وادی پنجم یکی از آموزههای بنیادین در مسیر شناخت، اصلاح و رشد انسان است که بیان میکند: «در جهان ما تفکر، قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توأم با رفتن و رسیدن، آن را کامل مینماید». این جمله در عین سادگی حامل پیامی عمیق و راهبردی در مسیر تحول، خودسازی و خروج از رکود ذهنی است.
تفکر، بیتردید نخستین گام برای انجام هر کاری است؛ به عبارتی تفکر، بذر تغییر است، نه میوه آن. باوجوداینکه انسان بدون تعقل، قادر به تمایز درست از نادرست نیست؛ اما این وادی تأکید میکند که تفکر بهتنهایی راه بهجایی نمیبرد. ذهن انسان ممکن است سالها تحلیل، بررسی و برنامهریزی کند؛ ولی تا زمانی که قدمی برای عمل کردن برندارد، تغییر حقیقی رخ نخواهد داد.
گاهی اوقات انسان باوجود آگاهی از نادرستی یک مسئله یا وضعیت نابسامان؛ به دلیل ترس، تنبلی یا بهانهجویی در همان وضعیت باقی میماند. گویی ذهن با تصور سختیهای حرکت، او را فریب داده و رضایت کاذب ایجاد میکند. آگاهی از یک مشکل بدون مواجهه عملی با آن فقط بر اضطراب و فشار درونی میافزاید. وادی پنجم این پرده فریب را کنار زده و انسان را از مرحله فکر وارد مرحله عمل میکند.
همیشه دلایلی مثل شرایط سخت، اطرافیان ناسازگار و گذشته تلخ یا آینده نامعلوم برای توقف وجود دارد. تمام اینها دیوارهایی است که ما برای خود ساختهایم. این وادی به ما یادآوری میکند که پذیرش مسئولیت و خروج از وضعیت انتظار، میزان وابستگی و مقصر دانستن دیگران ضروری است. اضطراب، سردرگمی و حس بیکفایتی حاصل خیالپردازیهای بیپایه است.
بسیاری از ما سالها منتظر بودهایم تا شرایط و اطرافیان تغییر کنند یا معجزهای رخ دهد. اگر بپذیریم که ما مسئول و نجاتدهنده خودمان هستیم، از این حصارها رها خواهیم شد. حرکت و تلاش، مسئولیت فردی ما است و هیچ نیروی بیرونی نمیتواند جای آن را بگیرد. بهطورکلی این وادی انسان را از انفعال به سمت فعالیت، از نقش قربانی به نقش خالق و از تماشاگر به بازیگر سوق میدهد.
این وادی زنگ بیدارباش روح است. وقتی در سادهترین تصمیمها اولین قدم را برخلاف ترس درونی برداریم، راههای نجاتی باز میشوند که قبل از آن تصورش را هم نمیکردیم. با حرکت ما، نهتنها جهان بیرون واکنش متفاوتی نشان میدهد؛ بلکه با ذوب شدن ترسها جهان درون نیز از حالت رکود خارجشده، تردیدها رنگ میبازند و نهال اعتمادبهنفس در انسان ریشه میکند. برخاستن و رفتن، ارزشمندتر از ایستادن و توهم کمالگرایی است. برای رسیدن؛ باید برخاست و با قدمهایی هرچند لرزان؛ اما قلبی پر از امید حرکت کرد.
وادی پنجم پلی میان آرزو و عمل یا دانستن و شدن است. دانستن به همراه حرکت باعث به دست آوردن یک خواسته یا شو، شود است. فرمان شو، شود؛ یعنی تبدیل مفاهیم به واقعیت زنده و ملموس زندگی و این چیزی است که کنگره۶۰ از ما میخواهد. اندیشهای که به عمل گره نخورد، خیالپردازی بیش نیست. دانشی که منجر به حرکت نشود، بار سنگینی بر دوش انسان است؛ اما اگر با تجربه، تلاش و پایداری به دانایی برسد، در واقعیت به رهایی، رشد و آرامش دست خواهد یافت.
تأثیر این وادی در تمامی جنبههای زندگی من قابللمس است. چه بسیار زمانها که من غرق در فکر، تحلیل و برنامهریزی بودم و مسیرها را در ذهنم مرور میکردم؛ اما هیچ گامی بهسوی تغییر برنمیداشتم و همچنان در نقطه اول مانده بودم. این درجا زدن ذهنی، تنها اضطراب و فشار روانی مرا بیشتر میکرد. این وادی مرا از خیال به واقعیت، از سکون به پویایی و از تردید به اقدام کشاند.
در ابتدای ورود به کنگره هرچه فکر میکردم چیزی عوض نمیشد و به بنبست رسیدم. از این وادی آموختم که تفکر بهتنهایی کافی نیست؛ باید بلند شوم و قدم بردارم، با برنامهریزی تلاش کنم و از اشتباهاتم بیاموزم؛ حتی اگر زمین خوردم دوباره برخیزم و ادامه دهم. با انجام قدمهای کوچک، انرژی تازهای در درونم جاری شد و امید، اعتمادبهنفس و آرامشی متفاوت در کالبدم شکل گرفت. با درک این مفهوم توانستم مسئولیت رفتارها، افکار و نتایج زندگیام را بپذیرم و برای ساختن آیندهای بهتر، قدم در مسیر تغییر بگذارم.
منابع: کتاب عشق، چهارده وادی برای رسیدن به خود، سخنان مهندس حسین دژاکام در کارگاههای آموزش جهانبینی
نویسنده و رابط خبری: همسفر آیناز رهجوی راهنما همسفر منیره (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون پانزدهم)
همسفران نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
60