ششمین جلسه از دور چهلم کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره 60؛ نمایندگی سلمان فارسی به استادی دیده بان مسافر احمد حکیمی، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر حسن با دستور جلسه سیستم ایکس در روز سه شنبه 21 مهر ماه 1398 ساعت 17 آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
از خداوند سپاسگزارم که توفیق داد امروز در محضر شما عزیزان حاضر باشم تا بتوانیم جلسه خوبی را سپری کنیم. تشکر و قدردانی می کنم از همه خدمتگزاران در کنگره 60 به خصوص این شعبه و امیدوارم همه عزیزان از خدماتی که انجام می دهند خودشان بهرهی لازم را ببرند.
دستور جلسه سیستم ایکس است. یاد این نکته از کتاب ۶۰ درجه افتادم که می گوید درد و رنج بشر از دانش های کشف نشده است؛ بنابراین ما باید خوشحال و خداوند را شاکر باشیم که در مقطع و جغرافیایی هستیم که این دانش (دانش درمان اعتیاد) کشف شد و در اختیار ما قرار گرفت تا بتوانیم خودمان را درمان و اصلاح کنیم و به زندگی عادی برگردیم. در ادامه نیز بتوانیم سازندگی را در درون و بیرون از خودمان فراهم کنیم.
باید تلاش کنیم تا به واقع انسانی بیدار، آگاه و شکر گزار باشیم. شما در نظر بگیرید که اگر این متد و این دانش کشف نمیشد، این خیل عظیم که در کنگره درمان شده اند و الان در حال درمان هستند در چه وضعیتی بودند؟ تا به حال به این فکر کرده اید که اگر یک شخص در اروپا بخواهد درمان شود، آیا این متد (DST) الان وجود دارد؟ این جهانبینی وجود دارد؟ متون آموزشی هست؟ استاد به آموزش دهنده هست؟ براستی تکلیف این اشخاص چیست؟
فکر کنیم، تا قدر این صندلی ها و مکانی که در آن هستیم را بیشتر بدانیم. ما توانستیم و به ما اجازه داده شد که با تلاش و کوشش خودمان و دانشی که از طریق معلمی به نام راهنما به ما منتقل می شود، درمان شویم و روشنگری در ما به وجود آید. باید آگاه باشیم که منشاء این روشنگری خداوند است؛ اگر این را بدانیم به عنوان رهجو به خودمان اجازه نمی دهیم که ساعت ۶ به کنگره بیاییم و بهانه جویی کنیم.
شما در نظر بگیرید؛ در اروپا یک شخص مصرف کننده (بیمار) کتاب های آموزشی کنگره 60 را در اختیار دارد؛ همه را خوانده است. از سایت کنگره، سی دی های آموزشی را دانلود کرده است و با دقت تمام گوش میکند. جهانبینی و روش درمان را هم قبول دارد؛ اما آیا آنجا داروی درمان (شربت اپیوم) با شرایط قانونمند و قیمت مناسب مثل اینجا، وجود دارد؟
این ها را دارم میگویم که قیاس کنم برای خودم، برای تک تک مان که بدانیم جایمان کجاست؟ کجا ایستادهایم؟ مثل بچهای نباشیم که لب پرتگاه ایستاده و نمی فهمد پرتگاه چیست. رهجویی که سفر مناسبی ندارد؛ آگاه نیست که چه کار می کند.
از نظر ساختار هستی به ما اجازه داده شده است که از این جهان تاریک (اعتیاد) بیرون بیاییم. بنابراین خیلی باید قدر بدانیم، خیلی شاکر خداوند باشیم. درمانمان را به طور جد در اولویت قرار دهیم تا به نتیجه برسیم، نتیجه ای صحیح و قطعی.

وقتی این متد و این روش شکل خودش را گرفت و تولیداتش بیرون آمد، یکی آمد گفت من قلبم ناراحت بود خوب شد؛ یکی گفت دکتر به من گفت اگر مواد مخدر نکشی میمیری! الان قطع مصرف کردم و خوب شدم. یکی گفت بچه دار نمی شدم حالا خوب شدم. به مرور زمان رابطه ساختار مخدر های طبیعی و ارتباط آن با انواع بیماریها خودش را نشان داد. فرضیهای بنام سیستم ایکس مطرح شد و بدانید در سالیان آینده با تحقیق در این موارد خیلی از بیماریها و خیلی از جراحیها تعطیل خواهد شد؛ نه نیاز به جراحی است و نه خیلی از مسائل دیگر؛ اما زمان میبرد. ولی ما دیگر در حوزه عملکردمان آنقدر تجربه داریم که به محض اشاره تا ته راهمان را بخوانیم؛ برای ما سیستم ایکس دیگر فرضیه نیست. بنابراین هر کدام از ما به عنوان فردی که اجازه خروج از تاریکی ها به او داده شده است، باید قدردان خداوند باشیم. هر چقدر که با زبان از خداوند تشکر کنیم خوب است؛ جای خودش را دارد اما اگر میخواهیم از خداوند تشکر کنیم باید از مخلوق خداوند تشکر کنیم؛ به همین جهت است که در ساختار کنگره به مخلوقات، بسیار بسیار احترام گذاشته میشود؛ مثل محیط زیست. در کتاب عشق می گوید زندگی کن، بگذار انسانها و موجودات دیگر هم زندگی کنند.
من هر شعبه ای که می روم آن را مثل یک گلخانه می بینم؛ گلخانه یک اتمسفر خاصی دارد؛ یعنی دما و فضای خاصی دارد که کشاورز برای تولیداتش ناگزیر است ایجاد کند تا به آن ها آسیب و آفت وارد نشود. ما برای اینکه به ساختارمان آفت و آسیب وارد نشود باید جلوی آفت را بگیریم. ابتدا باید بدانیم چه چیزهایی آفت هستند. اتمسفر هر نمایندگی را تفکر، اندیشه و عملکرد اعضای آن شعبه تعیین میکنند. این اتمسفر چه اتمسفری است؟ وارد میشوید انرژی میگیرد؟ یا انرژی از دست میدهید؟ نظم و انضباط را می بینید؟ جهانبینی کار میکنید؟ تولیداتشان را می بینید؟
اگر در کنگره قدمی برمی دارید اما مثلا بگویید من هفت سال است که در کنگره خدمت میکنم؛ من کلی در کنگره وقت گذاشتهام؛ من کلی شاگرد پرورش دادهام. این مسائل آفت است. اگر یک رهجو کنگره را فقط لژیون خودش بداند آفت است. اگر یک راهنما لژیون را متعلق به خودش بداند این حس، آفت است. اگر یک راهنما، رهجویش در نگهبانی رای نیاورد و راهنما دنبال رهجو برود و در مرزبانی بگوید که چرا او رای نیاورده، این یک آفت است. راهنما نباید دنبال کار رهجو برود. اگر یک رهجو به راهنمای خودش احترام بگذارد و به راهنمای دیگر احترام نگذارد، این یک آفت است؛ بنابراین وقتی می گوید اساس کار ما بر پایه محبت، عشق و ایمان است، یعنی همه ما با هم پیوند داریم؛ بنابراین اگر بدون سی دی، بدون مشارکت، بدون این ساختاری که وجود دارد، شربت اوتی به من بدهند و بگویند این افراد را درمان کن، آیا من می توانم درمان کنم؟ وقتی کسی در یک شعبه به رهایی می رسد تمام افراد کنگره در این رهایی سهم دارند. راهنما به طور مستقیم و بقیه به طور غیر مستقیم. از من اگر به عنوان یک راهنما بپرسند که نقش سی دی ها در رهایی چقدر است من چه باید بگویم؟ بگویم سی دی نباشد؟ متون آموزشی نباشد؟ خوب میشود یک ساختار دیگر؛ یک سره نشستن بدون متون آموزشی به کجا ختم می شود؟ بنابراین از این آفت ها باید دوری کرد. اگر تیم والیبال و فوتبال با هم بازی کنند و از داخل آن بازی یک مسئله بیرون بیاید، این یعنی اینکه آن افراد بازی را جدی گرفته اند و این یک آفت است. الان پارک اصفهان چند سال است که راه اندازی شده؛ دوره اول عقاب طلایی که برگزار شد کدام تیم اول شد؟ آیا کسی یادش هست؟ والیبال کی اول شد؟ همه آن بازی ها تمام شد و از بازی همگی لذت بردند.
خوب این را اگر جور دیگری بهش نگاه کنیم می شود آفت! هیچ کس اعتراض ندارد! ما اصلاً در کنگره اعتراض نداریم؛ همین جمعه در لژیون پزشکان یک عزیزی به آقای مهندس گفت اگر فضایی باز شود که در کنگره بتوانیم انتقاد کنیم، البته انتقاد سازنده، بسیار بسیار مفید خواهد بود و در مسیر عملکرد کنگره به ما کمک خواهد کرد. آقای مهندس هم فرمودند ما در کنگره انتقاد نداریم؛ اگر هم انتقادی دارند باید کمتر از من کنگره را نشناخته باشد؛ آن وقت بیاید پیشنهاد بدهد و یا انتقاد کند. کنگره همیشه هر مشکلی که برایش پیش آمده با مشکل مقابله نکرده است. ما اصلاً با مشکلات مقابله نمیکنیم. میآییم در کنار مشکل یک ساختاری درست میکنیم و آن مشکل را در آن ساختار حل میکنیم. در ساختمان آکادمی، وقتی گفتند اینجا ساختمان دولت است و باید تخلیه و قفل زده بشود، آقای مهندس مقابله نکرد و نگفتند که ما در اینجا ۲۰ سال است که مستقر هستیم؛ بلافاصله ساختمان ۲۰ (ساختمان آکادمی – خیابان ورزنده) پیدا و خریداری شد؛ یعنی آن ساختار شکل گرفت که برود در آنجا و مشکل حل بشود. علاوه بر اینکه حل شد، این مکانی که هم داشتیم از ما گرفته نشد؛ بلکه یک طبقه دیگر هم بهمون دادند! بنابراین به موضوعات با آن چیزی که هست نگاه کنید.
موضوع بعدی این است که بنده یک مسئولیتی در کنگره دارم بهعنوان دیده بان شهرستانها؛ در حال حاضر ۲۷ شعبه نظارتش با بنده است و به آقای مهندس گزارش میدهم؛ گزارشی کتبی. از اوایل مردادماه حدود ۱۷ شعبه را بازدید کردم. یک هفته اردو داشتیم و یک هفته تعطیلات تابستانی و هفته گذشته هم هفته ایجنت و مرزبان بود که من در این ایام نمیتوانستم به شعبهای بروم. درواقع سر زدن به شعبهای که به بازدید نیاز دارد، در اولویت کار من است؛ در حال حاضر اصفهان ازنظر ایجنت، مرزبان و آموزشهایی که در کل کنگره ۶۰ جاری است به این موقعیت رسیده است که اگر ما کمتر سر بزنیم هیچ اتفاقی نمیافتد و اعضا توانایی دارند که خودشان، خودشان را درواقع اداره کنند و برای اداره کردن افرادی که این آموزشها را دیدهاند، باید در مسئولیت و بهاصطلاح در کوران کار قرار بگیرند و کمک کنند؛ بنابراین من نام چند نفر از اعضا را که میدانستم پتانسیل این کار را در اصفهان دارند به آقای مهندس دادم و ایشان آقای اصغر منصوری را انتخاب کردند. بنده به ایشان تبریک میگویم و همینطور به همه اعضا تبریک میگویم و بدانید که ما خیلی افراد شایسته در کل کشور داریم یعنی من همینالان اگر جایگاهم را به یک نفر دیگر بدهم آب از آب تکان نمیخورد. افراد توانا، بادانش و با جهانبینی مستحکم و متعادل، در اصفهان فراوان است. همه باید خوشحال باشیم که این اتفاق رخداده است و بیشتر از همۀ شما من خیلی خوشحالم که این اتفاق رخ داد و یک باری از روی دوش من درواقع برداشته شد و از این به بعد ایجنت های اعضای اصفهان کارهایی که قبلاً با من انجام میدادند الآن با آقای منصوری انجام میدهند و بنده اگر گزارشی باشد که بخواهم در اصفهان بگیرم از آقای منصوری میگیرم و امیدوارم که همه ما همکاری لازم را داشته باشیم و امیدوارم که با عملکردشان در این راستا مثمر ثمر واقع شوند و مسیر خودش را پیدا خواهد کرد.
بهترینها را برای همه خواستارم و از همه شما سپاسگزارم.














عکاس: مسافر احسان
نگارش: مسافر حسین و مسافر حسن و مسافر کریم
تایپ: مسافر رضا و مسافر حسین
ویرایش: مسافر احسان
- تعداد بازدید از این مطلب :
2576