جلسه یازدم از دوره بیست و سوم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی دهخدا با استادی: مسافر مجتبی ، نگهبانی: مسافر فرشاد و دبیری: مسافر مهدی با دستور جلسه: " قضاوت و جهالت " در تاریخ 17 تیر ماه 1404 ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد؛
آنچه باور است محبت است به آنچه نیست ظروف تهیست. سلام دوستان مجتبی هستم یک مسافر. در ابتدا از آقای مهندس و ایجنت محترم شعبه همچنین از نگهبان و دبیر محترم جلسه و به ویژه از استاد بسیار ارجمند و عزیزم آقا محمود کمال تشکر و سپاسگزاری رو دارم، که به بنده اعتماد کردند و محبت فرمودند بمن این فرصت رو دادند تا امروز در این جایگاه بتونم بشینم و عنوان اولین نفر مشارکت داشته باشم و آموزش بگیرم. همچنین از تمامی شما اعضا و حضار محترم کنگره ۶۰ که در شعبه حضور دارید کمال تشکر و سپاسگزاری را به عمل میارم. بله همونجور که میدونی دستور جلسه امروز در خصوص دو مقوله بسیار مهم قضاوت و جهالت هست. اما خوب بنا به توصیه اساتید محترم که باهاشون صحبت داشتم میخوام از خودم صحبت کنم دلی صحبت کنم. و در امتحان به موضوع جلسه برمیگردیم و سعی میکنم مشارکت و تجربه خودمو به موضوع جلسه متصل کنم. دوستان بنده قبل از رفتن به خدمت بسیار بسیار از سیگار حتی. به عنوان دخانیات و نیکوتین و دود بسیار متنفر بودم اصلاً کسی که سیگار میکشید. رو اصلاً به عنوان یک فرد دارای شخصیت مناسب و معقول و متعادل نمیتونستم متصور بشم و نمیتونستم بپذیرمش. به خاطر همین سعی میکردم معاشرت و ارتباطم رو با افرادی سیگاری بسیار محدود کنم و حتی در حد سلام علیک هم باهاشون نداشته باشم اما در اواخر خدمت اواسط خدمت سربازی ام تقریباً به دلیل واقعاً همین جهل و ناآگاهی و نادانستن و نداشتن علم و آگاهی و تفکر سالم که بتونیم پشت قضایا را ببینیم من سیگار به تکمیل رسید تریاک را ادامه میدادم بعد اومدم سر کار رفتم شرایط در سالهای اول خیلی خوب پیش میرفت نشه میشدیم سر کار میرفتیم کار بیشتری میکردیم و خیلی ظاهراً در ظاهر در حالی که نمیدونستم در عمق بدنم و همچنین متوجه نبودم در قسمت و بعد روح و روانم چه تخریبها و آسیبهای بسیار جدی به جسم و روانم در حال وارد کردن هستم روند همچنان ادامه پیدا کرد تا به اصرار و الزام خانواده و خودم به کمپهای ترک اعتیاد مراجعه کردیم چندین بار مکرراً و در کمپم با هروئین و پس از اون با شیشه آشنا شدم به این صورت بود که بنده میخواستم تریاک رو ترک کنم و به دردی که خماری و قطع مصرف تریاک داشت خیلی فجیع و زیاد بود به توصیه یکی از افرادی که با همدیگه اون زمان مصرف میکردیم به مصرف شیشه روی آوردم ولی خب اینم بگم اون فرد تاکید کرد که من به تو توصیه نمیکنم این کار را مصرف کنی مصرف به توصیه یکی از افرادی که با همدیگه اون زمان مصرف میکردیم به مصرف شیشه روی آوردم ولی خب اینم بگم اون فرد تاکید کرد که من به تو توصیه نمیکنم این کار را مصرف کنی مصرف و اگر میخواهیم یه امتحان کن فقط امتحان کردن همونو و به قول معروف میخواستیم تریاکو از بدنمون پاک کنیم بریزیم بیرون مواد مصرفیمون شد دوتا و تریاک و شیشه دوگانه شدیم و پس از اون هروئین شیشه، همونجوری که همه منتظر بچهها داریم یه زمان با خودم اومدم دیدم که واقعاً ساعت بسیاری از روز به جای کار نشستم در مکانهای مختلف دارم مصرف میکنم یا در خونه یا تو راه پله یا تو دستشوییها یا بیرون تو ماشین یا جاهای مختلف شهر و دیگه اصلاً توان و تحمل کار کردن برای مقدون نبود صبحها نمیخوابیدم زمانی که مردم میخواستم بخوابم و کلاً اوضاع زندگیم نابسامان شده بود و بخوابم و کلاً اوضاع زندگیم نابسامان شده بود و کنترل بخوابم و کلاً اوضاع زندگیم نابسامان شده بود و کنترل اوضاع زندگیم به طور کامل دیگه از دست هم خارج شده بود و همچنین کارم نمیتونم توانشو ندارم سر کار برم اون کارو از دست دادم بعد دیگه اومدم خیلی خسته و ناامید و واقعاً خواسته داشتم اومدم بررسی میکردم از این نوع میپرسیدم آیا جایی میشناسی کسیو میشناسید که مثلاً برای ترک اعتیاد ناامیدی تو اینترنت بودم داشتم جستجو میکردم نوشتم ترک اعتیاد به صورت قطعی و کامل تو صفحه اول کنگره ۶۰
وقتی واژه درمان رو در اون صفحه دیدم چشمام باز شد و انگار یه نور امیدی توی قلبم زنده شم، با تلفن تماس و آدرس تو سایت تماس گرفتم فردی که پاسخگوی تماس تلفنی من بود بهم گفت که همین الان شعبه بازه تشریف بیارید ساعت یک و نیم بود و من رفتم شعبه باز بود افراد زیادی نبودند خوب امروز میدونم اون فردی که با من صحبت کرد و اونجا منو مورد پذیرش قرار داد یکی از مرزبانهای محترم شعبه علی آقا بود که در پارک در ورزش باستانی فعالیت داره خیلی گرم و صمیمانه از من استقبال کردن خیلی بام صحبت کردن خیلی صحبتهای براشون از جهل و نادانی که داشتم گفتم و مدعی بودم که اینم حتماً مثل فقط میخوان یه پولی از آدم بگیرن و کار خودشونو انجام بدن و مشکل ما همچنان باقی بمونه نه وقتی بهم گفت که ما از شما پولی نمیگیریم و اینجا رایگانه خیلی تعجب کردم و مشتاقتر شدم ببینم که اینجا کجاست که من اومدم. دقیقاً دقیقاً خاطرم هست زمانی که بر روی صندلی نشستم اینکه میفرمایید آقای مکان مقدس و هم نمیباشد دقیقاً با تمام سلولهای بدنم این حس رو در مییافتم و کامل این انرژی تو فضا به سر و صورت من حتی میخورد خیلی خوشحال بودم و پیش خودم قطعاً امیدوار بودم و مطمئن بودم که اینجا دیگه خونه آخره با خوشحالی سپری شد و من وارد سفر شدم و خدا را شکر به درمان رسیدم و بعد از چند سفری که داشتم و سفر مجددی که مجبور بودم سپری امروز الحمدلله در جایگاهی قرار گرفتم که وارد و این برام خیلی مایه شوکر و مباهات داره از راهنمای محترمم تشکر میکنم که من هرچی دارم از ایشونه و در اینجا فکر میکنم لازمه که وارد مبحث دستور جلسهام بشیم امروز همونطور که مطلع هستید قضاوت و جهالت است این دو مقوله بسیار مهم و کاربردی و لازم جهت آموزش پذیری در کنگره دو مقولهای هستند که از یکدیگر جدای ناپذیرند قضاوت و جهالت هر دو به عنوان دو ضلع مثلث ن نادانی در نظر گرفته میشوند همونجوری که استاد عزیزم آقا محمود در مقالهای که در سایت ارائه داد موضوع رو بیان کردند ما برای شناخت هر موضوعی ابتدا باید معانی لغوی کلمات اون موضوع را بدونیم در اینجا هم با دو لغت قضاوت و جهالت مواجه هستیم در لغت قضاوت به معنای داوری کردن حکم دادن و جهالت به معنای نادانی وندانستن و آگاهی و علم نداشتن است. از نظر بنده این ۲ دو تیغه یک مقراض که در صورتی که با یکدیگر جفت بشوند کاملاً برش میدهند کات میکنند و ارتباطات را از بین میبرند روابط را آسیب وارد میکنند و به تمامی افرادی که در اون مقوله و موضوع هستند آسیبهای جدی وارد خواهد آمد در برخی از مشاغل قضاوت کردن به عنوان وظایف اصلی آن شغلها تلقی میگردد به عنوان مثال قاضی یک پرونده افسر تجسس بازپرس ماموران اطلاعاتی و عملیاتی و انتظامی تماماً از افرادی هستند که میبایست در پروندههایی که در دست دارند کارهای تجسس و بررسی موضوع چکش پیرامون موضوعات مختلف مرتبط با پرونده انجام بدهند اما با این حال عنوان مثال همه ما در فیلمها دیدهایم که شنیدهایم که فردی را به عنوان قاتل و مجنون و متهم پرونده شناسایی و دستگیر میکنند و سپس او مراحل مربوط به انگشت نگاری و تشکیل پرونده بازپرسی و بازجویی و تحقیق و تفحص روایتگری صحنه قتل و همچنین مجموعه کاملی از مستندات مربوط به این قتل توسط افراد ذربط تهیه و در پرونده این فرد به عنوان قاتل شناسایی شده و حکم قتل برای صادر شده قتل هم در مورد ایشان قصاص اتفاق میافتد اما پس از گذشت مثلاً ۵ سال یک فرد دیگری را در ر موضوعی تسخیر میکنند و او در اعترافات خود به این قتل ۵ سال گذشته نیز اعتراف میکند و با وجود تهیه و تنظیم تمامی مدارک مستندات آن پرونده به علت اعتراف محرز و صریح خود فرد و البته تحقیقات گسترده بعدی اثبات میگردد که این فرد قاتل اصلی بوده و آن فرد قبلی اعدام شده کاملاً بیگناه بوده است خوب در اینجا ما با یک اشتباه بسیار فاحش و آسیبی جبران ناپذیر به یک فرد و خانواده و یک زنجیره از اقوام و دوستان آشنایانش روبرو هستیم منظور این است که با وجودی که این افراد شغلشان تجسس و قضاوت کردن بود باز هم دچار چنین اشتباهات بسیار فاحش و های میشوند که به مجموعه انسانها و جامعه آسیبهای جبران ناپذیری را وارد میکند حال ما چگونه میتوانیم مدعی شویم که صرف ظاهر یک موضوع و نداشتن اطلاعات و آگاهی لازم و کافی در مورد آن موضوع و یا تنها بر اساس ظاهر یک شخص و بدون دانستن مشکلات یشان او را مورد قضاوت قرار میدهیم و با این کار بستر لازم برای بروز آسیبهای بسیار وحشتناک را به خود و جامعه و آن فرد فراهم میکنیم در مجموع در کنگره چنین منظور و تلقی میگردد که افرادی که اقدام به قضاوت میکنند البته به جز راهنمای محترم که به دلیل وظایف و شغلی نیاز است که این کار انجام دهند اما دیگر اعضا و مسافرین محترم اگر قضاوت در کنگره انجام دهند و دیگری را به قضاوت بنشینند قطعاً به عنوان یک فرد نادان و جاهل و موزش ناپذیر تلقی میشوند

آقای مهندس در مطلبی برای ما عنوان میکنند که من زمانی که کنگره ۶۰ را به عنوان محلی امن معرفی و برقرار کردم اولین موضوعی که در آن لازم و ضروری دیدم و آن را اجبار و الزام به رعایت نمودم موضوع حرمت کنگره و قوانین آن بود و مطلب بعدی وضوع قضاوت و جهالت بود ما از این پیام ایشان میتوانیم به اهمیت فوق العاده موضوع قضاوت و جهالت و اینکه اگر بدون علم و آگاهی و دانش لازم اقدام به این عمل شدیداً آسیب زننده نماییم قطعاً و حتماً بتدا به خودمان آسیبهای بسیار جدی را وارد خواهیم کرد
راهکار؛ در راهکاری که برای این موضوع جناب آقای مهندس به ما معرفی و ما را با آن آشنا و نسبت به آن به ما آموزش دادهاند معرفی مینماید راهکاری برای عدم قضاوت و قرار نگرفتن در بستر و مسیر جهالت و نادانی این است که تماً و قطعاً میبایست افراد دانایی خود را افزایش دهند و علم و دانش و آگاهی خود را روز به روز بالا ببرند و هرگز گمان نکنند که آموزش در نقطهای به اتمام میرسد و پایانی بر متصور است هرگز آموزش نقطه پایانی ندارد بلکه پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است از همه شما دوستان ارجمند و اعضای محترم کنگره و همچنین خدمتگزار که در سالن حضور دارید و به صحبتهای بنده توجه کردید نهایت تشکر و سپاسگزاری را دارم خواهش میکنم خودتون را تشویق بفرمایید.
- تعداد بازدید از این مطلب :
111