برای عبور از تاریکی و رسیدن به روشنایی تنها یکراه وجود دارد آنهم این است که در مسیر صراط مستقیم قرار بگیریم که در کتاب عشق اشاره به چهارده وادی شده است که همه این وادیها مانند این است که در جاده زندگی قرار گرفتیم و در مسیر تابلوهایی را میبینیم؛ اگر من هدفم مشخص شود و واقعاً قصدم این باشد که به مقصد عشق و محبت برسم و آرامش واقعی را تجربه کنم محکوم به رعایت این اصول و قواعد در زندگی خود هستم، همانطور که در عنوان وادی دوم میگوییم هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد؛ هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. این وادی حرکت از ناامیدی به سمت امیدواری است.
همانطوری که در وادی اول گفتیم برای رسیدن به خواستههایمان و تشکیل یک ساختار نیاز به نقشه حسابشده و دقیق داریم برای خارج شدن از تاریکیها و ضد ارزشها باید جنگید اما این جنگ جنگی نیست که با اسلحه باشد، اسلحه ما نیروی اندیشه، تفکر درست، قدرت بیان، دانش و آگاهی ماست. چون وقتی تفکرمان را درست کردیم ناخودآگاه به گذشته برمیگردیم که چه اشتباهاتی کردیم و چه چیزهایی را از دست دادیم و چه فرصتهایی داشتیم که نتوانستیم به نحو احسن استفاده کنیم، خواسته و ناخواسته به جسم و روان خود تخریب وارد کردیم.

اینجا دو حالت سراغ ما میآید: یک حالت این است که امیدوار باشیم و حرکت و تلاش خود را زیاد کنیم، در صراط مستقیم و با توکل به خداوند حرکت کنیم و به یاد داشته باشیم که پایان شب سیه سپید است. حالت دیگر اینکه در ناامیدی به سر ببریم و خود را اسیر زندانی غم کنیم و در این هنگام است که حس پوچی و بیهدفی سراغ ما میآید؛ اما این وادی به ما یاد میدهد که هیچ مخلوقی در این جهان و هستی بیهوده خلق نشده است. همه ما در هستی و طبیعت نقش و عملکرد خاصی بر عهدهداریم و هیچچیز نمیتواند عملکرد و نقش آنها را پر کند.
همهی ما دارای خصوصیات و تواناییهای خاصی هستیم و به خاطر درگیری ذهنی و یا قرار گرفتن در مشکلاتی که خود به وجود آوردهایم توانایی خود را فراموش کردهایم؛ اما این وادی به من امید میدهد و یاد میدهد که تو میتوانی. باید فعل خواستن را صرف کنی تا به نتیجه مطلوب برسی که این مطلب در آرم کنگره 60 بهخوبی بیانشده است که یک مثلث را نشان میدهد که دارای سه ضلع است که حرکت از پایینترین نقطه مانند ما که وارد کنگره 60 میشویم و با اوضاعواحوال بههمریخته با بدترین وضعیت، اما یک دایره دور مثلث را احاطه کرده و دارای شعاع بینهایت هست به معنای بیکران و رسیدن به جایگاههای بالا را به ما نشان میدهد و اینجا بذر امید در من شکوفا میشود و میگوید تو میتوانی زندگی خود را تغییر بدهی و بذر تلخ را به بذر شیرین تبدیل کنی، رنگینکمان زندگی خود را ببینی و با اختیاری که خداوند به تو داده است بهترینها را سهم زندگیات کنی.
فقط باید حرکت کنی و از یک نفر توقع داشته باشی آنهم خودت نه کسی دیگر.
باید بدانم و به یاد داشته باشم که سه کلمه مسیر موفقیت را نابود میکند (نمیدانم، نمیتوانم، نمیشود) و سه واژه کنار هم معجزه میکند (بله من میتوانم) وقتی من تسلیم فرمان خداوند باشم و به خواستههای معقول پاسخ بدهم اینجاست که بهفرمان عقل میرسیم.

مثلث در درون دایره تمثیل ماست که اسیر زندان افکار منفی و ضد ارزشها شدهایم؛ و با خواست خودمان و به کار گرفتن نیروهای درونی خودمان و به اذن خداوند قدم در مسیر کنگره 60 و آموزشها گذاشتیم و به یادمان انداخت که ما انسانها برای خدمت و آموزش پا به هستی گذاشتیم و قدم در دنیایی گذاشتیم که قابل وصف نیست. همهی نیروها و حسهای چه خوب و چه بد بهصورت بالقوه در درون ما هست و ما فقط تمرکز بر نیروهای منفی کرده بودیم و تاریکیها و ضد ارزشها را میدیدیم، همیشه نیمهخالی لیوان را میدیدیم و هیچوقت از طبیعت و هستی لذت نمیبردیم؛ اما این وادی به ما یاد داد که تو میتوانی به شرطی که خود حرکت کنی و از ضد ارزشها و افکار منفی دوریکنی، حرمتها را رعایت کنی و در چارچوب قوانین درست زندگی حرکت کنی.
از سختیها و مشکلات و گذرگاههای سخت زندگی درس بگیری و تاریکی و مشکلات را قهر خداوند ندانی که این افکار منفی که در سلولهای جسم ما ساکن شدهاند بهطور خواسته و ناخواسته درگیر بیماری جسم و روح شدیم و یا مسافرمان در اثر ناآگاهی دچار اعتیاد شدهاند و به جسم خود تخریب وارد کردهاند که همه اینها مشکل در جهانبینی ما است و باید بدانیم زندگی بیرونی ما بازتاب زندگی درونی ماست پس باید حرکت کرد تا با تلاش، ناامیدی که از اضلاع مثلث جهالت است را سرنگون کرد و با نیروهای اهریمنی جنگید.
جنگیدن هم به این معنی است که ما اطلاعات و آگاهی را بالا ببریم و به مرحلهای از دانایی برسیم که نیروهای بازدارنده را از خود دور کنیم.
نویسنده: کمک راهنما محترم همسفر فیروزه
لژیون یازدهم، نمایندگی کاسپین
تایپ و تنظیم: همسفر معصومه ل.3
- تعداد بازدید از این مطلب :
1064