English Version
This Site Is Available In English

صبر را سرلوحه زندگیمان قرار دهیم

صبر را سرلوحه زندگیمان قرار دهیم

آنچه مهم است این است که تاب بیاوریم و صبر کنیم تا به چشم خود ببینیم که استعداد بی‌همتای انسان در اوج تلاش و کوشش، چگونه یک پایان غم‌انگیز را به پیروزی عظیم و یک وضعیت بحرانی را به فتحی پیروزمندانه بدل می‌کند.

همسفر مارال به همراه مسافر علی در سال ۹۶ با آنتی‌ایکس مصرفی شیشه، هروئین، متادون و حشیش وارد کنگره۶۰ شدند به روش DST و داروی OT به راهنمایی راهنما همسفر‌ سمیرا و مسافر سیروس به مدت ۱۶ماه و ۱۱روز سفر کردند؛ در حال حاضر یک‌سال است که با دستان پرتوان مهندس حسین دژاکام آزاد و رها هستند. در ادامه همسفر مارال سفر جونز انجام دادند؛ با وزن اولیه ۸۲کیلوگرم و وزن رهایی ۶۳کیلوگرم و ۱۹کیلوگرم کاهش وزن داشتند به راهنمایی راهنما همسفر نسرین که به مدت یک سال است که آزاد و ‌رها هستند. ورزش ایشان در کنگره ایروبیک و خدمات ایشان؛ ورزشبان ایروبیک و خدمت سایت می‌باشد.

از مخاطبان همیشگی سایت همسفران نمایندگی حر خواستاریم که مثل همیشه در این گفتگو همراهمان باشید.

آیا قبل از کنگره راه‌های دیگری برای درمان امتحان کرده بوده‌اید؟

بله‌ ما بیش‌تر از روش سقوط آزاد استفاده‌ کردیم که هیچ‌گاه به آن نتیجه و درمانی که مد نظرمان بود نرسیدیم.

تغییرات را در مسافرتان پس از درمان چگونه می‌بینید؟

بسیار تغییرات عالی و زیبایی در مسافر عزیزم دیدم و می‌بینم که برایم شیرین و دلچسپ است.

ترکش‌های یک همسفری که مسافرش مصرف‌کننده شیشه بوده دردناک است؛ در آن روزهای تاریک باور داشتید که روزی زندگیتان به این نقطه برسد؟

بله، شاید گاهی باوری که داشتم به علت تاریکی‌های مسیرم کم رنگ می‌شد؛ ولی هرگز از بین نمی‌رفت چون الگوها را در کنگره به چشم خود می‌دیدم.

آیا در میانه راه ناامیدی به سراغتان آمد؟ چطور با این حس مقابله کردید؟

بسیار تا بسیار ناامیدی به سراغم می‌آمد یادم هست روزی که خانم سمیرا نوری لژیونشان را تحویل دادند و من هنوز بعد از چهار سال در کنگره بودن حالم خوب نبود چه رسد به مسافرم؛ به همین علت احساس ناامیدی شدید می‌کردم و این که احساس می‌کردم در حال غرق شدن هستم و اگر تعلل کنم برای همیشه در این تاریکی فرو می‌روم به همین خاطر خیلی سریع وارد لژیون خانم سمیرا نظری عزیزم شدم و حرکتم را ادامه دادم. من در کنگره آموختم که برای غلبه به ناامیدی باید حرکت کنم و از آموزش گرفتن خسته نشوم. من همیشه با خود می‌گفتم، هيچ چیز در این دنیا ابدی نیست و برای هر آغازی پایانی است و من این پایان را برای خودم به زیباترین شکل رقم خواهم زد.

به نظر شما وظیفه یک همسفر چیست و چگونه باید رفتار کند؟

در این مورد تجربه‌ای که دارم این است که تا زمانی که در گیر این بودم که مسافرم را تغییر بدهم، هيچ اتفاق خوب و مثبتی در زندگیم نیفتاد؛ زمانی آرامش به زندگی من برگشت که خود را دیدم و با تاریکی‌های خودم روبرو شدم و ذره ذره شروع به باز کردن گره‌های وجودی خودم کردم و حسم را نسبت به خودم، مسافرم و اطرافیانم به شکل زیبا تغییر دادم  و بعد دیدم که مسافر عزیزم هرجا که من پا می گذارم پا جای پای من می گذارد و همراه من حرکت می‌کند. اگر همسفری تصمیم گرفته که  تا آخر کنار مسافرش باشد؛ پس باید هم شجاعت داشته باشد و هم قدرت؛ قدرت ایجاد تغییر‌های خوب و این هم فقط با آموزش‌های عملی کنگره امکان پذیر است.

مسافر شما چندین‌بار سفر کردند و شما با چالش‌های زیادی روبه‌رو شدید؛ آیا این وضعیت و این که شاهد تکرار یک چرخه باشید و ببینید دوباره به سمت مصرف برگشته مانع حرکت شما نشد؟

به هر حال تکرار یک چرخه معیوب در انسان حس‌های بدی را به وجود می‌آورد و من هم دچار این حس‌های بد می‌شدم؛ ولی این که دست از تلاش بردارم نه؛ چون من سعی می‌کردم همیشه به کنگره وصل باشم و از نعمت‌های کنگره بهره‌مند شوم، آموزش بگیرم و خدمت کنم؛ هر خدمتی که  باشد؛ زیرا خدمت‌ کردن‌ به انسان نیرو می‌دهد و مسیر حرکتش را هموار می کند.

