English Version
This Site Is Available In English

قضاوت می‌تواند منجر به کینه حسادت و حتی میل به انتقام شود

 قضاوت می‌تواند منجر به کینه حسادت و حتی میل به انتقام شود

جلسه‌ چهارم از‌ دوره سوم کارگاه‌های‌ آموزشی‌ عمومی‌ کنگره ۶۰‌ نمایندگی ارم، با استادی راهنمای محترم مسافر علی و نگهبانی‌‌ مسافر‌ هادی و دبیری‌ مسافر‌ محسن با دستور جلسه: قضاوت و جهالت  پنج‌شنبه 19 تیر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان، علی هستم یک مسافر.

از خدای خودم شاکرم که یک بار دیگر در این جایگاه قرار گرفتم تا بتوانم خدمت کنم. از جناب مهندس و خانواده محترم‌شان سپاسگزارم که چنین بستری را برای ما فراهم کرده‌اند تا به درمان برسیم.دستور جلسه این هفته قضاوت و جهالت است و چه دستور جلسه‌ی سختی برای من است. از این جهت می‌گویم سخت، چون کاربردی کردن آن برای خودم همیشه دشوار بودهاست. وقتی آقای مهندس، با آن سطح آگاهی و دانایی، هنوز در معرض قضاوت قرار می‌گیرند، من که جای خود دارم و باید خیلی کار کنم تا در این زمینه به تعادل برسم. آقای مهندس در سی‌دی جدیدشان فرمودند: هیچ‌کسی وجود ندارد که تمام ویژگی‌های مثبت را به طور کامل داشته باشد بالاخره هرکسی یک نقطه‌ضعفی دارد، هرچند شاید کمرنگ باشد. امروز داشتم صحبت‌های آقای خدامی را گوش می کردم ایشان می‌گفتند: دارم تمرین می‌کنم از خودکار شروع کنم؛ وقتی خودکارم روی میز هست و بعد می‌بینم نیست، سریع قضاوت نکنم که کسی آن را برداشته، شاید مثل دفعات قبل زیر میز افتاده. واقعاً این تمرین ساده، کار بزرگی است. چون خیلی سخت است که انسان دیدش را نسبت به اتفاقات اطراف، به‌درستی تنظیم کند. به نظرم حس نقش مهمی در قضاوت دارد. اگر حسم خوب باشد، قضاوتم می‌تواند درست باشد. اما اگر حسم خراب باشد، حتماً قضاوت منفی خواهم کرد. انسان، وقتی خودش در معرض قضاوت قرار می‌گیرد، بیشتر مواقع ترازو را به نفع خودش سنگین می‌کند این خاصیت انسان است. آقای مهندس همیشه می‌فرمایند: دو نفر که به دادگاه می‌روند، ناآگاه‌ترین فرد قاضی است چرا؟ چون طرفین می‌توانند در احساس قاضی دخالت کنند. یکی شاید با مدارک جعلی، یا با مهارت کلامی بالا، بتواند حس قاضی را تحت تأثیر قرار دهد. اگر قاضی آگاهی نداشته باشد، رای نادرست صادر می‌کند. در زندگی شخصی ما هم همین‌طور است. جهل و ناآگاهی، باعث می‌شود قضاوت‌هایمان نادرست باشد. وقتی آگاهی نداشته باشم و بخواهم درباره‌ی موضوعی نظر بدهم، حتماً به بیراهه می‌روم. و قضاوت می‌تواند منجر به کینه، حسادت و حتی میل به انتقام شود. ممکن است قضاوت من کسی را تا پای اعدام هم ببرد، و این بسیار خطرناک است. من خودم تجربه‌هایی از این موضوع دارم. امروز داشتم با همسفرم صحبت می‌کردم، گفتم بگذار یک مثال از گذشته بزنم: خانم من ماشالله ضرب‌دست قوی دارد؛ بعضی وقت‌ها درِ ماشین را محکم می‌بندد. اول ازدواج‌مان، سر همین مسئله تا چند سال، عید ما خراب می‌شد. مثلاً می‌رفتیم خانه‌ی مادرم و اگر درِ ماشین بد بسته می‌شد، من فوراً می‌گفتم: «تو عمداً این کار را کردی چون نمی‌خوای بری خانه‌ی مادرم!» باور نمی‌کنید، چه دعواهایی می‌کردیم. تمام عید را خراب می‌کردم. قضاوت من فقط در خانه نبود؛ در جمع خانواده و فامیل هم ادامه می‌دادم. چون فکر می‌کردم اگر من ناراحت شدم، بقیه هم باید ناراحت بشوند. اما الان اگر هم در ماشین محکم بسته بشود، فقط می‌گویم: در ماشین را دوباره محکم بسته شد، و رد می‌شم. همسفرم صبوری زیادی دارد. در مقابل من فقط اعتصاب غذا می‌کرد! ما از همان اول با هم قرار گذاشتیم: اگر هم قهر کردیم، باز هم با هم حرف بزنیم. همین گفت‌وگو باعث می‌شد همیشه یک راهی برای کنار آمدن پیدا کنیم. حالا چرا به نظرم این دستور جلسه مخصوص ما مصرف‌کنندگان است؟ چون حس ما در مصرف به‌شدت خراب می‌شود. همیشه آقای حکیمی هم می‌گفتند: در سفر اول، سمی‌ترین چیز برای هم‌سفر و مسافر، قضاوت است. مسافر که از خانه بیرون می‌رود، هم‌سفر قضاوت می‌کند: کجا رفتی؟ چرا زود آمدی؟ چرا دیرو آمدی؟ یا مسافر می‌گوید: تو از لژیونت چی یاد گرفتی؟ چرا این‌طوری عمل می‌کنی؟ همه‌ی این‌ها باعث تخریب و بی‌اعتمادی می‌شود. اما آقای حکیمی در جشن هفته‌ی دیده‌بان‌ فرمودند: در خانه درباره‌ی مسائل کنگره با هم صحبت کنید، نه اینکه بیفتید به جان هم و قضاوت کنید. همسر من از لحاظ جایگاهی در کنگره از من بالاتر بود، ولی من باز هم گاهی به او می‌گفتم: تو چی یاد می‌گیری؟ چرا این‌طوری هستی؟ ولی خدا را شکر، آرام‌آرام تغییر کردیم. در پایان صحبت‌هام، از ایجنت محترم و مرزبان‌های عزیز تشکر می‌کنم. واقعاً این مدت، مهمان‌نوازی بسیار خوبی از ما داشتند. امیدوارم ما هم بتوانیم مهمان خوبی باشیم. همان‌طور که آقای مهندس در سی‌دی آداب معاشرت فرمودند: هرجا رفتید، قوانین آنجا را رعایت کنید. این موضوع رو هم می‌خواستم بگویم: کنگره وقتی شعبه‌ای را افتتاح می‌کند، با تعداد کم شروع می‌شود و به‌مرور بزرگ می‌شود. ولی اینجا، جمعیت ناگهان زیاد شد و برای همسایه‌ها فشار زیادی ایجاد شد. لطفاً مراعات کنیم تا ان‌شاءالله مکان مستقل خودمان آماده شود. در آخر هم عرض کنم که بعضی‌ها از دور بودن این شعبه ناراضی هستند. ولی من شعبه‌هایی را دیده‌ام که هم‌سفر باید ۵۰۰ الی۶۰۰ متر در خاکی برود تا به آنجا برسد. بعضی‌ها مسیرهای بسیار سختی دارند، کوچه پس کوچه، بی‌تابلو. ولی باز هم بدون بهانه می‌روند. بیایید قدر این شعبه را بدانیم؛ واقعاً نسبت به خیلی از جاها جای خوبی‌ست. باز هم از ایجنت محترم، مرزبان‌ها و همه‌ی عزیزان تشکر می‌کنم که ما را پذیرفتند و به‌خوبی میزبانی کردند.

ممنونم که به صحبت‌های من گوش دادید.

عکس: مرزبان خبری

تایپ ویرایش و بارگزاری: مسافر باقر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .