گزیده ای از مشارکت های اعضای لژیون سردار نمایندگی شیخ بهایی اصفهان، با دستور جلسه (ترس از خدمت مالی، به دست آوردن یا از دست دادن)
همسفر مهین
من در یک خانواده بخشنده بزرگ شدم پدر و مادرم افراد بخشندهای بودند و یاد گرفته بودم اگر کسی مشکلی دارد باید به او کمک کنم ولی خیلی مواقع حالم خوب نبود طوری شده بود که فکر میکردم من خدای بقیه هستم و وظیفهدارم نیازهایشان را برطرف کنم تمام این کمکهایی که میکردم ترس از خداوند بود ولی در کنگره بود که متوجه شدم من آدم جاهلی هستم چون فقط بقیه را در نظر میگرفتم و خودم را در نظر نمیگرفتم برای خودم اندوختهای نداشتم کنگره و آموزشهای آقای مهندس به من یاد داد خدمت، اول به خودت و خانوادهات و مازاد آن برای بقیه و من بهمرور این موضوع را یاد گرفتم. من از اول لژیون مالی عضو بودم و هیچوقت نترسیدم که ممکن است از دست بدهم، چون این نقطه تفکر از همان سال اول برای من روشن شد وظیفه من که عضو لژیون سردار هستم این است که این تفکر را در همسفر بیدار کنم که اگر ده هزار تومان میدهی و یا شش میلیون تومان میدهی و عضو میشوی و یا اینکه دنور میشوی ارزشمند است اعضای لژیون سردار هم از ابتدا کمکم کمک مالی کردند تا توانستند عضو لژیون سردار شوند چون این آگاهی بوده که بالا رفته پس وظیفه ماست که ترس از دیده نشدن را در رهجوها از بین ببریم رهجوها هر کمک مالی که میکنند هر کس هر مقداری که پول میدهد ارزشمند است چون جایی داریم خدمت میکنیم که حسابشده است من ایماندارم ما امسال جشن گلریزان خیلی قویتر از سالهای گذشته عمل میکنیم.
مسافر هوشنگ
خیلی خوشحالم که در این جلسه بین شما خوبان هستم همانطور که میدانید ترس یک ضلع مثلث جهالت هست و نقطه مقابل تفکر قرار دارد و ترس باعث میشود انسان نتواند تصمیمات درست را بگیرد ما دو نوع ترس داریم یکی ترس نگهدارنده و یکی ترس بازدارنده، ترس نگهدارنده خوب است مثلاً شخصی در جو قرار میگیرد و میگوید میخواهم عضو لژیون مالی شوم اما به چه قیمتی؟ اگر من مقدار موجودیم کافی نباشد نهتنها از این کار لذت نمیبرم ممکن است زده هم بشوم آقای مهندس بارها فرمودند در سفر اول لازم نیست در لژیون سردار شرکت کنید چون ممکن است تصمیمی که میگیرد عاقلانه نباشد و از روی شور باشد که قطعاً پشیمان میشود اما ترس بازدارنده، بسیاری از انسانها وضع مالی خوبی دارند و خوب پول درمیآورند اما ترس بازدارنده رادارند دلیلش این است که ایمان ندارند خانوادههایی در اطراف ما هستند که برای یکسری کارهای پیشپاافتاده حاضرند هزینههای سنگینی پرداخت کنند ولی همسایه آنها در کنارشان به نان شبش محتاج است نزدیکترین اقوامش با فقر و بدبختی زندگی میکند اما پولش را در یک جای بیهوده خرج میکند اینها همه در اثر نادانی است خدمت در لژیون مالی لطف خداوند بوده و یک موهبت الهی است چون میدانیم که این پولها کجا میرود و ایمانداریم کجا خرج میشود معمولاً انسان وقتی پولی را دریافت میکند خوشحال میشود اما در کنگره چیزی نصیب ما شده که پولی را میدهیم و بسیار خوشحال میشویم.
همسفر زهره
انسان هر کاری را که میخواهد انجام دهد بر سر یکدو راهی قرار میگیرد هم القا مثبت به او میشود و هم القا منفی، درجایی که انسان میخواهد ببخشد دقیقاً این دونیرو به سراغش میآیند یکی بهش وعده ازدیاد روزی را میدهد که اگر تو ببخشی روزیت زیاد میشود و یکی وعده فقر و تنگدستی را میدهد که اگر تو بدهی ممکن است دچار مشکل بشوی اینکه من چقدر رشد کرده باشم تعیین میکند که من این کار را انجام بدهم یا ندهم و این بستگی دارد من ازلحاظ درونی چه صفتهایی را کسب کرده باشم به رهجویان بگوییم وقتی تو میخواهی کمک کنی یک نیرویی میآید و دستتو را میخواهد به عقب بکشد شما باید بفهمید که این چه حسی هست و از چه جنسی هست که تو را از این کار به عقب میکشد که یکی از مهمترین نیروها که ما را از انجام عملی پس میکشد همین نیروی ترس است ترس از کمک مالی علتش این است که خیلی چیزها را من نمیدانم توان مالی دارم اما میترسم این کار را انجام دهم ولی وقتی انسان رشد کند و یک مراحلی را پشت سر بگذارد از اینکه میتوانسته ببخشد و نبخشیده و یا اینکه میتوانسته یکمیلیون بدهد، اما دویست هزار تومان داده میترسد. بدانیم ما در کنگره اگر تن به تغییر ندهیم حذف خواهیم شد و برای تغییر باید حرکت کنیم باید کاری انجام دهیم در سیستم کائنات هم همینگونه است اگر انسان تغییر نکند حذف میشود یعنی انسان آنگونه که باید دیگر از زندگی لذت نمیبرد چون کار مفیدی انجام نداده انسان وقتی در بیرون کاری را میخواهد انجام دهد باید در درون یکسری صفاتی را کسب کند یعنی در درونش تغییراتی کرده باشد تا در بیرون آن صفات و تغییرات نمایان شود آنوقت اگر هزار تومان هم داشته باشد میبخشد ولی اگر صفات را از درون کسب نکرده باشد اگر میلیاردها هم پول داشته باشد نمیبخشد.
همسفر حسین
دیروز توفیقی داشتم در تهران خدمت آقای مهندس بودم و اصلیترین چیزی که من برداشت کردم بحث آموزش بود آقای مهندس فرمودند من همواره در حال آموزش گرفتن هستم و دارم آموزش میبینم پس آموزش خیلی مهم است وقتی انسان آموزش میبیند خیلی از مسائل برایش روشن میشود دستور جلسه امروز که ترس از خدمت مالی است به نظر من ما ترس را با آموزش گرفتن میتوانیم از بین ببریم چون ما زمانی ترس داریم که آگاهی نداشته باشیم مثلاً پشت این دیوار چه هست؟ وقتی ما آموزش میگیریم دانایی پیدا میکنیم وقتیکه ایمان داشته باشیم ترس از بین میرود شرکت در لژیون سردار هم نوعی آموزش است که ما دانایی لازم را به دست بیاوریم به نظر من مهم نیست هر کس چقدر میدهد مهم این است که هر کس بر اساس داناییاش چقدر به حال خوب دست پیدا میکند.
مسافر محمدحسین
انسان زمانی دچار ترس میشود یکی موقعی که در حال از دست دادن هست و یکی هم ترس از ناشناخته ها، مثلاً وقتی به شخصی گفته می شود مشارکت کن دچار ترس میشود ترس از دست دادن و زمانی که من بدانم در مقابل این از دست دادن چه چیزی را به دست میآورم آن موقع میتوانم بر ترسم غلبه کنم روزهای اولی که به کنگره آمده بودم زمانی که میخواستم در زمینه مالی یکچیزی را بدهم نه اینکه نداشته باشم بلکه یک منیتی به سراغم میآمد برای دیده شدن، بعد با کسب دانایی کم کم ناشناختهها برایم روشن شد انسان وقتی دانایی را کسب میکند بعد تزکیه نفس پیدا میکند و ایمان میآورد ایمان خالص یعنی من اگر چیزی را اینجا پرداخت میکنم در امنیت کامل قرار دارم و نتیجه آن احساس خوشی است که در من به وجود میآید.
مسافر حمید
زمانی من از چیزی که دریافت کنم و بگیرم لذت میبردم حالا با آموزشهایی که دیدهام این لذت در بخشیدن و دادن اتفاق میافتد زمانی من بلد نبودم ببخشم و همهچیز را مال خودم میدانستم تمام این دستور جلسات برای این است که من یاد بگیرم و اینکه قرار نیست من همهچیزم روبهراه باشد تا ببخشم قرار نیست هیچ مشکلی نداشته باشم که بتوانم ببخشم و گفتهشده از آن چیزی که دوست دارید ببخشید آن موقع بخشیدن ارزش دارد.
