English Version
This Site Is Available In English

حرمت

حرمت

جلسه چهاردهم از دوره چهل‌ودوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره60، همسفران نمایندگی ستارخان به استادی راهنما همسفر آزاده، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر رقیه با دستور جلسه «حرمت کنگره60، چرا رابطه کاری، مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟» روز سه‌شنبه 10 تیرماه 1404 ساعت 16:00 آغار به‌کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

درود و مهر. امیدوارم حال همگی خوب باشد. بعد از اتفاقات اخیر، تجربه کوتاهی هست که می‌خواهم در موردش صحبت کنم. اتفاقاتی که برای کشور ما افتاد، باعث شده که ببینیم چه‌قدر یاد گرفته‌ایم. چند سال و یا چند ماه است که وارد این مکان شده‌ایم، داریم یاد می‌گیریم و روی خودمان کار می‌کنیم و این باید یک نمود بیرونی داشته باشد. حالا این موضوع برای هر‌کس متفاوت است. درسی که من در این اتفاق گرفتم، این بود که ترس‌ها به‌طور کلی رفته بودند و وجود نداشتند و قشنگ‌ترین موردی که دیدم، همزیستی، یگانگی و وحدت بود. تهرانی که خالی شده بود و در خانه‌هایی که واقعاً به روی آدم‌ها باز بود و این خیلی قشنگ است. این نشان می‌دهد که آن خودخواهی بشریت روبه کم شدن است و این از من آزاده شروع می‌شود؛ بنابراین این مکان را دست کم نگیرید. این رفت و آمدها بسیار اهمیت دارد و تغییرات در هر مسیری به مرور زمان، خودش را نشان می‌دهد. شاید یک سال اول، دو سال یا با سه نشان ندهد و پر از چالش باشد؛ ولی آدم‌ها حتماً بعد از پنج‌، شش یا ده‌سال، زیستن دیگری را تجربه می‌کنند که گویی تولد دوباره است. خواستم بگویم از ذره‌ذره آموزش‌ها باید استفاده کرد. این اتفاقات و پیامدهای ناگوار شاید از بیرون خیلی درشت و بزرگ باشند؛ ولی ما مانند آن را در خانه‌هایمان به واسطه اعتیاد تجربه می‌کنیم که ترس، نگرانی و ناامیدی دارد و ما در کنگره این مسائل را درمان می‌کنیم؛ پس مسائل بیرونی هم به همین صورت است.

در مورد دستور جلسه که حرمت کنگره است، داشتم فکر می‌کردم همه ما می‌دانیم که در جلسه، حرمت کنگره دوبار خوانده می‌شود. آیا همه ما آن دوبار را گوش می‌دهیم یا برایمان عادی شده است؟ برای چه دوبار خوانده می‌شود؟ حرمت برای من که این همه مدت در کنگره هستم، سفراولی‌، سفر‌دومی و راهنما هستم، اثری دوباره می‌گذارد یا اثری ندارد و فقط می‌شنوم و از کنارش رد می‌شوم؟ برای خودم می‌گویم: شاید یک هفته پیام داشته باشد و یک هفته نداشته باشد؛ ولی زمانی زیباست که هربار از آن یاد بگیرم. همیشه که نباید استاد ما راهنمایمان باشد. همیشه که نباید استاد ما جایگاه داشته باشد. استاد ما می‌تواند یک کلام باشد.

ابتدای حرمت می‌گوید: «کنگره مکان مقدس و امنی می‌باشد». همه ما این را می‌دانیم؛ ولی ما انسان هستیم و زمانی‌که وارد کنگره می‌شویم، مجموعه‌ای از اضداد هستیم؛ پس ما آدم‌های مقدس و امنی نیستیم و باید تلاش کنیم که امن‌تر باشیم. کلمه‌به‌کلمه حرمت پر از پیام است. از بین لغات حرمت، دروغ گفتن و علیه شخصی سرزنش کردن، اول از همه دروغ را بیان می‌کند که من یاد گرفته‌ام دروغ نگویم یا به حداقل برسانم؛ اما گاهی اوقات آن‌قدر آن دروغ گفتن، خودش را در اتفاقات روزمره ما گم می‌کند که فکر می‌کنیم دروغ نمی‌گوییم مثلاً: فردی مطلبی را برای ما تعریف می‌کند و من همان مطلب را به‌گونه دیگر با دیدگاه و کلمات خودم برای دیگری تعریف می‌کنم و اصلاً آن کلمات عوض می‌شوند. ماهیت مطلب تغییر نکرده است؛ ولی مطلب به شکل دیگری بیان شده است؛ پس دروغ به آن اضافه شده و به همین آشکاری مشخص می‌شود.

دلیل تکرار شدن این است که واقعاً در روزمره با این مطالب مواجه می‌شویم. سرزنش کردن برای یک پدر و مادر بسیار عادی است؛ فرزند ما اشتباه می‌کند و ما او را سرزنش می‌کنیم. استادی دیروز در جلسه‌ای که من حضور داشتم گفتند: هیچ آدمی حق سرزنش کردن دیگری را ندارد. به نظر من هیچ‌کس حق سرزنش کردن دیگری را ندارد؛ حتی خود من حق سرزنش کردن خودم را ندارم؛ مگر این‌که بعد از آن برای من تغییری داشته باشد. اگر من خودم را سرزنش کنم، فرو بریزم و ناامیدتر شوم، اثری ندارد. آن دیگر نفس لوّامه نیست و اصلاً از اثرگذاری خودش می‌افتد. درست است نفس لوّامه خیلی مرحله مهمی است؛ در صورتی‌که سکوی پرتاب من باشد؛ ولی اگر باعث شود به نفس اماره بازگردم فایده‌ای نخواهد داشت.

حرف دیگران را قطع کردن که این را خوب یاد گرفته‌ایم. الفاظ ناشایست بیان نکردن. بدون اجازه سخن گفتن که این‌ها را شاید در کنگره یاد بگیریم و خیلی هم قشنگ است؛ اما ممکن است بیرون از کنگره سلاح ما باشد که بگوییم آن شخص که وسط حرف من پرید فردی بی‌ادب بود. آنجا که من سرزنش کردم، در واقع حرمت‌های قبلی را رعایت نکردم؛ یعنی این‌قدر زنجیروار به هم متصل هستند و ما را گول می‌زنند.

من می‌دانم که خانه پدر، دایی‌، مادربزرگ و عموی من حریم خاص خودش را دارد که شاید نوع زندگی او با من هم فرق داشته باشد یا حرم امام رضا یک حرمتی دارد و شاید من دلم بخواهد بدون حجاب وارد شوم؛ ولی آنجا حرمت دارد و باید طبق آن حرمت وارد شوم؛ چون انسان‌های مقید و دین‌داری وارد آن مکان می‌شوند که شاید نتوانند با این موضوع کنار بیایند و این باعث می‌شود که فضای امن حرم که به آن پناه می‌برند، تبدیل به یک آشوب شود؛ پس باید یک قوانینی داشته باشد، حالا چه بد و چه خوب. من می‌توانم بروم و کنار دریا شالم را دربیاورم. وارد بانک یا یک اداره می‌شوم آنجا هم حرمت دارد؛ به‌عبارتی هر جایی برای خودش یک حرمتی دارد و من باید جایگاهش را در زندگی خودم پیدا و رعایت کنم و اگر رعایت نکنم و آسیب ببینم، مقصر خودم هستم.

دلیل وجود حرمت در کنگره را هم همه ما می‌دانیم. این‌که یک‌سری تجربیات بیرون از اینجا در خانواده‌ها هم وجود دارند که دروغ گفتن، سرزنش کردن و ... همه این‌ها می‌تواند بنیاد یک خانواده را به‌هم بریزد و چالش به‌وجود آورد که همه ما یا دیده‌ایم یا شاهدش هستیم. امیدوارم که حرمت برای ما عادی نشود. شاید از این پله‌ها که پایین می‌آییم هیچ‌چیز یاد نگیریم و برویم؛ ولی اگر به نوشتار حرمت گوش بدهیم، چیزی برای یاد گرفتن هست.

انتخابات نگهبانی دوره جدید

مرزبان کشیک: همسفر مهسا
عکاس: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر سکینه (لژیون دهم)
تایپ و ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی ستارخان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .