یازدهمین جلسه از دوره دوازدهم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره60 نمایندگی باغستان کرج با استادی راهنمای محترم مسافر حامد، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه وادی پنجم و تاثیر آن روی من یکشنبه 29 تیرماه 1404 ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
بنده برای بار اول است که در این شعبه حضور پیدا می کنم و خوشحالم که بار دیگر در کنار یکدیگر قرار گرفتیم، از ایجنت شعبه و تمام خدمتگزاران شعبه باغستان تشکر می کنم و خدا قوقت عرض می کنم خدمت همه این عزیزان، دستور جلسه این هفته وادی پنجم و تاثیر آن روی من می باشد، به نظره بنده دستور جلساتی که مرتبط با وادی ها و یا سی دی ها می باشند نگاه انسان را کاملا تغییر می دهد، برای مثال شخص بنده از زمانی که وارد کنگره60 شدم به واسطه همین وادی ها نگاهم به مسائل زندگی کاملا تغییر کرده است و این لطف خداوند است که شامل حال بنده شده است تا آموزش های کنگره60 و جناب مهندس را دریافت کنم.
وادی پنجم به بنده می گوید آن چیزی که به ذهنت خطور می کند اول از هرچیزی باید درست باشد و سپس باید به مرحله اجرا در بیاید، جناب مهندس در میان صحبت هایش در رابطه با دستور جلسه قضاوت و جهالت بخشی از سخنان استادش را بیان کردند که برای باورها ارزشی نیست، برای مثال اگر انسان از امروز تا ابد هرلحظه این کلمات زیبا را بیان کند که عشق و محبت خوب است، دانایی خوب است، به یکدیگر کمک کنیم، عاقل باشیم اما هنگامی که در مرحله عمل بر سر اولین دو راهی قرار بگیرد آن مسیر اشتباه را انتخاب کند و تصمیم اشتباه بگیرد و نتواند ذره ای از یادگرفته هایش را به عمل تبدیل کند چه فایده ای دارد؟ زمانی باورهای بنده ارزشمند می شود تا بتوانم به مرحله اجرا درش بیاورم.
جناب مهندس در رابطه بادستور جلسه کاملا توضیحات را دادند و بنده می خواهم از سی دی پرواز کمک بگیرم، به نظره بنده سی دی پرواز مصداق بارز وادی پنجم و این دستور جلسه می باشد، در سی دی پرواز جناب مهندس می فرمایند درد و رنج بی کران است و هیچ پایانی ندارد و خوشی ها زود گذر است، و در ادامه دلیلش هم این است که این درد و رنج ها به دلیل دانش های کشف نشده بشر می باشد، اما این رنج ها برای افراد بیرون از کنگره60 می باشد، برای مثال افرادی که در لژیون تغذیه سالم کنگره60 شرکت می کنند دیگر رنج چاقی را نمی کشند و این مسئله بسیار مهم برایشان کاملا حل شده است، بنده که در کنگره60 حضور دارم دیگر رنج اعتیاد و سیگار را نمی کشم.
کنگره60 به بنده یاد داد که به وسیله دریافت آموزش های درست و مرور زمان میوه های درخت جهل و رنج را به حداقل برسانم، اما نکته بعدی که در این سی دی وجود دارد این است که می فرماید به جایگاه خودت نگاهی بیانداز که کجا هستی و در چه جایگاهی قرار داری برای پرواز کردن، تا مانند پرنده های سبک به آشیانه های سماوی نزدیک بشوی، سوال پیش می آید که اگر بنده بخواهم سبک بشوم برای پرواز یا اینکه بتوانم افکارم را به عمل در بیاورم چه کاری باید انجام بدهم، در سی دی مدرس استاد امین می فرمایند اگر می خواهی یک جامعه را از بین ببری اول از همه معلم هایش را از بین ببر یا برعکس، اگر می خواهی جامعه ای را آباد کنی معلم های خوبی در آن جا قرار بده.
در ادامه می فرمایند آن چیزی که معلم به شاگردش آموزش می دهد باید از سه ویژگی برخوردار باشد، اول این که آن آموزش بر مبنای نیاز آن فرد باشد مثلا شخصی که درگیر سیگار است باید آموزش هایی که دریافت می کند در زمینه سیگار باشد، اگر قصد دارد اعتیادش را کنار بگذارد باید در آن زمینه آموزش ببیند، ومسئله دوم که بسیارمهم می باشد این است که آن آموزش ها باید درست باشند، خیلی از آموزش ها هستند که غلط می باشند اما افراد آموزش دهنده متاسفانه با خود فکر می کنند که در مسیر درست در حال آموزش هستند، و ویژگی سوم این است که آن آموزشی که استاد می دهد باید به سادگی رسیده باشد، یعنی به گونه ای ساده شده باشد که فهمش برای فرد آموزش گیرنده راحت باشد.
تمام صحبت بنده این است که اگر جناب مهندس که استاد همه ما می باشد و یا راهنمایان عزیز کنگره60 این سه ویژگی را نداشتند امروز هم بنده معلوم نبود در چه جایگاهی قرار داشتم، جناب مهندس می فرمایند یک جنگ همیشگی بین دوقطب هست، بین قطب مثبت و منفی، این مبارزه بر سر چه چیزی می باشد، بنده گاهی باخود فکر می کنم که آنقدری که حسرت نداشته هایم را می خورم و یا درگیر این مسئله هستم که دیگران با من چرا بد برخورد می کنند، به این مسئله فکر نمی کنم که در این مدتی که در کنگره60 حضور دارم چه چیزی به دست آوردم؟ چه چیزی باعث شد تا بتوانم سیگارم را درمان کنم؟ چه چیزی باعث شد تا بتوانم اعتیادم را درمان کنم.
چه اتفاقی رخ میداد اگر کنگره60، جناب مهندس و این وادی ها نبود؟ یا این که چه می شد اگر من با این سیستم بزرگ آشنا نمی شدم و در مراکز درمانی دیگری تحت درمان بودم، خیلی فرق است بین این که به این مسائل فکر کنم یا مسائل حاشیه ایه زندگی که من را از حال خوش و مسائل مهم تری دور می کند، در سی دی پرواز استاد به جناب مهندس می فرمایند کلمات را با معنای حقیقیشان یاد بگیر و به صفحه جان بسپارتا در پرواز به همراه تو باشد، معنای حقیقی نفس را چه کسی به بنده یاد داد؟ معنای حقیقی روح را چه کسی به بنده یاد داد؟ معنای حقیقی سیستم ایکس، شبه افیونی، جایگزینی، حس های درونی، حس های بیرونی و تک تک وادی ها و دیگر آموزش های کنگره60 را چه کسی به بنده یاد داد؟
صحبت بنده اینجاست که در این جنگ بین تاریکی و روشنایی و یا نیروهای منفی و مثبت باید حواسم جمع باشد که نیروهای منفی و نیروهای بازدارنده میتواند هر چیزی باشند، می تواند در قالب یک تکست یا پیامک باشد، می تواند یک تصویر باشد می تواند یک انسان باشد، می توانند نیروهایی باشند که دارای جسم نیستند و در ذهن بنده به صورت القا به کارشان ادامه بدهند و تصویر بسازند و هدفشان این است که یک چیز را از من بگیرند و آن هم این است که بنده جایگاه فعلی خودرا فراموش کنم، سوال اینجاست که چگونه؟ برای مثال حسرت گذشته را خوردن و در گذشته زندگی کردن، ترس از آینده، در این جا به سی دی حلقه های آفرینش2 اشاره می کنم زیرا در وادی پنجم به جهان ذهن اشاره شده است، در آن سی دی می فرمایند زمینیان را آرامشی نیست زیرا در طول روز اتفاقاتی در ذهنشان در حال رخ دادن است و از آن اتفاقات برای خود کوه می سازند.
در واقع مسائل را برای خود بزرگ می کنند و همیشه به نیاز های خود فکر می کنند و این کوه باعث می شود که قدرت تفکر نداشته باشند و نتوانند از فکر خود استفاده کنند و همیشه در ترس به زندگی خود ادامه بدهند، خداراشکر که در کنگره60 حضور داریم و با این آموزش ها بیشتر با جهان ذهن آشنا می شویم و نسبت به این مسائل آگاه می شویم تا بتوانیم در تصمیم گیری هایمان درست قدم برداریم و موفق باشیم، ختم کلام هم این که مراحلی که در وادی پنجم مطرح شده مثل برگشت از ضد ارزش ها، مثل صبر و قناعت، پس انداز، توکل، رضا، تسلیم، دوری از ضد ارزش ها مانند غیبت و تجسس و...، رعایت کردن این مسائل می تواند بنده را سبک کند تا من بتوانم مانند همان پرنده ای که استاد فرمودند پرواز کنم و انسان امیدواری باشم، از یاد نبرم که کجا بودم و امروز در چه جایگاهی در زندگی قرار دارم، از یاد نبرم که چه کسی دستم را گرفت.
شاید خیلی اتفاقات در طول روزمره برایم رخ بدهد اما خوشحال باشم که کنگره60، جناب مهندس، متد دی اس تی کتاب های کنگره60، راهنمایم و... را دارم، اگر این ها نبودند به معنای نابودی و پایان موفقیت و یا حتی پایان حیات من بود، خیلی متشکرم که به صحبت های بنده توجه کردید.
تایپ: مسافر پیمان لژیون یکم
تنظیم و ارائه: مرزبان خبری مسافر محمدرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
59