همسفر سمیرا
خداوند در قرآن فرموده چیزی را که من به تو دادم و استفاده کردی ببخش چیزی را که مالکش هستی ببخش در سی دی حال خوش آقای مهندس میفرمایند چیزی که در ما ترس را به وجود میآورد و نمیگذارد کار انجام دهیم این است که ما همیشه منتظر هستیم در آینده حالمان خوب شود ولی ما در کنگره یاد گرفتیم اگر میخواهیم حالمان خوش باشد همین امروز از چیزی که داریم ببخشیم ما هم اوایل که به کنگره میآمدیم کم میبخشیدیم ولی الآن که چند سال است داریم میبخشیم یک برکتی در زندگی ما هست و یک حس و حال خوبی داریم و به این نتیجه رسیدهایم بهترین جا برای بخشیدن همین کنگره 60 است چون اینجا خیلی پدر و مادرها خوشحال میشوند خیلی بچهها به آرامش میرسند. گذشت هم یک گذرگاه بسیار سختی است که هرکسی نمیتواند از این گذرگاه عبور کند مگر اینکه معرفت و دانایی داشته باشد اگر کسی جهانبینی او در کنگره بالا رفته باشد صد در صد میبخشد آقای مهندس در سی دی حال خوش فرمودند: انسانهایی که خداوند دوست دارد را حکمت میدهد و کسانی را که دوست ندارد زحمت گردآوری مال را میدهد. اگر نبخشی دیگران میآیند و در راههای دیگر خرج میکنند.
ایجنت محترم مسافر مهدی
خدا را شکر خداوند این لیاقت را به ما داد یکبار دیگر در خدمت شما باشیم ترس از دست دادن یا به دست آوردن، اینکه بگوییم فلانی دارد و میترسد بدهد اشتباه است چون او هنوز به آن دانایی و تفکر نرسیده است که از مال خودش ببخشد هرکدام از ما که عضو لژیون سردار هستیم به آن دانایی و تفکر رسیدهایم که باید اینجا خرج کرد باید اینجا انرژی گذاشت باید زحمت کشید اگر کسی در شعبه وضع مالی خوبی دارد و عضو لژیون سردار نمیشود این عیب او نیست بلکه عیب تک تک ماست که نتوانستهایم دانایی این شخص را بالا ببریم و به او بفهمانیم که بخشش و گذشت چه لذتی دارد این بر می گردد به دانایی ما و تفکر ما، من وقتی روی خودم کار میکنم وقتی دانایی خودم را بالا میبرم میتوانم حرفی بزنم صحبتی بکنم که به دل شخص بنشیند و روی او تأثیر بگذارد که او هم وارد لژیون مالی شود ما در کنگرهداریم شعاع اضافه میکنیم علاوه بر اینکه خطوط علمی کنگره شعاع اضافه میکند خطوط مالی کنگره هم دارد شعاع اضافه میکند و بزرگتر میشود آقای امین بارها گفتهاند کسی که کمک مالی میکند شاید بالاتر از کسی باشد که کمک علمی میکند . خودتان را دستکم نگیرید همینکه عضو لژیون سردار هستید کار بزرگی انجام دادهاید همینکه با مردم حرف میزنید آموزشدهنده دیگران هستید من اگر امروز بتوانم روی یک یا دو نفر از اعضای شعبه تأثیر بگذارم یعنی روی آموزشهای خودم کارکردهام و این یعنی اضافه کردن شعاع.
همسفر فخری
یکی از علتهای ترس میتواند ترس از ناشناختهها باشد و اینکه همسفر میگوید میخواهم عضو لژیون سردار شوم یک جلسه میآید و میگوید فکر میکنم و بعد میآیم ولی نمیآید، یا حتی توان مالی خوبی دارد ولی در لژیون سردار مشارکت نمیکند علت آن عدم شناخت هست شناخت از چه چیزی؟ چون هنوز نتوانستهایم خودمان را بشناسیم هنوز نتوانستهایم خدای خودمان را بشناسیم و این برمیگردد به همان جهانبینی و ضلع آموزش، چون هنوز آموزش من در آن حد نرسیده و دانایی من به آن اندازه رشد نکرده که بتوانم ترس را کنار بگذارم و بتوانم در این عمل عظیم سهمی داشته باشم نقطه مقابل ترس ایمان است وقتی ایمان ضعیف شد انسان دچار ترس و ناامیدی میشود. ایمان تجلی نور خداوند در انسان است وقتی انسان بتواند با تمام وجودش ببخشد نور خداوند را درون خودش احساس میکند و میتواند به آن حال خوش برسد.
تایپ: همسفر فخری
نمایندگی همسفران شیخ بهایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
901