهنمای محترم لژیون و ابراز عشق و محبتی که در بین اعضای کنگره وجود دارد، حال بسیار خوبی را تجربه کردم و در حال حاضر هم، حالم خیلی خوب است. ممنونم که با سکوتی قشنگ به صحبتهای من گوش دادید.
در ادامه اولین جلسه هماهنگی راهنمایان نمایندگی ستارخان در روز دوشنبه مورخ 30 تیر ماه راس ساعت 19:30 در محل نمایندگی برگزار گردید.
.jpg)
.jpg)
تایپ: مسافر حمیدرضا
عکس و انتشار: مسافر طاها
مرزبان کشیک: مسافر علیرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
176