گفتوگو با راهنمای محترم، مسافر میلاد
موضوع: بررسی تأثیرات شیشه و مخدرهای جدید و درمان آن با متد DST
– لطفاً طبق رسم کنگره ۶۰، ابتدا خودتان را معرفی بفرمایید.
سلام دوستان، میلاد هستم یک مسافر. آخرین آنتیایکس مصرفی من، هروئین و شیشه بوده است. مدت ۱۰ ماه و ۲۰ روز با روش DST و داروی OT سفر کردم، به راهنمایی راهنمای بزرگوارم آقای مهران صالحی. مدت رهایی من از بند اعتیاد ۶ سال و ۴ ماه است. همچنین، سفر نیکوتین را به راهنمایی جناب آقای محمد احمدی انجام دادم که مدت رهایی از نیکوتین ۵ سال و ۱۱ روز است.
– به نظر شما تخریبهای ناشی از مصرف شیشه و مخدرهای جدید چه تفاوتی با مواد سنتی دارند؟
با توجه به اینکه خود من هم تجربه مصرف مواد سنتی مانند تریاک و هم مصرف محرکهایی مانند شیشه را داشتهام، باید عرض کنم تفاوت در میزان تخریب بسیار قابل توجه است. همانطور که در کنگره آموختهایم، قدرت حل این مواد در چربیها و توانایی عبورشان از سد خونی مغز بیشتر است، که این موضوع باعث تخریب شدیدتر سیستم ایکس و مغز انسان میشود.
افرادی که من در دوره مصرف با آنها مواجه شدم، دچار توهمات بسیار شدیدی میشدند. شاید ما به عنوان ناظر، این حالات را توهم بنامیم، اما برای مصرفکننده، کاملاً واقعی به نظر میرسد. من هم زمانی که این حالات را تجربه میکردم، هیچگاه نمیپذیرفتم که توهم است، چون کاملاً واقعی حسشان میکردم.
البته منظور من تشویق به مصرف مواد سنتی نیست، اما به تجربه دیدهام افرادی که تریاک یا مشتقات آن را مصرف میکردند، مصرفشان منظمتر بود و این بینظمیها، نوسانات روحی یا آزار خانواده را نداشتند.
– آیا تجربهای شخصی یا در اطرافیان درباره مصرف این مواد دارید؟ این تجربه چه تأثیری بر جسم، روان و جهانبینی فرد گذاشته است؟
من در خانوادهای به دنیا آمدم که حدود ۸۰ درصد اعضای آن مصرفکننده موادی مانند هروئین، شیشه، کراک و سایر مخدرها بودند. متأسفانه دو نفر از پسرعموهایم که یکی از آنها واقعاً انسانی توانمند و مقتدر بود، به دلیل مصرف شیشه و شوکهای ناشی از آن، کاملاً از تعادل خارج شده و دچار روانپریشی شدند. کسی که زمانی با غرور راه میرفت، به انسانی مضطرب و بیمار تبدیل شد.
خودم، پدرم، و بسیاری دیگر از بستگانم مصرفکننده بودیم. هنگام مصرف شیشه، دچار تمایل به تمیزکاری وسواسی و توجه افراطی به جزئیات میشدم. مثلاً یک آبمیوه ساده را صد بار بررسی میکردم، مراحل تولیدش را بارها در ذهن مرور میکردم.
تیکهای عصبی، توهمهای شدید، بیخوابیهای مزمن که به مصرف قرصهای خواب و آرامبخش منجر میشد، بخشی از زندگیام شده بود.
روز اولی که شیشه مصرف کردم، هرگز فکر نمیکردم اعتیادآور باشد. اما زمانی که به همراه پدرم ابتدا شیشه و بعد هروئین مصرف کردیم، برای اولینبار با خماری شیشه مواجه شدم و همانجا بود که فهمیدم اعتیاد به شیشه چقدر جدی و مخرب است. اعصابم به شدت تخریب شده بود و تازه آن زمان متوجه عمق فاجعه شدم.
– چرا درمان شیشه و مخدرهای صنعتی با روشهای سنتی معمولاً موفقیتآمیز نیست؟
در کنگره ۶۰ ایمان داریم که تمامی مواد از جمله شیشه، الکل، مواد محرک، گل و حتی موادی که هنوز وارد بازار نشدهاند، با روش DST کاملاً قابل درمان هستند. اما نرخ پایین موفقیت در درمان این مواد، بیشتر به دلیل ذهنیت فرد مصرفکننده است.
مشکل اصلی، جهانبینی و نبود دانایی است. بسیاری تصور میکنند که شربت OT ربطی به موادی مثل آمفتامین یا الکل ندارد و همین باعث میشود که ذهنشان بازی کند و از چرخه درمان خارج شوند. ریشه مشکل ناآگاهی است، نه چیز دیگر.
– متد DST چگونه میتواند در درمان این نوع مواد مؤثر باشد؟ نقطه قوت این روش چیست؟
متد DST در درمان تمامی انواع مواد مخدر مؤثر است. در مورد داروی OT، استاد مهندس دژاکام جملهای طلایی دارند:
«آنچه خوبان همه دارند، تو یکجا داری.»
این دارو تمام آلکالوئیدهایی که بدن ما و سیستم ایکس(X) ما در زمان سلامت تولید میکرده و در اثر مصرف مخدرها از کار افتاده، در خود دارد. هر قسمت از مواد مخدر که باعث آسیب شده، معادلش در OT وجود دارد.
نقطه قوت روش DST، نظم و انضباط آن است. مصرف دارو باید دقیقاً در سه وعده و در ساعات مشخص انجام شود. همین نظم، باعث تنظیم خواب، تعادل جسم و پذیرش تدریجی دارو توسط بدن میشود.
هیچ رژیم غذایی خاصی نیاز ندارد و همین سادگی در کنار انضباط، کلید موفقیت روش DST است.
– اگر بخواهید قدرت متد DST را در یک جمله خلاصه کنید، آن جمله چه خواهد بود؟
همانطور که عرض کردم:
نظم و انضباط، کلید موفقیت درمان است.
این نظم، خواب مصرفکننده را تنظیم میکند و بدن را در دوران سازگاری برای پذیرش دارو آماده میسازد.
– برای خانوادههایی که یکی از عزیزانشان گرفتار این نوع مواد است، چه پیامی دارید؟
تنها راه کمک به عزیز گرفتار، افزایش آگاهی خانواده نسبت به مواد مخدر (بهویژه شیشه و محرکها) و درک رفتار و شخصیت فرد مصرفکننده است.
تخریب این مواد، گاهی بیش از خود فرد، خانوادهاش را درگیر و نابود میکند. اگر خانواده آگاهی نداشته باشد، ممکن است تصمیمهایی بگیرند که نهتنها کمکی نمیکند، بلکه آسیبزننده است.
برای مثال، درباره پسرعموی خودم، خانوادهاش پس از چندینبار کمپ و مشاهده تخریب شدید، ناچار به اقدامات غیراصولی مانند شوک الکتریکی شدند و متأسفانه باعث از بین رفتن او شدند.
راه نجات، فقط در مسیر آگاهانه و اصولی است.
– در پایان اگر تشکر، قدردانی یا نکتهای دارید، بفرمایید.
بعضی روزها که با خودم خلوت میکنم، هنوز باورم نمیشود. وقتی گذشتهام را به یاد میآورم، اینکه کجا بودم و در چه وضعیتی قرار داشتم و حالا کجا هستم، برایم شبیه معجزه است.
در اینجا لازم میدانم از جناب مهندس دژاکام، مجموعه کنگره ۶۰ و تمام خدمتگزارانش صمیمانه سپاسگزاری کنم.
واقعاً هرچقدر هم که ما خدمت کنیم و وقت و انرژی بگذاریم، باز هم کم است. همانطور که در کنگره گفته میشود، ایشان ما را «احیا» کردند. ما مردههایی بودیم که هیچ امید و انگیزهای نداشتیم، و حالا به زندگی بازگشتهایم.
از صمیم قلب ممنونیم.
سپاس که صحبتهایم را توجه نمودید.
گردآوری و تایپ: مسافر هادی لژیون۵
ارسال: مسافر حمید لژیون۷
(گروه سایت نمایندگی لوئی پاستور)
- تعداد بازدید از این مطلب :
62