سیدی طلوعی دیگر، مانند اکثر سیدیهای قبلی، به موضوع انسان و شناخت او میپردازد. در کنگره ۶۰ آموختهایم که انسان دارای دو بخش است: صور پنهان و صور آشکار. صور پنهان مربوط به مجهولات و ناشناختههایی است که برای هیچکس قابل رؤیت نیست. این نیروها، که فقط قدرت مطلق از کنه آنها باخبر است و تمام جزئیات آنها را میداند، درون ما هستند. ما هرچند آنها را نمیبینیم و نمیدانیم، ولی با آنها همسفر هستیم تا وقتی که به تکامل برسیم. شاید این جمله را بارها شنیده باشید که انسان یک حیوان ناطق است؛ در صورتی که این جمله کاملاً اشتباه است. اولاً، همه حیوانات ناطق هستند و با یکدیگر حرف میزنند، ولی ما زبان آنها را نمیدانیم. حضرت سلیمان زبان بسیاری از حیوانات را میدانست و با آنها صحبت میکرد. ثانیاً، انسان تنها یک یا دو درصد از وجود خود را میشناسد و به خاطر همین شناخت مختصر، به عنوان اشرف مخلوقات برگزیده شده است. بنابراین، انسان با حیوان بسیار تفاوت دارد، ولی با این وجود هنوز چیز زیادی از خود نمیداند؛ چرا که اگر میدانست، اکثر بیماریها درمان شده بود. اما بیماریها نهتنها کمتر نشدهاند، بلکه بیشتر هم شدهاند. خوشبختانه در کنگره ۶۰، طی تحقیقات و مقالات ارائهشده، ریشه اکثر بیماریها مشخص شده است که این یک نوید خوب است. یکی از مهمترین معضلاتی که در این سیدی به آن پرداخته شده، پنهانکاری است. پنهانکاری انسان را مرتب در تاریکی فرو میبرد و در نهایت، این پنهانکاری آشکار شده و تخریبهای زیادی به بار میآورد. به قول آقای مهندس، اگر یک تکه گوشت را در گوشهای از خانه پنهان کنیم، گند گوشت خرابشده آب روی ما را برده و خیلیها را از ما دور میکند. مار همیشه به صورت مارپیچ حرکت میکند، ولی اگر بخواهد وارد لانهاش شود، باید صاف و راست حرکت کند. برای موفقیت و رسیدن به نتیجه مطلوب، همیشه شفاف عمل نموده و از دروغ و فریب دیگران پرهیز نماییم؛ البته موارد شخصی و حریم خصوصی افراد و خانوادهها جای خودشان را دارد. موضوع بعدی اینکه صور پنهان و آشکار انسانها مثل هم نیست. نهتنها افراد، صور آشکار و پنهان متفاوتی دارند، بلکه صور پنهان و آشکار هر کس هم با خودش متفاوت است. شخصی هست که هزاران کلک و حقه بازی میکند، گرانفروشی میکند، دروغ میگوید، ولی در صف اول جماعت هم میایستد و به گونهای وضو میگیرد و نماز میخواند که همه ببینند و اصلاً خدا برای او مهم نیست:
هر که او سجده کند پیش بتان در خلوت
لاف ایمان زندش بر سر بازار چه سود؟
یا به قول حافظ:
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند
شخصی همیشه در مسجد است و تسبیح و سجادهاش پهن، ولی دل در گرو میخانه و بادهخوری دارد. این همان صور آشکار و پنهان انسانها است. ما انسانها همیشه به دنبال این هستیم که خداوند مال، منال، قدرت، زیبایی و جمال به ما بدهد، ولی گاهی هرچه تلاش میکنیم نمیشود. چرا؟ زیرا این خواسته به ضرر ما است، چون هنوز ظرفیت داشتن آن را نداریم. ولی سریع ناامید شده و به زمین و زمان ناسزا میگوییم. ما باید همیشه هوشیار باشیم و با یک چشم به وقایع ننگریم، باید تمام جوانب را در نظر بگیریم و آن وقت حرکت کنیم. ما باید صور پنهان و آشکار هر چیزی را در نظر بگیریم. چرا اعتیاد سالها درمان نشد؟ به خاطر اینکه فقط صور آشکار آن را میدیدند؛ در صورتی که گوشهگیری، افسردگی، بیحوصلگی، عصبانیت همه مربوط به اختلال در سیستم شبه افیونی و صور پنهان میباشد. و باید بدانیم همانگونه که ماهها طول میکشد تا مصرفکننده شویم، ماهها هم طول میکشد تا دوباره درمان شویم. نمیشود یک شبه از اعتیاد نجات پیدا کرد، نمیشود یک شبه ثروتمند شد یا یک شبه راه صد ساله را پیمود. هر چیز زمانی مخصوص به خود را دارد که آن زمان باید با آگاهی و دانایی طی شود. در این سیدی از صحبتهای آقای مهندس این برداشت میشود که تنها صراط مستقیم، راه راست است که میتواند انسان را از گذرگاههای سخت عبور دهد. ما با گوش دادن به سیدیها میتوانیم خودمان را پیدا کنیم و به تکامل و مرحله اوج انسانیت برسیم.
نویسنده: راهنما مسافر حسین
تایپ و ویرایش متن: همسفر امیرعلی(لژیون سوم)
ارسال: سایت نمایندگی ملاصدرا
- تعداد بازدید از این مطلب :
98