مرزبان کسی است که با عشق، نظم و تعهد ستونهای استوار یک شعبه را نگه میدارد. او نهتنها مسئول نظم و هماهنگی فضا است؛ بلکه با صبر و مهربانی، همراه و پشتیبان همسفران و مسافران است. مرزبانی، خدمتی از جنس عشق است که انسان را به شناختی عمیقتر از خودش، مسئولیتپذیری و همدلی میرساند.
همسفر مریم و مسافر محمد با تخریب وارد کنگره شدند. آخرین آنتیایکس مسافر داروی OT به روش DST با داروی درمان اپیوم به راهنمایی مسافر محمد و راهنما خانم شیوا به مدت ۱۱ ماه سفر کردند. در حال حاضر ۳ سال و ۵ ماه است که از بند اعتیاد آزاد و رها هستند.
چه چیزی باعث شد که تصمیم بگیرید برای خدمت در جایگاه مرزبانی اقدام کنید؟
مرزبان همسفر مریم:
روزی که من وارد کنگره شدم، خانم شیوا و خانم سمیرا مرزبانان شعبه بودند. در جلسه دوم، این عزیزان شال مقدس مرزبانی را به خانم مریم و خانم زهرا تحویل دادند. سؤالات زیادی در ذهنم بود که این افراد چه کاری انجام میدهند! ذره ذره که جلوتر آمدم، خانم مریم را میدیدم که چه تلاشهایی برای شعبه انجام میدهد و من هم کمکم عاشق شال زرد شدم. در همینجا لازم میدانم با تمام وجود از راهنما خانم شیوا، تشکر کنم که با مهر، دانایی و ایمان قلبیشان در این مسیر چراغ راه من بودند. اگر هدایتهای صبورانه و عشق بیدریغ ایشان نبود، شاید هرگز به خودِ امروز نمیرسیدم.
چه تفاوتهایی بین خدمت در جایگاه مرزبانی و دیگر خدمات در کنگره احساس میکنید؟
مرزبان همسفر مریم:
هر خدمتی که بخواهیم در کنگره انجام بدهیم، زیبایی خاص خودش را دارد؛ اما خدمت مرزبانی با مسئولیتهایی مثل نظم، هماهنگی و اداره امور شعبه همراه است. برای انجام درست این خدمت باید زودتر از همه به شعبه بیایی و دیرتر از همه برگردی. اصلاً خدمت در کنگره یعنی عشق.
به عنوان یک مرزبان، با چه چالشهایی روبهرو هستید؟
مرزبان همسفر مریم:
در هر جایگاهی چالشهایی وجود دارد؛ ولی خدا را شکر من در خدمت مرزبانی تنها نیستم، ایجنت همسفر فاطمه و مرزبان خانم سکینه در کنار من هستند و با همدیگر از پس چالشها برمیآییم. هر جایگاهی، چه ایجنتی باشد، چه راهنمایی و چه مرزبانی، سختیهای خاص خودش را دارد؛ اما با تدبیر، صبر و تحمل میشود از آنها عبور کرد. از این فرصت استفاده میکنم تا از ایجنت مهربان خانم فاطمه تشکر ویژهای داشته باشم. حضور آرامبخش، بینش عمیق و حمایتهای همدلانه ایشان در این مسیر، تکیهگاه بزرگی برای من بوده است. خوشحالم که در کنارشان هستم و از ایشان میآموزم.

تا امروز چه آموختههایی از این جایگاه برای زندگی فردی. خودتان برداشت کردید؟
مرزبان همسفر مریم:
جایگاه مرزبانی تا امروز درسهای زیادی به من داده است؛ از جمله اینکه اگر مشکلی هست، باید بهدنبال راهحل گشت، با غصه خوردن و گفتنِ «چه کنم، چه کنم» کاری درست نمیشود؛ باید حرکت کرد و راهحل را پیدا کرد.
به نظر شما یک همسفر برای رسیدن به جایگاه مرزبانی، باید چه ویژگیهایی را در خودش تقویت کند؟
مرزبان همسفر مریم:
ویژگیهایی مثل صبر و تحمل بسیار مهم هستند. من چند سال پیش، قبل از اینکه در جایگاه مرزبانی پذیرفته شوم در انتخابات شرکت کردم ولی رأی نیاوردم؛ اما صبر کردم، تحمل کردم، روی خودم کار کردم تا امروز بتوانم این خدمت را تجربه کنم.
آیا خاطرهای از زمانی که تازه وارد بودید دارید که الان با جایگاه مرزبانی براتون جالب یا الهامبخش باشه؟
مرزبان همسفر مریم:
بله، من دیرتر از مسافرم وارد کنگره شدم. مسافر من به تنهایی مرزبان شعبه بود و من میدیدم که چقدر برای شعبه تلاش میکند. او یا سر کار بود یا در شعبه، آخر هفتهها هم به پارک میرفت. من خیلی اذیت شدم؛ چون حس میکردم برای من و فرزندانمان وقت کمی میگذارد. روزیکه اعتراض کردم، پیشنهاد داد که به شعبه بیایم و خودم ببینم. قبول کردم و وقتی آمدم با چشمان خودم دیدم که چقدر زحمت میکشد از حرفهایی که زده بودم، پشیمان شدم و اکنون که خودم مرزبان شدهام، او را بیشتر درک میکنم. حال که خودم این مسیر را طی کردهام با تمام وجودم قدردان مسافرم هستم که در تمام این سالها صبورانه کنارم ایستاد، پشتم بود و با عشق و درک بالا من را همراهی کرد. بدون همراهی و حمایتهای بیوقفهاش، قدم گذاشتن در این مسیر برایم ممکن نبود.
اگر بخواید جایگاه مرزبانی را در یک جمله توصیف کنید، آن جمله چیست؟
مرزبان همسفر مریم:
راه رفتن روی گُدازههای آتش
طراح سوال و مصاحبه: همسفر هدیه رهجوی راهنما همسفر شیوا (لژیون هفتم) مسئول مصاحبه
عکاس: همسفر غزل رهجوی راهنما همسفر پرنیان (لژیون چهارم)
تنظیم و ارسال: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چالوس
- تعداد بازدید از این مطلب :
101