جلسه دهم از دوره اول جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی بندرعباس به استادی مرزبان دنور همسفر ساناز، نگهبانی پهلوان همسفر فاطمه و دبیری دنور همسفر رقیه با دستور جلسه «حرمت کنگره۶۰، چرا رابطه کاری، مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟» روز دوشنبه ۹ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا از نگهبان لژیون سردار تشکر میکنم که به من اجازه دادند در این جایگاه آموزش ببینم و به دبیر و خزانهدار هم خداقوت میگویم. دستور جلسه امروز حرمت کنگره60، چرا رابطه کاری، مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟ ما در کنگره نوشتار حرمت داریم که در طول جلسه دو بار خوانده میشود و از ما میخواهد که دروغ نگوییم، پشت سر کسی صحبت نکرده و غیبت نکنیم. همچنین از الفاظ ناشایست استفاده ننماییم، با همدیگر بیرون از کنگره رفتوآمد نداشته باشیم و به همدیگر پول قرض ندهیم. رعایت همه این حرمتها باعث میشود که ما در امان باشیم و مشکلی برایمان پیش نیاید؛ البته اگر ما این حرمتها را جدی بگیریم و به طرف آن برویم در کنگره ماندگار میشویم و اگر به آن توجه نکنیم از کنگره رانده میشویم؛ نه اینکه کسی ما را بیرون کند، خود سیستم خودبهخود ما را حذف میکند. در واقع خودمان این کار را با خودمان میکنیم.
در مورد رابطه مالی، کاری و خانوادگی در بیرون از کنگره، من مطمئن هستم که همه ما دیدهایم که چه رابطههایی خراب شده است؛ مثلاً دو تا برادر در کاری با هم شریک شده بودند و چون در شراکتشان هیچ حرمت و چهارچوبی نبود، بعد از مدتی هم شراکتشان و هم برادریشان به هم خورده بود. من نمیخواهم بگویم که رابطه مالی، کاری و رفتوآمد خانوادگی کار اشتباهی است؛ بلکه به نظر من باید از کنگره الگو بگیریم و برای روابطمان حرمت داشته باشیم. آقای مهندس میگویند: «وقتی یک برادر میخواهد از برادرش پول قرض بگیرد؛ باید بنویسد که من در این تاریخ به برادرم پول دادهام و قرار است در این تاریخ به من پس بدهد و هر دو طرف امضاء کنند.» در کنگره هم همینطور است؛ مثلاً من اگر دروغ بگویم و بعد از چند وقت حقیقت مشخص شود من دیگر خجالت میکشم به کنگره بیایم یا اگر من پشت سر کسی صحبت بکنم و به گوش آن شخص برسد، باز هم خجالت میکشم به صورت آن شخص نگاه کنم و دیگر نمیتوانم به کنگره بیایم و آموزش و درمان من متوقف میشود.
به اعتقاد من ما ایرانیها خیلی مهربان هستیم و کمک کردن را دوست داریم. گاهی اوقات میشنویم که میگویند: «من به همه خوبی کردم و همه به من بدی کردند. من همیشه چوب قلبم را خوردهام.» دلیل این حرف به خاطر این است که ما بدون حریم و بدون چهارچوب به دیگران لطف کردهایم و به خیال خودمان کمک نمودهایم؛ ولی در کنگره اینطوری نیست. الآن ۲۷ سال است که کنگره استوار مانده و پیشرفت هم کرده است و فقط به خاطر رعایت این حرمتها است و اگر ما بتوانیم این حرمتها را به زندگیمان بیاوریم نه تنها ثابت و استوار هستیم؛ بلکه پیشرفت هم میکنیم و این را بگویم که کنگره یک فضای خیلی بزرگی را برای مهربانی آدمها مهیا کرده و ما میتوانیم خدمت کنیم. من به جای اینکه به هم لژیونی خود زنگ بزنم و با او درد و دل کنم که این کار به ضرر هر دو طرف است میتوانم یک دلنوشته برای سایت بنویسم یا اگر یک تازهوارد به کنگره میآید که پول شربت و کرایه ندارد، اینکه من بیایم به آن شخص پول بدهم اشتباه است؛ به جای آن میتوانم مبلغی به قانون یازدهم پرداخت نمایم یا در لژیون سردار شرکت کنم.
در مورد لژیون سردار، باید بگويم من پارسال عضو لژیون سردار بودم و این فکر که میتوانم من هم پولی بدهم، من را خیلی خوشحال میکرد؛ شاید هزینه یک آجر در دانشگاه شود یا شاید پول یک صندلی، یک چای یا اصلاً در تحقیقات آقای مهندس کمک کننده بوده باشد و من از این بابت به خودم میبالیدم و خیلی انرژی میگرفتم. روزی که وارد لژیون سردار شدم و در جلسه شرکت کردم، علاقهام به لژیون سردار خیلی زیاد شد؛ نه به خاطر اینکه من پولی دادهام به این خاطر که خیلی از صفات درونم پدیدار شد که من از آنها خبر نداشتم.
ممکن است مبلغی پول، دست من باشد و درست نتوانم خرج کنم؛ ولی دست فرد دیگری باشد، خیلی بهتر بتواند خرج کند یا حتی دعایی که میکنم، به درد کسی دیگری بخورد. میخواهم بگویم که اگر همه ما بخشنده باشیم، خیلی لذتبخش است؛ اگر ما الآن اینجا هستیم به این خاطر است که در جشن گلریزان سال ۱۴۰۲، آقایان مسافر پول جمع کردند و این سقف برای ما فراهم شد تا اینکه ما همسفران بتوانیم به کنگره بیاییم. من فکر میکردم چون مسافر من چندین سال در کنگره آموزشها را گرفته و به من هم انتقال داده است و من دیگر نیازی به کنگره ندارم؛ اما از وقتی به کنگره آمدهام خیلی کیفیت زندگی ما تغییر کرده است. جالب است که خود من هم تغییر کردهام.
ما مدیون کسانی هستیم که آمدند، کاشتند و ما خوردیم. حالا زمان آن است که ما بکاریم و برای جشن گلریزان فکرهایمان را بکنیم. هر چهقدر سفرهای که ما پهن میکنیم در کنگره بزرگتر باشد، افراد بیشتری میتوانند بیایند و استفاده کنند و لذتش هم به خود ما بر میگردد. من خدا را شکر میکنم و قدر صندلی و ساعتهایی که در کنگره هستم را میدانم و خیلی خوشحالم که اجازه دارم در کنگره پول بدهم. افراد زیادی هستند که دوست دارند به کنگره پول بدهند؛ ولی نمیتوانند و اجازه ندارند. ما باید قدر این را باید بدانیم که میتوانیم به همنوع خودمان کمک کنیم.

تایپیست: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
عکاس: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر رقیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بندرعباس
- تعداد بازدید از این مطلب :
152