جهانبینی یک موضوعی است که برای ما واجب و لازم است، یعنی دیدن جهان ما چگونه جهان را ببینیم، دیدن فرق میکند، از چه روزنهای نگاه کنیم، گاهی اوقات جهان را از سوراخ کلید نگاه میکنیم، یک موقعهای نه دید ۳۶۰ درجه داریم، گاهی ۳۰ درجه دید ما فرق میکند، دیدن ما یک طرف، اندیشه و تفکرات ما طرف دیگر است.
اگر مشکلی برای ما پیش بیاید فقد آن را میبینیم، متوجه مشکل و حرفهای دیگر نمیشویم، مثلا من اعتیاد دارم با تفکر ساختارها آغاز میشوند به چه درد من میخورد، ما باید ذرهذره اینها را یاد بگیریم، مثبت نگاه کنیم از دریچه چشم خودمان و خیلی چیزها تعقیر میکند.
بدی بد است، خوبی خوب است، این را آموزش میگیریم که در زندگی خوبی و بدی باهم قاطی هستند، فضایل و رذایل انسان باهم هستند و در همه انسانها است و انتظار این که همچی خوب باشد همیشه نیست فرق میکند؛ چون بر پایه اضداد بنا شده است و اضداد باعث شده که زندگی میچرخد.
خیال نکنیم که نیروهای هستند که میآیند به ما کمک کنند، موقعهای که موانع سر راه ماست بشکنیم و همراه با تلاش و کوشش پیش برویم و مشکلات را حل کنیم و سختیها همیشه سر راه ما هستند، زمان که در اختیار ما است آن را از دست ندهیم حداکثر استفاده را ببریم از زمانی که در اختیار ما است. بعد متوجه میشویم که ما از چه دانشی و قدرتی برخوردار هستیم.
اگر به خداوند ایمان داشته باشیم روان ما را قویتر میکند و بدانیم که نیروی قدرت مطلق پشتوانه ما است و برای ما انسانها بسیار مهم است با قدرت حرکت کنیم در برابر مشکلات، اگر در حل مشکلات خودمان با مشکلات دیگری روبهرو شدیم آرام بودن بسیار مهم است و باید از درب دیگری وارد بشویم و کاری دیگر و مسیر دیگری را برای خودمان انتخاب کنیم.
اضداد باید باشند، اگر تمام مسائل انسان مثبت باشد و هیچ مشکلی نداشته باشیم دیگر زندگی برای ما مفهومی ندارد؛ پس بايد اضداد وجود داشته باشد، زندگی و حیاط بر مبنای اضداد پایهگذاری شده است و این را باید درک کنیم که اینها باهم قاطی هستند. در رنج بودن انسان میشود جهنم، در آرامش و آسایش بودن انسان میشود بهشت.
در سیستم الهی حلقههای وجود دارند، مربیان حق وجود دارند به کار خودشان ادامه میدهند و این همیشه ادامه دارد و چیزی که خیلی مهم است جهانهای دیگر وجود دارند و مرگ پایان زندگی نیست و این جهانها باهم در ارتباط هستند در رابطه هستند، اگر جهان زمینی فاقد آن القائات و الهامات و قوانین و فرمانها بود انسان نمیتوانست یک قدم بر دارد، تمام اینها از جای دیگری به انسان داده میشود، یعنی اینکه انسان هیچ پیشرفتی نمیتوانست بکند، زمانی میتوانست پیشرفت کند که از مراحل بالاتر اطلاعات و آگاهی به انسان داده بشود و بزرگترین محورها انبیا بودند و فرامین رو از جهان دیگر میگرفتند و به ما میگفتند که اجرا کنیم.
منبع: سیدی درب دیگر
نویسنده و ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شوشتر
- تعداد بازدید از این مطلب :
27