English Version
This Site Is Available In English

در جهان بینی کنگره 60 ما مثلث دانایی و مقابلش مثلت جهالت را داریم.چرا مثلت دانایی و جهالت روبروی همدیگر هستند؟

 در جهان بینی کنگره 60 ما مثلث دانایی و مقابلش مثلت جهالت را داریم.چرا مثلت دانایی و جهالت روبروی همدیگر هستند؟

پنجمین جلسه از دوره دهم سری کارگاه های آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی خیام نیشابوری در روزهایی سه شنبه، با استادی مسافرمنصورو نگهبانی مسافرغلامرضا و دبیری مسافرهادی با دستورجلسه قضاوت و جهالت در تاریخ 17تیرماه ماه 1404 راس ساعت17 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:سلام دوستان منصور هستم یک مسافر: خداوند را شاکر و سپاس گذارم که یک بار دیگر اجازه داد تا روی این صندلی بنشینم و آموزش بگیرم.از علی آقا راهنمای تازه واردین تشکر میکنم یک بار دیگر اجازه داد این جایگاه را تجربه کنم. دستور جلسه قضاوت و جهالت.واقعا وقتی فکر می‌کنی به گذشته و حال خودمان میبینم خیلی تغییرات در ما ایجاد شده.این تغییرات بر اثر آموزش های کنگره هست در جهان بینی کنگره 60 ما مثلث دانایی و مقابلش مثلت جهالت را داریم.چرا مثلت دانایی و جهالت روبروی همدیگر هستند.چون من اگر در مثلت دانایی آموزش نگیرم و تجربه نکنم و دانایی من بالا برود و به یک حدی برسم که بتوانم تشخیص بدهم و آن مرحله هم شاید قدرت تشخیص نداشته باشم .در مقام قضاوت که میبینیم یک قاضی حکم میدهد پرسش را خوانده و در کنارش چندین نفر برای تحقیق و تفحص در رابطه جرم انجام میدهند .در نهایت قاضی حکم میدهد.حالا آیا من هم آموزش گرفته ام .آیا به آن نقطه آگاهی و تفکر رسیده ام و میتوانم تشخیص بدهم . منی که در زندگی روزمره خودم مانده ام منی که دنیای نا امیدی و منیت و دنیای پر از دروغ و کینه درون من هست آیا میتوانم دیگران را قضاوت کنم. وقتی من دیگران را قضاوت میکنم و باید در نظر داشته باشم که دیگران هم من را قضاوت میکنند و مورد قضاوت دیگران هستم . خب من اینجا آمده ام و آموزش گرفته ام و بنشینم و بگویم که از فردا دورغ نمی‌گویم. از فردا دزدی نمیکنم.و قضاوت نمیکنم یک چیز الکی باشد .همینطور که من بیست سال مواد مصرف کرده ام و یازده ماه آموزش گرفته ام و بعد قطع مصرف کرده ام پس چه جوری این اتفاق باید بیافتد و ذره ذره از ضد ارزش ها دور بشوم .تا زمانی که نتوانم از ضد ارزش ها دور بشوم مطمئن هستم که دچار قضاوت و منیت و دورغ میشوم .چون سر منشا این‌ها همه دروغ هست .یک بنده خدایی می‌گفت اگر میخواهی راه رفتن کسی را قضاوت بکنی اول با کفش های او چند قدمی را راه برو . حالا من آمده ام اینجا و آموزش گرفته ام . تا دانایی و آگاهی من بالا نرود و خوب و بد را از هم تشخیص ندهم نمیتوام بگویم که انسانها را مورد قضاوت قرار ندهم.و ما میگوییم جهان بر پایه اضداد هست همه چیز هست و ضدش هم باید باشد پس من باید آموزش بگیرم و دانش خودم را بالا ببرم ولی من میگویم خیلی سخت هست .خود آقای مهندس در یک سی دی می‌گفت که خودم یک چاقوی دسته استخوانی داشتم و گم کردم و بعد یک هفته دست کارگرم دیدم و بهش گفتم که مال من هست این چاقو و می‌گفت مال شما نیست و بعد یک سال در بشکه های دی سپ چاقو را پیدا کردم. آقای مهندس در مقامی هست که دارد آموزش میدهد خودش دچار قضاوت میشود.پس ببینید چقدر سخت هست .در آنجا بگوییم که ما در کنگره آمده ایم و آموزش گرفته ایم و مطمئنا دچار قضاوت نمی‌شویم و ما میگوییم قضاوت نقطه مقابل جهالت هست وقتی که نادان هستم و دانایی ندارم دچار قضاوت میشوم .چرا که کسی در کوچه ببینیم با کسی صحبت میکند سریع قضاوتش میکینم. دختر همسایه را با پسر همسایه مبینیم سریع قضاوتش میکنم. آقای مهندس میگوید بابا ولش کن شاید آنها فردا میخواند با هم ازدواج کنند چرا ما زود قضاوت میکینم.ما باید اول از خودمان شروع کنیم.باید یک سری چیزها را در خودمان خفه کنیم یک سری باورهای غلط را از خودمان شروع کنیم خوب بودن را بفهمیم. آیا دیگران در مورد ما قضاوت کنند خوشمان می آید . در کنگره آمده ام و روی صندلی نشسته ام و هم لژیون خودم را قضاوت میکنم. شاید من آگاهی ندارم یک نفر بغل من نشسته و میگویید فلانی را ببین ما به گذشته کسی کار نداریم.آمده اینجا که آینده را درست کنیم.در مسیر هزاران اتفاق خواهد افتاد .ما باید این مسیر را یواش یواش هموار کنیم و دچار قضاوت نشویم. یک قاضی این همه امکانات در اختیارش هست باز هم مبینید که اشتباه میکند .پس من در مقامی نیستم که دیگران را قضاوت کنم.من خودم را بتوانم قضاوت کنم کار شاقی انجام داده ام چون خودم هم بعضی مواقع نمیتوانم درست تصمیم بگیرم .چون انسان جایز الخطا هست .من همیشه دچار خطا میشوم من چکار به دیگران دارم.من خودم چکار کرده ام برای زندگی خودم. آیا برای زندگی خودم توانسته ام کاری انجام بدهم.پس وقتی من خودم برای خودم نمی‌توانم کاری انجام بدهم برای چه برای دیگران مشکل ایجاد کنم.پس من در مقامی نیستم و چون دانش آن را ندارم و حتی اگر دانش و آگاهی را داشته باشم وسیله قضاوت دیگران را ندارم. چه اجباری به قضاوت دیگران دارم .من به عنوان یک انسان هدف من حرکت به سمت بالا هست و در این مسیر خیلی آزمایشات سر راه من قرار میگیرد و من باید آن مثلث دانایی را که در کنگره هست روز به روز افزون تر کنم از خیلی چیز ها عبور کنم از منیت عبور کنم وقتی من میت دارم واحساس خود برتر بینی دارم دیگران را قضاوت میکنم.پس من حتما باید از این مرحله ها عبور کنم .و حرکت کردن در این مسیر بسیار سخت است نیاز به صبر دارد.من انسانی در تاریکی بودم و دیگران را قضاوت میکردم و چون نادان بودم و نمی‌دانستم که دیگران هم من را قضاوت میکنند و اگر این موضوع را می‌دانستم هیچ وقت این کار را انجام نمی‌دادم. و سعی میکنیم که دیگران را اصلا قضاوت نکنیم و در کنگره میگویم که دوربینت روی خودت زوم باشد .به دیگران کار نداشته باشیم . برای اینکه مورد قضاوت قرار نگیریم پس اینجا آموزش های هست که ما را ازمرحله های پایین به مرحله های بالا میبرد و باید سعی کنیم این آموزش ها بگیرم و در مسیر باشیم و به جایگاه خوبی میرسیم .ممنون که به حرفهای من گوش کردید .

تایپ: مسافر هادی ( لژیون چهارم)

عکاس: مسافرعلی ( لژیون یکم)

بارگذاری : گروه خبری و سایت شعبه خیام نیشابوری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .