بدن ما مانند اعضای یک خانواده بزرگ است که از افراد پیر و جوان، بزرگ و کوچک، پدر و مادر و... تشکیل شده است و اعضای این خانواده با هم یک سمفونی خاصی را برای ادامه حیات به اجرا در میآورند و بهگونهای با هم در مسیر زندگی حرکت میکنند.
تمامی تغییرات در بدن ما به آهستگی صورت میپذیرد؛ اگر ما کاهش وزن را در کوتاه مدت تجربه کنیم، متوجه میشویم که تغییرات پوستی در روند کاهش وزن نمیتواند خودش را به تغییرات کاهش چربی برساند و در این صورت است که ما افتادگی بسیار وسیعی را در قسمت سینه و بازو مشاهده خواهیم کرد.
ما انسانها میخواهیم تمامی امور را در حداقل زمان ممکن تصمیمگیری و آنها را اجرا کنیم، در صورتی که هر کاری را بخواهیم انجام دهیم، مستلزم گذشت زمان است و انجام کارهای انقلابی مشکلات زیادی را برایمان به وجود میآورد.
بایستی بهخاطر داشته باشیم هیچگاه نمیتوانیم از یک مشکل یک مرتبه خارج شویم چرا که تاریکیهای ما متشکل از انواع مشکلات و مسائلی است که به مرور ایجاد شدهاند پس بایستی به مرور زمان هم حل شوند.
انسان اگر بخواهد به آرامش برسد بایستی از یکسری چیزها عبور کند تا عروج یابد. علم زندگی، همانند فن شنا کردن است؛ اگر آن را یاد بگیریم، از زندگی خوبی بهرهمند میشویم و اگر آن را یاد نگیریم، دچار یأس و ناامیدی میشویم.
روایت است: روزی فردی پیش بسطامی رفت و عرضه داشت: میخواهم خداوند را ببینم. ایشان پاسخ دادند: برو کنار تا بتوانی ببینی.
یعنی؛ بایستی از خودت بگذری تا به خودت برسی. اگر میخواهی عروج کنی باید سرت را زیر پایت قرار دهی و از خیلی چیزها همانند منیت، خودخواهی، مالاندوزی، حسادت، کبر و دشمنی دست برداری.
اگر در زندگی، سرمان را زیر پایمان قرار دهیم و در مسیر معنویات قدم برداریم به مادیات نیز خواهیم رسید و صدها راه برایمان باز خواهد شد؛ ولی به صرف انجام مادیات، به معنویات نخواهیم رسید.
ما در زندگی ممکن است تمام عمرمان را صرف یکسری چیزهای بیهوده کنیم، چون به مرحله دانایی نرسیده و انسان را نشناختهایم، چراکه اگر انسان را میشناختیم، متوجه میشدیم همه انسانها خوبند؛ ولی گرفتار انواع و اقسام مشکلات، ترسها و شکستها شدهاند پس بهتر است یکدیگر را بهتر و بیشتر درک کنیم.
انسان متشکل از رذائل و فضایل است در غیر اینصورت دیگر نظام هستی شکل نمیگرفت. با رسیدن به بیداری است که شکوفائی در ما رخ میدهد.
تخریب ما برابر است با میزان جهل و نادانی ما و در اثر این نادانی، صدها بند مرئی و نامرئی، همانند رسیمانهای نازک و کلفت بر دست و پای خود زدهایم که بازکردن این بندها به سادگی و در مدت زمان کوتاه امکانپذیر نمیباشد.
انسان بایستی در گام نخست بداند و اطلاعات جهانبینی خود را بالا ببرد تا در مرحله بعد بتواند زمام و افسار کار را به دست بگیرد و از خودش و زندگیاش حراست کند.
انسانها در مسیر زندگی در راهی قدم برمیدارند که بتوانند از آموزشها استفاده کنند و به مرحله پختگی برسند. ما خود انتخابگر مسیر روشنایی و ظلمت هستیم و بایستی در این مسیر سختیها را تحمل و از هیچ تلاشی دست برنداریم. در ادامه مسیر، تمام مسائل را میبینیم که چطور کند جلوه مینماید و این کندی زمان بعد زمین، به دلیل طول، ادامه، قدرت و توانایی ما ست تا مهر تایید بخوریم. بهمنظور این است که در امتحان زندگی قبول شدهایم و این موضوعات نبایستی ما را خسته و ناامید کند.
اما ادامه با نتیجه همراه است تا بدانیم که آیا پیروز هستیم یا نافرجام ما میتوانیم در مسیر زندگی با وسیع کردن دید و پوشیدن کفش بادوام، گامی به جهت حل مسائل و مشکلات برداریم و بهترین عملکرد را از خود به جای بگذاریم.
رابط خبری: همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر فخری (لژیون چهارم)
نویسنده: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر فخری (لژیون چهارم)
ویراستار: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر فخری (لژیون چهارم) دبیر اول
ارسال: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر فخری (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران باشگاه تیراندازی با کمان کنگره۶۰
منبع: باشگاه تیراندازی با کمان کنگره۶۰ تاریخ ۱۸ تیر ۱۴۰۴
- تعداد بازدید از این مطلب :
105