هفتمین جلسه از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی بنیان مشهد به استادی دنور همسفر مریم، نگهبانی کاندیدای پهلوانی همسفر زینب و دبیری همسفر عاطفه با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» روز دوشنبه ۱۶ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۴۵ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
عنوان دستور جلسه قضاوت و جهالت است. من قبل از آمدن به کنگره۶۰ درگیر این موضوع شده بودم. آگاه هستیم که جهالت، با نادانی و عدم آگاهی ارتباط دارد که باعث قضاوتهای نادرست میشود. در حالی که در مقابل، هر چه دانایی و آگاهی بیشتر باشد، قضاوتهای ما دقیق و منصفانهتر است. در مورد قضاوت میتوانم بگویم، اگر بدون اطلاعات دقیق، در مورد شخصی یا موضوعی قضاوت کنیم در واقع مرتکب جهالت شدهایم. اصولاً ما در جایگاه قضاوت نیستیم، قاضی خداوند است. متاسفانه در جامعه، ما بیشتر درگیر قضاوت هستیم، یکدیگر را مورد قضاوت قرار میدهیم که زشتترین عملی است که انجام میدهیم.
در کنگره۶۰ آموزش میگیریم که به دانایی و آگاهی برسیم، از این موضوع تاریک و سیاه عبور کنیم و یکدیگر را مورد قضاوت قرار ندهیم. خداوند بخشنده و مهربان است، زمانی که گناهان بندگان را میبیند، چشم پوشی میکند. مخلوقات خداوند همه به نوعی خوب هستند؛ اما صفاتی که با خودشان حمل میکنند، باعث میشود که مورد قضاوت قرار گیرند. قضاوتهای درست، بر مبنای آگاهی و قضاوتهای نادرست، بر مبنای جهل و نادانی است.
مسافر من قبل از کنگره۶۰ هزینههای زیادی را پرداخت کرده بودند تا به درمان برسند؛ اما ناموفق بود و هر مرتبه به همان نقطه تاریک و سیاه اعتیاد برمیگشتند. زمانی که برای اولین بار وارد کنگره۶۰ شدم مسافر من گفتند، در این مکان رایگان درمان میشوم و میخواهم که شما همسفر من باشید، پس از دو ماه مخالفت کردن، وارد کنگره۶۰ شدم. زمانی که در جلسه عمومی نشسته بودم، قانون یازدهم را خواندند که سبد پول به گردش در میآید، همان لحظه کنگره۶۰ را مورد قضاوت قرار دادم و در ذهن خود از الفاظ ناشایستی استفاده کردم؛ زیرا هنوز نمیدانستم که اینجا مکانی پر از عشق و محبت است. پس از اینکه وارد لژیون شدم و آموزش گرفتم، در گلریزان شرکت کردم و عضو لژیون سردار شدم.
بعضی از افراد با حال روحی بد و مشکلات مالی وارد کنگره۶۰ میشوند، ما از نظر مالی توانمند بودیم؛ اما به نظر میرسید که اموالی نداریم، طوری که انگار داراییهای ما تصاحب شده است. پس از اینکه در کنگره۶۰ آگاهی کسب کردم، جذب لژیون سردار شدم و متوجه شدم که حضور در اینجا عشق است، بهویژه لژیون سردار و من واقعاً معجزههای سردار را دیدهام.
اکنون میخواهم از معجزه لژیون سردار بگویم: زمانی که عضو لژیون سردار شدم، به خود اجازه نمیدادم که روی صندلی لژیون سردار، کنار این انسانهای رئوف و بخشنده بنشینم. به یاد دارم که دیدهبان محترم آمده بودند تا برای خرید صندلی در شعبه جدید کمک مالی جمع کنند. همه عزیزان مبلغهای بالایی پرداخت میکردند؛ اما من آن لحظه در کارت خود مبلغ زیادی نداشتم، همان را پرداخت کردم، خیلی دلشکسته شده بودم.
پس از مدتی پولی به دستم رسید و دستبندی را خریداری کردم. در هفته گلریزان به امید همان دستبند دنوری خود را اعلام کردم؛ زیرا من خانهدار میباشم و در نظر داشتم، هر زمان که کم آوردم، همان دستبند را میفروشم و دنوری را پرداخت میکنم و خدا را شکر که بدون فروختن دستبند، مبلغ دنوری پرداخت شد. علاوه بر پرداخت آن توانستم انگشتری هم پس انداز کنم. این از معجزات کنگره۶۰ و لژیون سردار است که من با تمام وجودم درک کردهام.


تایپیست: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون نهم)
عکاس: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون پنجم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بنیان مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
151