English Version
This Site Is Available In English

صبر یعنی تحمل زمان به همراه تلاش و کوشش

صبر یعنی تحمل زمان به همراه تلاش و کوشش

جلسه نهم از دوره چهل و چهارم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ با استادی جلسه مسافر ایرج و نگهبانی حجت و دبیری علیرضا با دستور جلسه وادی پنجم و تاثیر آن روی من مورخه ۲۹/۰۴/۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود .

 

خلاصه سخنان استاد :

تشکر می کنم از دبیر جلسه به خاطر گزارش خوبشون  مجددا سلام دوستان ایرج هستم یک مسافر، شاکر و سپاسگزار خداوندم که توانستم حضور پیدا کنم بین شماها باشم و خیلی خوشحالم، تشکر می کنم از ایجنت شعبه که اجازه دادند بار دیگر در این جایگاه قرار بگیرم، تا بتوانم خدمت کنم، خدا قوت می گویم به گروه مرزبانی و کلیه خدمتگزاران شعبه، انشالله در مسیرشان موفق و پیروز باشند، انسان به دلیل داشتن قدرت اختیار و انتخاب از سایر موجودات متفاوت شد و به خاطر همین قدرت ممکن است هر لحظه انتخابی را انجام بدهد که هم به خودش و هم به سایر موجودات آسیبهایی را وارد کند، این البته یک محبت هست و برای کنترل این قدرت احتیاج به دانش و آگاهی و علم دارد، که همان علم جهان‌بینی است، خوب علم جهان‌بینی که ما داریم در کنگره آموزش می‌گیریم دقیقا در کنگره برنامه ریزی شده و این وادی ها دارند ما را به مسیری هدایت می‌کنند که ما روش درست زندگی کردن را یاد بگیریم. امروز دستور جلسه وادی پنجم است، ما در چهار وادی قبل یاد گرفتیم که چجوری تفکر کنیم، ناامید نباشیم، حد و مرزها را یاد گرفتیم، یاد گرفتم چه درخواستی از خداوند داشته باشیم و خدا اصلا کجای زندگی ما قرار دارد و اصلا خودم کجا هستم. یک جورایی راجع به تفکر کردن یاد گرفتم، حالا در وادی پنجم میگوید در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست بلکه با رفتن و رسیدن آن را کامل می نماییم، دارد میگوید تفکر را داری یاد می گیری، خیلی مهم است ولی کافی نیست، این تفکر به تنهایی یک نقشه است این نقشه باید پیاده بشود از قوه به فعل در بیاید، با حلوا حلوا کردن دهن کسی شیرین نمیشود، باید دست به کار بشوید و حلوا را درست کنید، باید حرکت کنیم ولی خوب من مدت زیادی در تاریکی ها بودم حرکت را بلد نبودم، مدت زیادی در سکون بودم چجوری حرکت کنم؟ به چه جهتی حرکت کنم؟ مشکلات در مسیر را چکار کنم؟ دقیقا در وادی پنجم، هفت تا پله گفته برای همین پرسشها و مسائل که چگونه حرکت کنیم.

در پله اول داره میگه برگشت از ضد ارزشها، چرا نمیگه حرکت به سوی ارزشها، دلیلش اینه که انسان هر چیزی را بر اساس ضدش می‌شناسند، من مدت زیادی در تاریکی ها بودم، ارزش روشنایی را کسی می فهمد که در تاریکی ها رفته، در اعماق تاریکی ها رفته، در اعماق دریاها چیزهای قیمتی بدست می آید، در اعماق تاریکی ها هم من چیزهای قیمتی بدست آورده ام، من ترس را از اعماق تاریکی ها با خودم آوردم، ناامیدی، بی خوابی، یعنی قشنگ لمس کردم حرکت به سمت ضد ارزشها چجوری است، خوب پس حالا فقط کافیه به سمت ضد ارزشها حرکت نکنیم، به همین راحتی، ضد ارزشها چی هستند؟ چیز پیچیده ای نیست، همین مواد کشیدن ضد ارزش است، دروغ گفتن، رشوه گرفتن و دادن، پیمان‌شکنی، یک نفر که وارد کنگره می شود از روزی که وارد می شود پیمان می بندد، پیمان می بندد که من ۱۰ الی ۱۱ ماه دارویی را می خورم که کنگره ۶۰ به من داده، من پیمان می‌بندم که ۱۰ الی ۱۱ ماه فقط به راهنما بگویم چشم و به آن چشم عمل کنم، اگر این را شکستم در تاریکی ها می مانم، پله بعدی خودداری است یک موقع هایی من در جایی قرار می گیرم نمی دانم یک کار درست است یا غلط، علم جهان بینی می گوید آن کار را انجام ندهم، خودداری کنم. پله سوم قناعت است خوب طبیعت معلم و بهترین الگوی ماست اگر به طبیعت نگاه کنیم با کمی آب و خاک بهترین میوه ها و زیباترین گلها را دارد می دهد و دارد به من یاد می دهد که با کمترین ها می توانی بهترین ها را داشته باشی.پله بعدی صبر است، خیلی پله مهمی است در سفر و دقیقا ما در کنگره هر روز داریم این پله را تمرین می کنیم اصلا DST یعنی صبر داشته باش، نه اینکه بشینی همانجا و حرکتی نکنی، صبر یعنی تحمل زمان به همراه تلاش و کوشش باید صبر داشته باشی تا به مقصد برسی و در مسیر بسیار کاربردی است برای ما، پله پنجم تجسس، قضاوت و غیبت، خوب دو هفته پیش در دستور کار جلسه بود، خوب این مسئله را همه شکافتند که چه بلایی بر سر انسان می آورد، پله ششم می گوید پس انداز، مسیر زندگی  مسیری است که خیلی بالا و پایین دارد، خیلی مشکلات دارد، مشکلاتی که قابل پیش بینی نیستند و نمی توانیم بفهمیم که در مسیر چه اتفاقی قرار است برای ما رخ دهد، پس باید برای مقابله با آن مشکل و حل آن آماده باشیم، این تنها راه می باشد، آمادگی و آماده کردن خودم با آن پس انداز است، در کنگره خیلی تاکید می شود پس انداز مال آدمای پولدار نیست بلکه مال همه آدم‌ها است، این شکلی نیست که بگوییم خوب بزار ببینم چقدر از حقوقم می ماند پس اندازش کنم، نه، درستش این است روزی که حقوق می گیرم آن لحظه باید پس انداز کنم، آقای مهندس میگوید اگر اندازه یک نان درآمد داری در روز،  یک پنجم اش را بردار، پله بعدی پله هفتم توکل، رضا و تسلیم، بهترین جمله برایش همان صحبت استاد امین هست در سی دی غیب‌،ما مامور به تلاش هستیم، ما مامور به تلاش و کوشش هستیم و نتیجه با ما نیست من در نتیجه هیچ دخلی ندارم و نتیجه دست من نیست ما مامور به وظیفه هستیم و کارمان را انجام می دهیم نتیجه هر چه باشد با من نیست من تلاش می کنم دیگر نمی دانم نتیجه چه می شود، اصلا این جمله چقدر انسان را دلگرم می کند که من  متوجه بشم نتیجه با من نیست من فقط تلاشم را می کنم من فقط وظیفه ای که دارم را انجام می دهم حالا در  هر جایی و جایگاهی که هستم چه در زندگی شخصی چه در کنگره و چه در ابعاد دیگر، من فقط تلاشم را  انجام می دهم دیگر نمی دانم که چه اتفاقی می‌افتد، ممنون از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید.

 

گروه سایت نمایندگی دانیال اهواز

عکس و تایپ : مسافر امید

ارسال خبر: همسفر ابوالفضل

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .