جلسه چهارم از دوره سیوششم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰؛ نمایندگی امین قم، با استادی راهنما مسافر اسماعیل، نگهبانی مسافر محمد اسماعیل و دبیری مسافر ابوالقاسم، با دستور جلسه "تخریبهای شیشه و مخدرهای جدید و درمان آن با متد DST" پنجشنبه 26 تیر ۱۴۰۴ ساعت 16:30 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان اسماعیل هستم یک مسافر؛
از گروه مرزبانی، دبیر جلسه، نگهبان و کسانیکه نوشتارها را خواندند تشکر میکنم. خداوند را سپاسگزارم که به من توفیق داد تا در کنار شما دوستان، در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم.
دستورجلسه امروز دو بخش است؛ یکی دستور جلسه کارگاهی که یک هفته است در موردش داریم صحبت میکنیم و دیگری تولد پنجمین سال رهایی مسافر ابراهیم است. حدوداً دهه هشتاد بود که ماده مخدر متاآمفتامین وارد کشور شد، من هنوز آن مجلهای را که سخن آقای مهندس را چاپ کرده بود دارم که فرموده بودند: یک سونامی در راه است و الحق هم که همینطور بود. مادهای بود که در آن زمان در کشور ناشناخته بود و اکثراً فکر میکردند چون مرفین ندارد اعتیادآور هم نیست. با این باور خیلیها گمراه شده و گرفتار این مخدر خطرناک شدند. هر چقدر که زمان گذشت از خلوص این ماده نیز کاسته شد و آن ماده اصلی که از آمفتامین تشکیل شده و به عنوان دارو برای بعضی از بیماران روانی استفاده میشد، کمتر در آن به کار برده میشد و در نهایت به یک ماده دستساز تبدیل شد که هرکسی میتوانست با جستجو در اینترنت روش ساخت آن را بیاموزد. موادی مانند اسیدباتری، جوهرنمک و انواع قرصهای روانگردان را با هم ترکیب میکردند و به مصرفکنندگان با قیمتهای گزاف میفروختند.
آن زمان این مخدرهای دستساز را با قیمتهای چندین برابر حقوق ماهانه یک کارگر میفروختند. حالا این مادهای که ترکیب شده از انواع قرصها و مواد خطرناک تشکیل شده را مصرفکنندگان به صورتهای مختلف مانند تدخینی، استنشاقی و تزریقی استعمال میکردند. شخصی که متاآمفتامین مصرف میکند، در اوایل از سطح انرژی کاذبی برخوردار میشود و حسهای او را قویتر میکند. خیلی از دانشجوها به همین دلیل در دام این مخدر افتادند. استفاده میکردند تا بتوانند بیشتر تمرکز کنند و به اصطلاح خودشان بیشتر درس بخوانند. بعضیها نیز به خاطر بیشتر کار کردن گرفتار این ماده شدند، پیش میآمد که شخصی با مصرف متاآمفتامین هفت شبانهروز بدون خوابیدن کار میکرد. از علائم مصرفکنندگان متاآمفتامین این است که اختیار حرف زدن خودشان را ندارند و مردمک چشمهایشان بسیار بازتر از حالت عادی میشود. این افراد در هیچ کدام از امور زندگی خود تعادل ندارند. این مسائل معمولاً غیر از خود شخص، تخریبهای بسیار زیادی بر روی اعضای خانواده مصرفکننده میگذارد.
در کتاب عبور از منطقه 60درجه زیر صفر استاد امین بیان میکنند که باید واقعاً از قدرت تخریب مواد مخدر به خداوند پناه برد که انسان را گرفته و تحویل اهریمن میدهند. خیلی از افرادی که گرفتار مواد مخدر جدید میشوند، هر روز که مواد جدیدتری به بازار میآید این اشخاص نیز بیشتر در باتلاق مصرف خودشان فرو میروند. به قول استاد سردار که فرمودند: هر روز یک کلاه جدیدی ساخته میشود تا بر سرمان بگذارند. مافیای مخدرها مدام توسط نیروهای منفی در حال آموزش هستند که با خلق روشهای جدید به اهداف شومشان برسند. اینجا است که متد DST خودش را نشان میدهد و میگوید که؛ مصرفکننده هر نوع مخدری هستید مهم نیست، اگر خواسته شما قوی باشد در کنگره60 نه تنها اعتیاد به متاآمفتامین، بلکه تمام مخدرها قابل درمان قطعی میباشند. متد DST و آموزشهای کنگره60 میتواند تمام آثاری که موادمخدر بر روی جسم، روان و جهانبینی شخص گذاشته را اصلاح کند. به شرطی که خواست شخص قوی باشد و آموزشها را کامل انجام دهد.

در بخش دوم میرسیم به تولد آزادمردی راهنمای محترم آقا ابراهیم؛ از نگهبان ارجمند میخواهم پیام تولد را قرائت کنند.
پیام تولد:
ابراهیم عزیز "انسان همیشه در طول تکامل مسافر است، و خودش به آن آگاهی ندارد ولی شما اکنون کاملاً میدانید زندگی و حیات در طول سفر اتفاق میافتد"
ابراهیم عزیز پنجمین سال رهاییت پرشگون باد
از طرف همسفران و مسافران شعبه امین قم
این تولد پرشگون رو به خودشان و همسفر محترمشان تبریک میگویم، همچنین به آقای مهندس، راهنمای همسفرشان و ایجنت محترم و کل شعبه تبریک میگویم. امیدوارم که بیشتر شاهد این تولدها باشیم که اشخاص مصرفکننده با طی کردن مسیر کنگره60 به درمان قطعی برسند و دیگر هیچ گونه میلی به مواد نداشته باشند. ابراهیم نیز از این قاعده مستثنی نبود و در دوران کرونا بود که وارد کنگره شد. با اینکه در صور آشکار او چیزی زیاد پیدا نبود ولی تخریب بالایی داشت، ولی خواسته او خیلی قوی بود. در مسیر کنگره ماند و جایگاههای خدمتی مختلف را تجربه کرد و در ادامه همسفرش به او ملحق شد و باعث پیشرفت بیشتر او شد. ممکن است بعضیها بر سر مسائل خیلی جزئی با همسرشان به اختلاف بخورند ولی اینجا با آموزشهای کنگره60 به جایی میرسند که برای یکدیگر بال پرواز میشوند و به یک زبان مشترک میرسند. بعد از جایگاههای خدمتی مختلف، توانست در آزمون راهنمایی قبول شود و لژیون خوبی را تشکیل داد که خیلی به او تبریک میگویم چون شاگردان خوبی تحویل کنگره داده است.
امیدوارم در ادامه جایگاههای خدمت بالاتری را همراه همسفرش طی بکند. لطف خداوند باید شامل حال شخصی بشود تا دعایش مستجاب شود و لایق خدمت به خلق بشود، مخصوصاً افراد دردمندی که از آموزش محروم بودهاند. به نظر من آن ملاکهایی که مد نظر کنگره بوده را ابراهیم به خوبی انجام داده و امیدوارم که در این مسیر باقی بماند و همیشه به سمت پیشرفت در حرکت باشد. همانطوری که علیبنابیطالب فرمودند: کسی که دو روزش یکسان باشد، متضرر شده است.
ممنون که به صحبتهای من توجه کردید.
آرزوی مسافر ابراهیم:
« به رسم کنگره یک آرزو را در سینه خودم نگه میدارم و در آرزوی دیگرم امیدوارم که آزادمردیِ همه مسافران به همراه آرامش در زندگیشان جاری باشد»
آرزوی همسفر:
«من هم به رسم کنگره یک آرزو را در سینه خودم نگه میدارم و آرزوی دومم این است که راهنمای خودم و راهنمای مسافرم هر آنچه که خواستهاش را دارند به آرزویشان برسند»

سخنان مسافر:
سلام دوستان ابراهیم هستم یک مسافر؛
خدا را شکر میکنم که قسمت شد چنین روزی را تجربه کنم و جشن بگیرم، در رأس از آقای مهندس و خانواده محترمشان که چنین بستری را فراهم کردند تشکر میکنم، همچنین از ایجنت و مرزبانان مسافران و همسفران، راهنمای خودم و تمام خدمتگزاران تشکر میکنم که برای این جشن کلی زحمت کشیدند. خواستم بگویم که این تعریفهای خوبی که همه دوستان در مشارکتها از منِ ابراهیم بیان کردند، بنظر خودم برای من نیست، بلکه اینها تماماً آموزشهایی است که من اینجا در کنگره60 گرفتهام. ما انسانها وقتی که در تاریکیها هستیم، از خیلی جهات شبیه یکدیگر هستیم، بعضیها با تخریب بالاتر یا پایینتر کمی تفاوت دارند. اما این نعمتی که ما مسافران در کنگره از آن برخوردار هستیم، آموزشهای خیلی خوبی است که دریافت میکنیم. آخرین آنتیایکسی که من زمان ورودم به کنگره گرفتار آن بودم هروئین و متاآمفتامین بود که هم به صورت کشیدنی و هم به صورت تزریقی مصرف میکردم و چون از سن پایین شروع به مصرف کرده بودم، با تخریبهای بسیار زیادی وارد کنگره60 شدم.
اما واقعاً خواسته خیلی قوی داشتم، چون تقریباً تمام راههای ترکاعتیاد را امتحان کرده بودم و نتیجهای نگرفته بودم. در اوایل ورودم به کنگره هم زیاد باوری به درمان نداشتم، اما در سفر اول دو چیز خیلی به من کمک کرد؛ یکی صبر و دیگری ایمان بود. وقتی وارد لژیون شدم، با آموزشهای آقای مهندس متوجه شدم که باید صبر داشته باشم تا به نتیجه برسم و ایمان داشتن به حرفهای راهنمایم خیلی به من در طی این مسیر کمک کرد. با اینکه در اوایل حال خوبی نداشتم، ولی هر موقع با راهنمایم صحبت میکردم، با چنان آرامش و اطمینانی با من صحبت میکرد که ایمانم قویتر میشد. بعد از آن با هدایت راهنمایم توانستم وارد پروسه خدمت شوم و در مسیر قرار بگیرم. از همسفرم نیز تشکر میکنم که در این مدت تخریبهای من را تحمل کرد و در این مسیر همراهم بود.
سخنان همسفر:
سلام دوستان فرزانه هستم همسفر ابراهیم؛
من هم اول از همه خدای خودم را شاکر هستم که امروز توانستم بازهم در کنگره حضور داشته باشم و از آموزش های کنگره60 استفاده کنم. من هم به نوبه خودم این آزادمردی را در راس به آقای مهندس و خانواده محترمشان تبریک میگویم و از زحمتهایشان خیلی ممنون هستم و از همینجا از خداوند برایشان خواستار سلامتی و طول عمر با عزت هستم. به راهنمای مسافرم اسماعیل تبریک میگویم و از زحماتشان خیلی ممنون هستم، دعاگوی ایشان هستم، من هیچوقت زحماتشان را فراموش نمیکنم، انشالله خداوند نور خدمتهایی را که برای من و مسافرم انجام دادند صدها برابر به زندگیشان بتاباند. از راهنمای سفر اولم تشکر میکنم، برای من زحمت زیادی کشیدند، از ایجنت محترم شعبه همسفران تشکر میکنم، که خیلی نسبت به من لطف داشتند، همیشه الگوی خودم قرار دادم، از مسافرم بخاطر سفر خوبی که داشت تشکر میکنم.
من واقعا مصرف کردن مسافرم را ندیدم، حرمتهایی که بین من و مسافرم بود باعث شده بود که مسافرم در منزل مصرف نمیکرد و مصرف مسافرم را نمیدیدم، فقط آن حال خراب و دیر آمدن به منزل بود که باعث تنش بینمان میشد. همانطور که آقای مهندس گفتند: مصرف کنندگان شیشه مصرف کنندگان شاخدار هستند ولی فکر میکنم مسافر من مصرف کننده مظلوم بود، هر موقع بینمان تنشی پیش میآمد که بهشان حرفی را میزدم چیزی نمیگفت و فقط گریه میکرد، اگر دیر به منزل میآمد جارو را دست میگرفت و خانه را تمیز میکرد که این بیشتر من را عصبی میکرد، می گفتم تو دیر به خانه آمدی حالا هم که آمدی خانه را تمیز میکنی؟! میگفتم اصلا نمیخواهم کاری برای من انجام بدهی.
ما به واسطه راهنمای عزیزم وارد کنگره60 شدیم، باهم شروع به سفر کردیم، باهم رها شدیم و در آزمون راهنمایی من جایگاه راهنمای تازه واردین قبول شدم و مسافرم قبول نشد، در ادامه سعی و تلاش کرد و در آزمون بعد برای جایگاه راهنمایی DST قبول شد، زحمات خیلی زیادی را کشید برای به دست آوردن این جایگاه خدمتی، از او تشکر می کنم.
چیزی که من در شعبه به چشم خودم دیدم و خیلی به آن ایمان آوردم این بود که در دوران مصرف مسافرم خیلی مورد تحقیر قرار میگرفت و کسانی بودند که حتی بودن ما در جمع اصلا برایشان اهمیتی نداشت ولی الآن طوری شده است که کسانی به مسافرم مراجعه میکنند و از ما کمک میخواهند که اصلا من فکرش را هم نمیکردم و این برای من باعث افتحار است و از این بابت خیلی خیلی خوشحال هستم.
روزی تولد یک سالگی برای من آرزو بود ولی امروز تولد پنج سالگی مسافرم هست، من امروز فقط خودم خوشحال نیستم، به خاطر رهجوهای مسافرم خوشحال هستم تبریک میگویم، هر وقت که رهاییشان را میبینم بیشتر به مسافرم افتخار میکنم و امیدوارم این آزادمردی قسمت و روزی مسافران و همسفران شود.

تایپ: مسافر حسن و مسافر امیررضا لژیون دوم
عکاس: مسافر علی لژیون پنجم
ویراستاری و ارسال خبر: مسافر حسن لژیون دوم
مرزبان خبری: مسافر صادق
تهیه و تنظیم: گروه سایت امین قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
437