چهار وادی اول وادیهای تفکر هستند وادی اول با تفکر ساختارها آغاز میشود و بدون تفکر آنچه هست رو به زوال میرود در وادی دوم که برای بیداری ما آمده هیچ موجودی جهت بیهودگی پا به حیات نمینهد و هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم، وادی سوم بیان میکند که هیچ موجودی به اندازه خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند و در وادی چهارم که در مسائل حیاتی مسئولیتدادن به خدا یعنی سلب مسئولیت از خویش، ما باید تمام مسئولیتهای کارها را خود بر عهده بگیریم.
بعد از چهار وادی که طی کردیم به وادی پنجم میرسیم که از نقطه تفکر و عمل حرکت کنیم که در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل میکند. پس در این وادی باید حرکت خود را آغاز کنیم انسان را در این وادی به جهان بسیار بزرگ و پهناور تعبیر کرده اگر ما انسانی باشیم که دچار منیت نباشیم میتوانیم با دیگران در ارتباط باشیم و با ارتباط با دیگران متوجه میشویم که انسان به اندازه یک جهان عظمت دارد.
اگر با داشتن منیت دور خود را حصار بکشیم آن زمان از انرژی گرفتن دنیای بیرون محروم میشویم و نمیتوانیم با انسانهای اطراف ارتباط بگیریم و وقتی نتوانیم با انسانهای اطراف ارتباط داشته باشیم، مثل گوسفندی هستیم که از گله جدا و گرگ او را میگیرد و از بین میبرد نیروهای منفی ما انسانها را احاطه میکنند و باعث نابودی ما میشوند. ما انسانها غیر از جهان زمینی که در آن زندگی میکنیم در دو جهان دیگر هم زندگی میکنیم جهان خوب و جهان ذهن.
جهان زمینی که ما به صورت خودآگاه در آن زندگی میکنیم و از تمام نعمتهایی که در آن وجود دارد استفاده میکنیم جهان خواب که ما به صورت ناخودآگاه در آن زندگی میکنیم و آقای مهندس در این مورد گفتهاند که آنچه در خواب میبینیم واقعیت دارد مثل کابوسهایی که میبینیم و از ترس نمیتوانیم چشمهای خود را ببندیم تعبیر دیگری در مورد خواب مثل خارج شدن نفس از جسم است که مثال خوبیست برای کسانی که میگویند جهان آخرت وجود ندارد.
درصورتیکه وقتی ما میخوابیم کالبد ما بدون جان در این جهان خاکی است نفس ما به جهان دیگری میرود و اتفاقاتی مثل خواب دیدن رقم میخورد صبح نفس دوباره وارد کالبد میشود و ما از خواب بیدار میشویم مانند کسانی که میمیرند و دوباره زنده میشوند و اما جهان ذهن که بسیار پرقدرت است و جهانی است که در آن برنامهریزی و تمرین میکنیم که چگونه در جهان خاکی زندگی کنیم سعی کنیم در جهان ذهن زندگی نکنیم چرا که به فردی تبدیل میشویم که همیشه تنهاست.
اگر بخواهیم در جهان ذهنی کار کنیم ۸ برابر کسی که در روی زمین فعالیت میکند انرژی از دست میدهیم پس در جهان ذهن فقط تفکر میکنیم و در جهان بیرون به اجرا در میآوریم اگر تفکری که در ذهن انجام میدهیم را نتوانیم در جهان بیرون به اجرا درآوریم هیچ زمانی به نتیجه نمیرسیم و به قول قدیمیها با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشود پس ما به آن دسته از فکرها که منطقی هستند اجازه میدهیم تا وارد مرحله اجرایی شوند تا ساختار عملی جدیدی را به وجود آوریم.
برای اینکه ساختار فکر را به ساختار عملی تبدیل کنیم بایستی از حالت اضطراب، ترس، عدم اعتماد به نفس، ناامیدی و سایر نکات منفی خارج شویم تا به مرحله آرامش برسیم پس سعی کنیم تصفیه و پالایش را از خود شروع کنیم و با تفکرات سالم به عمل سالم و درست برسیم چرا که با تفکرات ناسالم، اشتباه و غلط، عمل ما نیز نتیجه بدی در زندگی خود دارد.
پس سعی کنیم از دانستههای خود استفاده کنیم و به آنها عمل کنیم تا نتیجه مطلوبی را در زندگی ببینیم مانند شخصی نباشیم که هزاران سکه طلا دارد از آنها برای خرید نانی استفاده نمیکند که از گرسنگی نمیرد. اگر بخواهیم از این انسان بیتعادل تبدیل به انسانی باتعادل شویم فقط یک راه وجود دارد و آن تزکیه و پالایش است یعنی دوری از ضد ارزشها و رفتن به طرف ارزشها حالا برای خروج یا صعود از اضطراب، پریشانی، ناامیدی، بیماری و... بایستی پلههایی را طی کنیم.
۱_برگشت از ضد ارزشها: اگر ما ضد ارزشی را انجام میدهیم توبه کنیم و از این به بعد وارد کارهای ارزشی شویم هر کسی میداند چه کاری ضد ارزشی و چه کاری ارزشی است مثلاً دروغ گفتن، غیبت کردن، رشوه دادن و رشوه گرفتن، پیمان شکنی در کار دیگران و تجسس کردن ......از ضد ارزشهاست که باید از آنها دوری کنیم.
۲_خودداری: بعضی اوقات کاری را میخواهیم انجام دهیم ولی نمیدانیم این کار ارزشی است یا ضد ارزشی به نفع ماست یا به ضرر ما در اینجا نباید کار را انجام دهیم.
۳_قناعت: قناعت این نیست که ما از امکاناتی که داریم استفاده نکنیم بلکه با حداقل امکانات بتوانیم بهترین شرایط را برای زندگی خود فراهم کنیم و سعی کنیم پایههای مالی خود را به مرور زمان محکم کنیم چراکه انسانهایی میتوانند ببخشند و به دیگران کمک کنند که داشته باشند اگر چیزی نداشته باشیم نمیتوانیم ببخشیم پس خسیس بودن و قناعت کردن با هم فرق دارد خسیس دارد ولی خرج نمیکند و نمیبخشد.
۴_صبر: صبر یعنی اینکه زمان را در نظر بگیریم تلاش و کوشش هم بکنیم تا به هدف برسیم اگر فردی باشم که فقط بگویم صبر میکنم ولی تلاش و کوششی در کار نباشد آن وقت صبر را با تنبلی اشتباه گرفتم اینکه میگویند "هر آن کس که دندان دهد نان دهد" درست است اما تلاش و کوشش هم باید انجام دهیم.
۵_تجسس، قضاوت، غیبت: افرادی را در جامعه داریم که کار تجسس را انجام میدهند و مزد دریافت میکنند شغل آنها تجسس است ولی ما انسانها گاهی در کار دیگران تجسس میکنیم و میگوییم کنجکاو بودم یعنی فضولی و تجسس در کار دیگران را کنجکاوی مینامیم و با این کنجکاویهای بی مورد اطلاعات ناقصی را به دست میآوریم و در مورد شخص قضاوت میکنیم و پشت سر او شروع به غیبت میکنیم با این کارهای ضد ارزشی خود دچار تخریب میشویم و دیگران را مقصر این تخریبها میدانیم درصورتیکه نمیدانیم تمام این خرابیها از جهل و نادانی خود ماست.
۶_پسانداز: در زندگی حوادث غیرقابل پیشبینی همیشه اتفاق میافتد چیزی که در این حوادث به ما کمک میکند پس انداز کردن است پس انداز میتواند مادی و معنوی باشد و برای تمامی انسانها ضروری است و این پسانداز خود یک حکمت و معجزه است.
۷_توکل، رضا، تسلیم: در تمام مراحل زندگی باید نهایت تفکر و تلاش و کوشش خود را انجام دهیم و توکل به خدا داشته باشیم و برای آنچه تقدیر ما بوده و برای ما رقم خورده راضی باشیم اگر از مرحله توکل و رضا گذشتیم به مرحله تسلیم میرسیم یعنی خواستهای جز خواسته قدرت مطلق نداریم و نه موافقتی و نه مخالفتی داریم.
ویرایش: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوازدهم)
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون دهم)
عکس: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر راحله رهجوی راهنما همسفر سمانه (لژیون یکم) نگهبان سایت
نمایندگی همسفران سلمانفارسی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
122