هفتمین جلسه از دوره نودم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، ویژه مسافران آقا نمایندگی شادآباد، با استادی مسافر جلال، نگهبانیِ مسافر معراج و دبیریِ مسافر محمدعلی، با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» روز دوشنبه 16 تیر ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
ابتدا از مرزبانی و نگهبانان سپاسگزارم که این فرصت را به من دادند تا خدمت کنم. همچنین تشکر ویژهای دارم از راهنمای عزیزم آقای شهبازی، که این اجازه را به من دادند تا این جایگاه ارزشمند را تجربه کنم.
در مورد دستورجلسهی «قضاوت و جهالت»، آنچه در کنگره آموختهام این است که انسان ذاتاً موجودی قضاوتگر است و اینگونه آفریده شده است. اما حق ندارد دیگران را قضاوت کند، بلکه تنها میتواند خودش را مورد قضاوت قرار دهد: «آیا این کار را انجام دهم یا نه؟»، «این پول را اینجا خرج کنم یا نه؟»، «مواد مصرف کنم یا نه؟». اینها قضاوتهایی هستند که تنها به خود فرد مربوط میشوند.
برای قضاوت صحیح، پیشزمینههایی لازم است. صدها ویژگی را میتوان نام برد؛ مانند معرفت، عمل سالم و ... انسان باید بتواند در مورد خودش قضاوتهای درستی انجام دهد. اما جهالت نیاز به هیچ پیشزمینهای ندارد، چرا که خود جهالت منبع نیستی است. جاهل فاقد علم و آگاهی است و عناصر اصلی بقای جهالت، ترس، ناامیدی و منیت هستند.
همانطور که آقای مهندس فرمودند در مسیر زندگی شعبدهبازیهایی اتفاق میافتد و انسان به دلیل داشتن قدرت اختیار، همیشه در این شعبدهبازیها در دوراهی انتخاب قرار میگیرد. راههای سخت معمولاً عاقبت خوبی دارند. تجربه شخصی من در این مورد این بود: در محل زندگیمان دوستانی بودند که به موقع درس خواندند و به جایگاههای خوبی رسیدند. من آنها را قضاوت میکردم و به واسطهی منیت، خودم را بالاتر از آنها میدانستم. اما پس از چند سال دیدم که آنها به جایگاههای ارزشمندی رسیدند، زندگی سالمتری داشتند و برخی معلم یا استاد دانشگاه شدند. در حالی که من در گذشته ادعا میکردم قابلیتهایم از آنها بیشتر است، اما نتیجه عملکردشان بسیار بهتر از من بود. من با قضاوت نادرست میگفتم آنها با رابطه یا پول به اینجا رسیدهاند، در حالی که چنین نبود. وقتی به کنگره آمدم و در مسیر درست قرار گرفتم، فهمیدم که آنها زحمت زیادی کشیده بودند تا به آن جایگاه برسند. متوجه شدم که هر کس در جایگاه خوبی قرار دارد، لزوماً تصادفی به آنجا نرسیده است.
زمانی که مجرد بودم، هم مصرفکننده بودم و هم مواد میفروختم. از نظر مالی به جایگاه خوبی رسیدم، اما آن ثروت مانند دود ناپدید شد و عاقبت خوبی نداشت. در حالی که برای کسانی که زحمت کشیده بودند، موفقیتهایشان ماندگار شد. اگر در آن دوراهیها خودمان را درست قضاوت کنیم و قدمهای درستی برداریم، شاید ابتدا سخت باشد، اما قطعاً عاقبت خیری در انتظار خواهد بود.
ممنونم که به صحبتهایم گوش دادید.

نشانهای رهایی


تایپ ویراستاری و ارسال: خدمت گزاران سایت شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
149