آخرین جلسه از دوره دوم لژیون سردار نمایندگی قوچان در تاریخ 29 تیرماه 1404 با دستور جلسه وادی پنجم و تاثیر آن روی من با استادی راهنما رحمان، نگهبانی پهلوان ابوالفضل و دبیری راهنما مسافر مجتبی ساعت 19 شروع بکار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رحمان هستم یک مسافر

خیلی خوشحالم از اینکه امروز درجمع شما عزیزان حضور دارم تشکر میکنم از نگهبان لژیون سردار آقای ابوالفضل بابت دعوتی که کردند. خوب امروز یک جلسه ای خاص بنظرم هست همونطور که مطلع هستین امروز آخرین جلسه لژیون سردار دوره دوم است و از جلسه بعدی دوره سوم کارشون رو آغاز می کنند. امیدوارم در جایگاه خودشون موفق باشن و اما دستور جلسه امروز وادی پنجم است. در جهان متفکر قدرت مطلق حل نیست بلکه توام بافتنی رسیدن آنرا کامل مینماید.
من در سال های قبل از کنگره تصورم این نبود. من اگر بنشینم راجع به یک موضوعی فکر بکنم کافی است یا به عبارتی دیگه تصورم این بود فکر کردن حلال همه ی مشکلات است. فکری به حال من مفید است که نتیجه آن حرکت باشد و در این وادی هم همین بحث تاکید میکند که فکر کردن پیش نیاز هر حرکتی است ولی فکر به تنهایی در سرنوشت من تغیییری بوجود نمی آورد و حتماً باید توام با حرکت باشد. اما در وادی آقای مهندس تعدادی پیش نیاز رو مطرح میکنند که درست به نقطه ای رسیدیم که باید حرکتی انجام دهیم و افکارمون رو جامع عمل بپوشانیم ولی این به تنهایی کافی نیست که به عمل درآوریم مگر ان که مقدمات آنرا بهش عمل بکنیم.
اول برگشت از ضدارزش ها است و باید بدانیم درست و غلط، ارزش و ضدارزش چیست و نباید خطاها رو تکرار کنیم و این که یکی دیگر از پیش مقدمات که در لژیون سردار هم به ما کمک میکند بحث پس انداز کردن است.
لژیون سردار پشتوانه هر شعبه است و همه ی ما که در اینجا هستیم نشان گر حمایت ما از مجموعه شعبه است به لحاظ مالی و این رو قبول داریم موقع رد شدن سبد احساس تعهد میکنیم ولی این به تنهایی کافی نیست. یعنی اون اتفاق رو گاهاً رقم نمیزند. یه چیزهایی جلوی من را میگیرد. مثلاً ترس از فقر این را خداوند در قرآن بهش اشاره میکند که شیطان با ترس درون ما از فقر می خواهد کاری بکند که ما حرکتی را که میخواهیم انجام ندهیم. من به این باور رسیدم که اگر میخواهم زندگی موفقی داشته باشم باید به دیگران اجازه زندگی بدهم. باید آن بخشی از مال دیگران که در مال من قرارگرفته را بپردازم چون این اعتقاد وجود دارد که آقای امین هم به این پرداختند که یک بخشی از مال دیگران را خدا در مال من قرار داده است و من موظف هستم این را بپردازم و وقتی می خواهم این کار را انجام دهم آن ترس و نگرانی اجازه نمیدهد.

دوستانی که در لژیون سردار شرکت دارند به این باور رسیدهاند که با پرداخت مبالغی که با دادن اینپولهایی که در مال ماست ما میتوانیم به ثروت بیشتری برسیم. می توانیم به آرامش دست پیدا کنیم و آن چیزی که دارد اتفاق میافتد یک بده بستانی در تمام اجزای خلقت وجود دارد. اگر به مورچه ها نگاه بکنیم میبینیم که میآیند موریانه هارو تغذیه میکنند و موریانهها از بچههای مورچهها مراقبت میکنند. همیشه یک بده بستانی وجود دارد. در لژیون سردار هم درست هست ما پایه های شعبه را رقم میزنیم ولی شعبه هم دارد کار بزرگی برای ما انجام میدهد که با تمرین و تکرار به یک مهارتی در بحث مالی برسیم.
با تمرین در کنگره یاد میگیریم باید پس انداز کرد. تصور من این بود آدم ثروتمند باید پس انداز کند ولی متوجه شدم کسی که ندارد باید پس انداز کند. یاد گرفتم برای گرفتن بیشتر باید ببخشم. پس یک حرکت متفاوتی باید رقم بزنیم. به جرات میگویم که در بحث مالی پیشرفت قابل توجهی داشتیم. در این دوره ای که گذشت ما موفق بودیم. این جلسه بعدی گلریزان سال ۱۴۰۳ بسته خوهد شد و دفتر مرکزی عملکرد هر شعبه را بررسی میکند. یکی از آن عملکرد لژیون سردار و بحث تعهد و وصولی هر شعبه است.
- تعداد بازدید از این مطلب :
280