برای همسفران سفر اولی که مسافرشان هنوز مصرف‌کننده هستند یا نمی‌آیند تا سفر کنند چه توصیه‌ای دارید؟

این که خودشان را دوست داشته باشند و این حرف را با اطمینان کامل می‌گویم؛ اگر یک همسفر به این باور عمیق برسد که این  قدرت و توانایی را دارد، یک مسافر که لبه پرتگاه ایستاده و توانی برای حرکت ندارد با قدرت عشق و محبت و دانایی موثرش می‌تواند او را از لبه پرتگاه بیرون بکشد و به زندگی بر‌گرداند و همین قدرت را هم دارد که مسافر را به نابودی بکشاند. یادمان باشد به خاطر پیوند محبت عمیقی که بین مسافر و همسفر وجود دارد، هر فکری که همسفر راجع به مسافرش می‌کند اتفاق می‌افتد پس برای مسافرمان، چه آن‌هایی که سفر می‌کنند و چه آن‌هایی که هنوز نيامده‌اند، بهترین فکر‌ها را کنیم و موج زیبا برایشان بفرستیم تا مسیرشان هموار باشد و صبر را سرلوحه زندگی‌مان قرار دهیم؛ اگر همسفری تصمیم قاطع گرفت که زندگیش را به بهترین شکل تغییر دهد، من با اطمینان کامل می‌گویم که می‌شود و می‌تواند.

واقع‌بین بودن و دیدگاه مثبت شما، ایمان به درمان و تعادل در کنگره ۶۰ چقدر در سفر مسافرتان مثمر ثمر بود؟

خیلی؛ مسافرم همیشه به من می‌گفت: وقتی می‌بینم تو این قدر شاد و امیدواری، من هم امیدوار می‌شوم و روحيه می‌گیرم. من هرگز از مسافرم دست نکشیدم و همیشه به ایشان می‌گفتم که تو هم می‌توانی مثل بقیه افراد در کنگره به رهایی و به حال خوب برسی و او هم همیشه حرف مرا تصدیق می‌کرد.

شما سفر جونز انجام دادید و رها شدید؛ کمی از مسیری که پیمودید و شکر خدا به موفقیت رسیدید برایمان بگویید.

سفر جونز برای من با تمام چالش‌هایی که داشت سفر بسيار زيبا و لذت بخشی بود و باعث شد خیلی بیش‌تر مسافرم را درک کنم. سفر جونز به من اعتماد به نفس و قدرت خیلی زیادی داد و باورم را نسبت به توانایی‌های درونم بالا برد و این باعث شد که من در مقابل مشکلات احساس ناتوانی نکنم و نترسم.

صحبت پایانی

برای داشتن آرامش؛ باید حس ما تغییر کند و همیشه تغییرات با درد همراه است و من بارها و بارها در طول سفر این درد را حس کردم و از آن لذت بردم؛ چون فهمیدم که باید چطور حرکت کنم. دوست دارم به همسفرها بگوییم که برای یک همسفر خوب بودن باید بفهمیم که اصلاً همسفر بودن یعنی چه ؟ آیا من می‌خواهم همسفر باشم یا نه؟ باید ابتدا تکلیفمان با خودمان روشن باشد. یک همسفر باید با اجرایی کردن آموزش‌ها، خودش را قوی کند تا از این گذرگاه به سلامتی عبور کند. زمانی حس های من تغییر کردکه وارد لژیون خانم سمیرا نظری عزیزم شدم و ایشان را الگو قرار دادم و همیشه گوش به  فرمانشان بودم و هستم. از ايشان کمال تشکر را دارم که به من اجازه داد، رهجوی ایشان باشم و با محبت و آموزش‌های نابشان من مرده را زنده کردند و حیات دوباره دادند. از راهنمای مسافرم آقا سیروس حسین‌زاده عزیز و بزگوار تشکر می کنم که با تمام وجود برای ما زحمت کشیدند. از آقای مهندس و خانواده عزیزشان هم تشکر می‌کنم که به ما اجازه دادند تا عضو کوچکی از دریای بيکران عشق و محبت باشیم. از مسافر بسیار عزیز و خوبم تشکر می‌کنم که افتخار داد تا من کنار ایشان باشم و زندگی کنم. از بچه‌های سایت ممنونم و از نگهبان سایت خانم فاطمه عزیزم تشکر می‌کنم که به من این فرصت را داد تا خدمت کنم.

از همسفر مارال سپاسگزاریم که وقت گران‌بها و تجارب خود را در اختیار ما گذاشتند. انشاالله همیشه در مسیر کنگره بدرخشند و جایگاه خدمتی را یکی پس از دیگری پشت‌سر بگذارند.

مصاحبه کننده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون پانزدهم)
عکاس: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون هجدهم)
ارسال: همسفر کبری رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون هجدهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی حر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .