English Version
This Site Is Available In English

همه چیز از بخشندگی بوجود می‌آید

همه چیز از بخشندگی بوجود می‌آید

دهمین جلسه از دور دوم جلسات لژیون سردار مسافران نمایندگی الیگودرز با استادی اسیستانت دیده‌بان مسافر پهلوان بهرام، نگهبانی مسافر نعمت و دبیری مسافر مصطفی با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» در روز سه‌شنبه ۱۷ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۳۰ برگزار شد.

سخنان استاد:

سلام دوستان بهرام هستم یک مسافر
خداوند بزرگ رو شاکرم که توفیق و فرصتی داد که امروز بتوانم در جلسه لژیون سردار شرکت کنم. سپاسگزار آقای مهندس و خانواده محترمشان هستم که این بستر را فراهم کرده تا  بتوانیم در کنار یکدیگر قرار بگیریم و آموزش بگیریم. واقعا همه تکامل انسان در جمع اتفاق خواهد افتاد.
در مورد دستور جلسه چند کلمه بخواهم بگویم که خداوند انسان را آفرید و در پایین‌ترین مرتبه تکاملی خودش قرار داد که با بودن در جمع تکامل پیدا کند و رشد و ارتقا پیدا کند. اما وقتی ما در جمع قرار می‌گیریم قطعاً یک ارتباطاتی پیدا خواهیم کرد مثلث، صوت حس و نور به وجود می‌آید و ما با هم یک چیزهایی را می‌شنویم، می‌بینیم و یک ارتباطاتی بین ما پیش می‌آید، این مثلث داده‌هایش در مسیر عقل قرار می‌گیرد همان حسی است که قرار است عقل نتایج خودش را بگیرد و تصمیم گیری کند و راه را برای ما نشان بدهد و هموار کند.

اما یک وقت‌هایی است که قبل از اینکه این مثلث ارتباطی (صوت، نور و حس) به عقل برسند ذهن وارد عمل می‌شود دلیلش این است که می‌خواهد از ما محافظت کند می‌خواهد با سرعت بیشتر و یک شرایطی، یک چراغی برای ما مهیا کند، یک تصویری را پررنگ کند و به ما نشان بدهد.
اگر ما به عنوان مثال، با یک حیوان درنده روبرو شویم قبل از اینکه تصمیم گیری به عقل برسد، می‌خواهد این مسئله را تصویرسازی کند که این شکار است یا شکارچی؟ تو باید از دستش فرار کنی یا به تو حمله می‌کند؟ یا تو به آن؟ و بنابراین یک جاهایی برای محافظت است و کار بدی نمی‌کند
اما وقتی ذهن وارد عمل می‌شود خاصیتش این است که خیلی زود می‌خواهد جواب سوال را پیدا کند خیلی زود می‌خواهد وظیفه‌اش را انجام دهد. می‌خواهد آن تصویری که لازم است بسازد و در اختیار تو بگذارد. بنابراین این‌جا وقتی می‌خواهد تصویر را بسازد باید برای یک سوال جوابی را پیدا کند، اگر یک چیزی را دید یک معما را برایش حل کند. نگاه کرد دو نفر با هم حرف می‌زدند، سریع می‌گوید، که این‌ها در مورد فلان موضوع حرف می‌زنند، یعنی تا زمانی که این‌ها معما هستند انسان احساس ناامنی می‌کند و دوست دارد زودتر به جواب برسد و طبقه‌بندی کند و کنار بگذارد، اما این راه میانبر است که من به ذهن اجازه می‌دهم که قبل از اینکه این اطلاعات وارد عقل شوند تجزیه و تحلیل را از طریق ذهن انجام دهد.

یک موضوع دیگری که داریم این‌که من یک نفر را که می‌بینم، یک برچسبی به او می‌زنم. و می‌گویم که فلان کار را کرد. بعضی مواقع خودمان را جدا می‌کنیم، من اگر بگویم فلان دوستم فلان کار را کرد یا اگر دارد حرف می‌زند این صحبت را می‌گوید، آدم خوبی نیست. پس من چطور می‌توانم با او و در کنار او قرار بگیرم؟ من اگر خودم تأیید می‌کنم آدم  خوبی نیست و خودم را از او جدا می‌کنم، اگر در کنار او قرار گرفتم در صور پنهان خودم تداخل به وجود می‌آید کسی که، ذهن من به من گفته که آدم خوبی نیست، حالا می‌خواهم بروم با او صحبت کنم یا با او زندگی کنم، می‌خواهم با او کار کنم یا در کنارش آموزش بگیرم، پس این‌ها اتفاق نخواهد افتاد.

بنابراین مهم‌ترین موضوعی که به من کمک می‌کند، آموزش‌هایی است که لازم است دریافت کنم و اینکه قضاوت نکنیم.
تنها در صورتی انسان می‌تواند از قضاوت کردن نتیجه خوبی بگیرد که خودش را قضاوت کند، قاضی خودش باشد در سی‌دی نردبان آقای مهندس فرمودند: من می‌خواهم خودم رو بسازم پس سرم را باید بگذارم زیر پایم، نردبان ما سر ماست باید از سر خود بگذریم و از طرفی از خودمان که می‌گذریم دوربین خودمان را بر روی خودمان تنظیم کنیم خودمان رو قضاوت کنیم. من می‌توانم در مورد خودم فکر کنم و به اصطلاح موضوعاتی که مطرح است خودم را تجزیه و تحلیل کنم. خودم را قضاوت کنم تا بتوانم ببینم که چه می‌کنم، هر شب، هر روز و هر هفته می‌توانم در مورد خودم بنشینم و فکر کنم. این خیلی کمک می‌کند که بتوانم در خودم به نتایجی برسم. نقاط ضعف خودم را برطرف کنم و نقاط قوت خودم را تقویت کنم. اما اگر دیگران را بخواهم قضاوت بکنم، از جایی که من آن ملاک تشخیص قضاوت کردن را ندارم و وقتی که نداشته باشم قطعاً دچار اشتباه می‌شوم. اگر قرار است که تکامل در جمع اتفاق بیفتد و ما از کنار هم قرار گرفتن نتایج خوبی بگیریم و آموزش بگیریم و تکامل پیدا کنیم راهش این است که قضاوت نکنیم.

در ادامه آقای زرکش می‌فرمایند: همه چیز از بخشندگی به وجود می‌آید
امکان دارد که احساس کرده باشیم. مثالی را که می‌خواهم بزنم، فکرش را بکنید تا یکی در شعبه یک حرکتی می‌کند دیگران  به راحتی قضاوت بکنند اما در یک لژیون اگر شخصی کاری بکند بقیه قضاوتش نمی‌کنند. دلیلش این است که آن‌ها همدیگر را نمی‌شناسند، اما بچه‌های لژیون یکدیگر را می‌شناسند مدت طولانی در یک لژیون کنار هم بودند. قبل از هر چیز قلبشان برای یکدیگر می‌تپد و یک حس محبت و پیوندی بینشان هست به راحتی از گناهان یکدیگر می‌گذرد اما آن شخص که در یک لژیون دیگر است من نمی‌دانم چه آدمی است و چه شخصیتی دارد و پیوند محبت ضعیف است تا یک حرکتی می‌کند سریع قضاوتش می‌کنم. به یک تازه وارد چرا می‌گوییم قضاوت نکن؟ تا دو ماه بیا و برو و تجزیه و تحلیل در ذهنت نکن چون نه ما رو می‌شناسد نه محیط را می‌شناسد، اما کم‌کم با محیط آشنا می‌شود و آن زمان می‌تواند تصمیم درست بگیرد. پس خیلی جاها اگر قضاوت بی‌جا می‌کنیم  نتایج نادرست می‌گیریم به دلیل آن است که آن سنجش درست را نداریم و شناخت ما کافی نیست.
آقای زرکش می‌فرمایند: در سفر دوم آنچه که باعث رهایی می‌شود باعث آزادی می‌شود، بخشش و خدمت کردن است.
مثال آن پرنده را می‌زنند  میگویند: در سفر اول ایجنت مرزبانان و خدمتگزاران کمک می‌کنند که یک نفر رها شود رهایی را می‌گیرد اما سیستم ایکس او فقط به کار افتاده است و رهایی از مواد اتفاق افتاده است اما اگر وارد مسیر بخشندگی نشود، اگر بخشندگی را یاد نگیرد، اگر وارد خدمت کردن نشود، از وقت، جان و مال گذشت نکند شرایط تغییر خواهد کرد و آن موقع به قول آقای زرکش در پشت بام دیگری شکار صیاد دیگری خواهد شد.

وقتی قرار است که ته این مسیر، بخشندگی باشد چیزی که کمک می‌کند که ما شکار صیاد دیگری نشویم، چیزی که کمک می‌کند خودمان را بشناسیم، چیزی که کمک می‌کند مسیر تکاملی خودمان را طی کنیم، چیزی که کمک می‌کند از پایین‌ترین رتبه‌ای که ما در آن آفریده شدیم به بالاترین برسیم، بخشندگی است.
قلب تپنده کنگره ۶۰ لژیون سردار است؛ زیرا ما را به اهدافی که برای آن خلق شده‌ایم و به کنگره ۶۰ آمدیم، محقق می‌کند می‌خواهم بگویم ما که در این کنگره ۶۰ هستیم انسان‌های خوشبختی هستیم که در مسیر تکاملی خودمان در جمعی قرار گرفتیم که حرمتها به ما گفته می‌شود و برایمان توضیح داده می‌شود قضاوت و جهالت برای ما توضیح داده می‌شود و همه این موضوعات برای ما توضیح داده می‌شود همه این‌ها می‌خواهد ما را با بخشندگی آشنا کند و کمک کند که به تکامل برسیم و کمک کند که مسیر خودمان را به درستی طی کنیم.
ممنونم که به صحبت‌های من توجه کردید.

تایپ: مسافر مهدی
ویرایش: مسافر احمد
عکس: مسافر حمید
تنظیم و ارائه: مسافر احمد

مسافران نمایندگی الیگودرز

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .