جلسه پنجم از دوره سی ام کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی سهروردی اصفهان، با استادی راهنما مسافر محمد، نگهبانی مسافر عظیم و دبیری موقت مسافر مصطفی با دستور جلسۀ «حرمت کنگره ۶۰، چرا رابطه کاری، مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟» و «تولد اولین سال رهایی مسافر ناصر» پنجشنبه 12 تیر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمد هستم مسافر، خدا را شاکرم که در این جایگاه قرار گرفتم تا بتوانم خدمت کنم. دستور جلسه امروز در مورد حرمت در کنگره ۶۰ و اینکه چرا در کنگره رابطه مالی و خانوادگی ممنوع است. همانطور که میدانید، هیچ مکانی به خودی خود دارای حرمت مقدس و محترمی نیست. مکان و جایگاه تعیینکننده نیست و نمیتوان گفت که فلان نقطه از زمین دارای تقدس است؛ بلکه افرادی که در آنجا مشغول فعالیت هستند و اعمال و قوانین آنهاست که به آن نقطه از زمین تقدس خاصی میدهد.
جناب آقای مهندس زمانی که میخواستند کنگره را پایه گذاری کنند، قوانینی را در چهارچوب حرمت کنگره بنا نهادند که این حرمتها برگرفته از تمامی قوانین الهی است. اینها همان قوانینی هستند که خداوند فرموده این قوانین دلیلی بر ثبات جامعه و تحکیم تمامی چهارچوبهای اجتماعی برای پیشرفت است.
اما چرا رابطه مالی و فامیلی در کنگره ممنوع میباشد؟ بارها و بارها جناب آقای مهندس این نوید را دادند که انشاءالله ما بتوانیم در کنگره به جایگاهی از نظر آگاهی برسیم که رابطه مالی نیز در کنگره داشته باشیم، ولی در حال حاضر امکان چنین چیزی نیست چرا که سطح آگاهی ما در آن حدی نیست که بتوانیم رابطه مالی در کنگره داشته باشیم. هدف کنگره به منظور درمان اعتیاد بوده است و برای اینکه از هدف خود فاصله نگیریم، در حال حاضر باید در چهارچوبهای حرمت و تنها بر روی هدف درمان تمرکز داشته باشیم.
زمانی به آقای مهندس پیشنهاد بیزینس داده شد و ایشان به طور کامل مخالفت کردند چرا که اهداف کنگره چیزی فراتر از بیزینس است و بر پایه نجات انسانها از تاریکیهاست. ما هنوز به آن سطح نرسیدهایم که در کنار هدف خود به بیزینس بپردازیم، ولی امیدواریم در آینده چنین اتفاقی با بیشتر شدن سطح آگاهی کنگره رخ دهد.
در رابطه با راهنما و رهجو نیز هیچ گونه ارتباط دوستانه و صمیمی نباید صورت بگیرد، زیرا این موارد ممکن است درمان را به سمتی ببرد که زیر سوال برود. امیدواریم با رعایت همین قوانین، همانطور که تاکنون کنگره استوار مانده است، هر روز و هر روز به تعداد اعضای کنگره که هماکنون بالغ بر ۱۵۰ هزار نفر است، اضافه شود تا انسانهای بیشتری بتوانند در این مجموعه به آگاهی برسند.
اما دستور جلسه دوم، تولد یک سال رهایی ناصر عزیز. تبریک میگویم به تمامی اعضای کنگره ۶۰ به مناسبت تولد یکی از اعضای دیگر کنگره و در رأس به آقای مهندس که واقعاً سرمنشأ همه این الطاف هستند. همچنین تبریک خدمت راهنمای همسفر ایشان، آقا ناصر و اعضای لژیون ۴. زمانی که ناصر سفر خود را شروع کرد، با خطرناکترین ماده موجود حال حاضر یعنی شیشه وارد شد.
دارای توهمات شدیدی بود. او کارهایی میکرد که خودش زمان گفتن آنها را توضیح میدهد. اگر بچهها خاطرهای دارند، باید طبق پروتکل کنگره گفته شود. من که راهنمای او بودم، وارد توهماتش نمیشدم، ولی بعضی وقتها ترکشهای شیشه به من نیز آسیب میزد. مثلاً اگر در لژیون شخصی مشارکت میکرد و ناصر این موضوع را نمیپسندید، یکباره رنگ صورتش عوض میشد و فکر میکرد به من چیزی گفته است، در حالی که هیچ چیزی به من نگفته بود و این موضوع به تو ربطی ندارد.
بعداً متوجه شدم که این رفتارها خاصیت مصرف شیشه است. آقای مهندس نیز خیلی وقتها تأکید میکنند که کسی حق دخالت در امور دیگران ندارد. اگر یک راهنما فردی شیشهای داشته باشد، میگویند او را ببرید کمپ یا جاهای دیگر، چون این کار بسیار خطرناک است. مصرف شیشه تنها ضرر زدن به خودش نیست، بلکه مانند بمبی است که منفجر میشود و اطرافیان را نابود میکند. ترکشهای آن به دیگران آسیب میرساند و تخریب زیادی دارد.
ناصر با وجود مصرف شیشه، با لطف خدا، خواسته خودش و اقدامات مثبت خود، به یک سفر استاندارد دست یافت. او بعد از اینکه توهمات برطرف شد (و این مدت زمان میبرد)، تبدیل به فرد خدمتگزار خوبی شد و با جدیت در امتحانات پیگیر بود. من امیدوار بودم که در آزمونهای راهنمایی قبول شود و حتماً در دور بعدی قبول خواهد شد. او مطالب را خوب میآموخت، پروتکل را با دقت رعایت میکرد و علاقهمند بود که در خدمت انسانها باشد. ان شاءالله، در کنار همسرش و با همان هدف و پشتکار، حتماً به نتیجه خواهد رسید.

اعلام سفر مسافر ناصر:
تخریب: ۱5 سال
آخرین آنتی ایکس مصرفی: شیشه
مدت سفر: 10 ماه و 10روز
متد درمان: DST
داروی درمان: شربت OT
مدت رهایی: یک سال و هفت روز
راهنما: مسافر محمد امینی
ورزش در کنگره: شنا و شطرنج

آرزوی مسافر ناصر:
سلام دوستان ناصر هستم یک مسافر، امیدوارم تا روزی که زنده هستم، در کنگره60 خدمتگزار باشم.
سخنان مسافر ناصر:
سلام دوستان ناصر هستم مسافر، در ابتدا شاکر و سپاسگزار خدای خودم هستم بابت حضور در جمع شما عزیزان و بابت اینکه اجازه زندگی به خودم و اطرافیانم را داد. خوب بنده قبل از آشنایی با کنگره ۶۰ در ان جی او دیگری حضور داشتم و اصطلاحا حدود ۱۲ سال پاکی داشتم و در ادامه ازدواج نمودم و صاحب خانه و خودروی شخصی شدم و هر زمانی در جمعی سخن از مصرف مواد مخدر به میان میآمد ناسزا میگفتم، تا اینکه پس از پاکی مجدداً در مغازه خودم استعمال مواد مخدر را شروع نمودم و تا جایی پیش رفت که شبها میخوابیدم به امید آنکه صبح بیدار نشوم زیرا توهمات بیشماری به علت مصرف مواد مخدر به سراغم میآمد.
تا جایی که یادم میآید قرار بود پسر ۵ سالهام ارسلان را به پارک ببرم که به علت مصرف بیاندازه مواد مخدر ۱۴ روز این موضوع به تاخیر افتاد و اصلاً باور نداشتم که روزی به درمان برسم تا در سال ۹۹ با کنگره ۶۰ آشنا شدم و وارد لژیون آقا محمد شدم.
خداوند خواست که من امروز اینجا باشم تا همه مصرف کنندگان مواد مخدر در هر شرایطی که هستند بدانند درمان مواد مخدر امکانپذیر است و همچنین جا دارد از راهنمایان محترم آقایان: سعید موسوی، ابوالفضل فاتح پور و امیر ایزدان بابت زحماتشان تشکر کنم.
وقتی وارد لژیون آقا محمد امینی شدم، نیاز داشتم کسی باشد که من را با خودم روبرو کند. چون همه به من میگفتند نمیتوانی، من هم میگفتم نمیشود! اما یک جلسه، ساعتم را نزده بودم و وقتی وارد لژیون شدم، آقا محمد آن شب خیلی من را مورد خطاب قرار داد تا توانستم بلند شوم. در پایان صحبتهایش به من گفت: «برو بیرون، بنشین و با خودت فکر کن که آیا میخواهی سفر کنی یا خیر؟»
رفتم کنار در شعبه، کمی گریه کردم و گفتم: «ناصر، دیگر بس است. خدا را شکر، حالا یک سال است که دارم زندگی میکنم و اطرافیانم را نیز اجازه دادهام زندگی کنند.» واقعاً خوشحال هستم و از آقای مهندس بسیار سپاسگزارم. همچنین ممنونم از آقای امینی که به من کمک کردند دوباره زندگی کنم.
از اینکه با سکوت و حمایت بینظیرتان، به من لطف کردید ممنونم، اول از خداوند، دوم از آقای مهندس و سوم از بزرگمردی که توانست به من کمک کند تا به این حال خوب برسم، تشکر میکنم.همچنین از همسفرم تشکر میکنم. بعضی اوقات به او میگویم: «تو خیلی مردی و همیشه به خاطر من صبر کردی. من خیلی بد بودم، اصلاً نمیشد مرا تحمل کنی، اما ماندی و مرا تحمل کردی.»
همچنین، تشکر ویژهای دارم از راهنمای بزرگوار همسفرم. تشکر میکنم از خواهرم که در جلسه حضور دارد؛ چون حکم مادری را برای من دارد. در سهسالگی مادرم را از دست دادم و مسئولیت بزرگ کردن من بر عهده خواهرم بود. تنها کسانی که آخرین ساعات من کنارم ماندند و ناامید نشدند، خواهرم و همسرم بودند. همه مرا رها کردند؛ همه میگفتند نمیشود، ناصر گفته است میخواهد مصرف کند تا بمیرد.
در کل، از تمام خدمتگزاران شعبه سهروردی، مخصوصاً راهنمای تازهواردین، آقا سعید، و راهنمای لژیون چهارم، آقا سعید توکلیان، بسیار سپاسگزارم.
.jpeg)
سخنان راهنما همسفر زهرا:
سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر، خداوند را بسیار شاکرم که در این جایگاه قرار گرفتم. خیلی خوشحال هستم که در جمع دوستان پرمحبت حضور دارم. خیلی خوشحالم که از طریق این خانواده محترم، این جایگاه را تجربه میکنم. تولد یکسال رهایی آقا ناصر، همسفر ناهید عزیزم و فرزندان گلشان را تبریک میگویم و در راس این تبریک، به آقای مهندس تبریک عرض میکنم. همچنین، تبریک میگویم به جناب آقای امینی و تمامی عزیزانی که در شعبه حضور دارند؛ هر کدام نقش مهمی در رهایی ناصر عزیز ایفا کردهاند. تبریک ویژه به لژیون چهارم و خانم شهرزاد عزیز، راهنمای سفر اول ناهید عرض میکنم.
خیلی خوشحال هستم که خانم ناهید با ورود به جایگاه تازهواردین، جشن یکساله رهایی خود را برگزار کردند. انشاءالله در ادامه، این دو عزیز را با شال راهنمایی ببینم و همیشه در حال خدمت باشند. تبریک و تشکر خود را خدمت ایجنت و مرزبانان شعبه که زحمت میکشند، برای برپایی این تولدها، ابراز میکنم. انشاءالله این تولد، جرقهای باشد برای تمامی سفر اولیها تا قدمهای محکمتری بردارند. لذت این روز و این رهایی را، به راهنمایان عزیزم، خانم الهه و خانم محبوبه، تقدیم میکنم. ممنونم که گوش دادید. لطفا خودتان خانم انی عزیز و آقای مهندس را نیز تشویق کنید.
آرزوی همسفر ناهید:
سلام دوستان ناهید هستم یک همسفر، آرزوی من این است که تمام سفر اولیها و تمام همسفرانی که مسافرشان به کنگره نمیآیند، این جایگاه را تجربه کنند.
سخنان همسفر ناهید:
سلام دوستان ناهید هستم یک همسفر، خداوند را شاکر و سپاسگزارم که اجازه ورود من به این مکان مقدس را صادر کرد و باعث شد به آرامش و تعادل برسم. از آقای مهندس و خانواده محترمش تشکر میکنم که این بستر را برای ما فراهم کردند. از راهنمایان مسافرم سپاسگزارم که باعث شدند مسافرم به حال خوش برسد. همچنین از راهنمای خودم، خانم زهرا، تشکر میکنم. از راهنمای تغذیه سالم، خانم سهیلا، سپاسگزارم. از مسافر خوبم سپاسگزارم که باعث شد من به این مکان مقدس بیایم. از ایجنتها و مرزبانان بخش همسفران و مسافران قدردانی میکنم که امنیت را برقرار میکنند تا با خیالی راحت، آموزش ببینیم.
از خواهران همسفرم که در جشن ما حضور داشتند، بسیار سپاسگزارم؛ همچنین از تمامی خدمتگزاران کنگره و لژیونهای خودم و مسافرم تشکر میکنم. اگر بخواهم درباره مسافرم بگویم، باید بگویم او قبل از سفر بسیار دچار تخریبهای زیادی شده بود و چند سفر ناموفق داشت. هر بار که سفرش به مشکل میخورد، حالش بدتر میشد و زندگیاش پر از تاریکی و سیاهی شده بود. اما هر بار که وارد این مکان مقدس میشد، امیدم بیشتر میشد و عزمم را جزم میکردم تا همراهیم ادامه دهم و بتوانیم این روزهای خوش را تجربه کنیم. زندگی با کسی که معتاد به مواد مخدر صنعتی است، بسیار سخت و طاقتفرسا بود، اما مسافرم با حرکت و تلاش توانست به رهایی برسد. در پایان، امیدوارم تمامی سفر اولیها بتوانند به حال خوش برسند و روزی این جایگاه را تجربه کنند. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید، بسیار سپاسگزارم.

ضبط صدا : مسافر علیرضا ل6
تایپ: مسافر علیرضا ش ل۶، مسافر علیرضا ب ل۶، مسافر مسلم ل۵، مسافر نوید ل8، مسافر جمال ل14، مسافر رضا ل5
ویراستار: مسافر مرتضی ل۹
تنظیم و ارسال: مسافر ایمان
مسافران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
352