English Version
This Site Is Available In English

لژیون سردار مسافران و همسفران نمایندگی ارکیده کرمان

لژیون سردار مسافران و همسفران نمایندگی ارکیده کرمان

دومین جلسه از دوره سوم لژیون سردار خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی ارکیده کرمان، با استادی اسیستانت محترم سردار مسافر  پریسا، نگهبانی مسافر فاطمه و دبیری مسافر اعظم با دستور جلسه 《 آداب معاشرت، ادب و بی‌ادبی، تعادل و بی‌تعادلی »روز چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۴ رأس ساعت ۹:۱۵ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان پریسا هستم یک مسافر

در ابتدا خداوند را شاکرم که توفیق خدمت در این مکان مقدس را دارم، همچنین از آقای مهندس، ایجنت محترم شعبه خانم فاطمه و نگهبان لژیون سردار خانم فاطمه سپاسگزارم که اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم، خیلی خوشحالم که در جمع شما عزیزان هستم و امیدوارم روزبه‌روز به دایره لژیون سردار ارکیده کرمان اضافه شود و این لژیون بزرگ و بزرگ‌تر شود و افراد به آن آگاهی لازم برسند و تعداد اعضای لژیون سردار بیشتر شود.

دستور جلسه امروز در مورد آداب معاشرت، ادب و بی‌ادبی، تعادل و بی‌تعادلی است. وقتی می‌خواهم راجع به موضوعی صحبت کنم، اول باید معنی آن جمله یا معنی کلمات آن را بدانم تا بتوانم سخن بگویم. آداب به معنای راه و رسم است و تعادل هم به معنای پایداری، یعنی هر کاری را در زمان و مکان خودش انجام دادن.این دستور جلسه چه قبل از کنگره و چه بعد از اینکه به کنگره آمدم، در زندگی من نقش بسیار مهمی داشت و توانست زندگی‌ام را تغییر دهد.

امروزه در زندگی انسان‌ها مشکلات زیادی وجود دارد و به علت عدم آگاهی، از تعادل خارج شده‌اند. آقای مهندس می‌فرمایند:  فقط قشر مصرف‌کننده نیستند که بی‌تعادل هستند، چه‌بسا انسان‌هایی که از مقام، شغل  و جایگاه بالایی برخوردارند ولی با رفتار و کردار خود باعث رنجش و آزار دیگران می‌شوند.

آقای مهندس در یک سی دی فرموده‌اند؛ کنگره مثل یک حمام‌عمومی می‌ماند، چرا که هر شخصی با هر مقامی و در هر جایگاهی که باشد، فقط با یک لنگ وارد حمام می‌شود. ما هم وقتی وارد کنگره می‌شویم، در هر جایگاه و مقامی که باشیم، اهمیت ندارد، چرا که اگر قرار بود شغل، جایگاه، پول و مقام برای من کاری کند، مصرف‌کننده نمی‌شدم.

فردی که آموزش‌پذیر باشد، می‌تواند خود را تغییر دهد و در نهایت از تعادل لازم برخوردار شود. همان طور که می گوییم؛ دانایی به سواد یا لباس پوشیدن نیست، بلکه به انسانی زندگی کردن و انسانی اندیشیدن است.

استاد در سی دی غم می‌فرمایند: تنها چیزی که انسان را از حیوان متمایز کرده است، تفکرکردن است، زیرا حیوانات فقط در حد غذا پیداکردن و مراقبت از بچه‌ها و قلمرو خود تفکر می‌کنند.

ما بارها در جلسات و سی‌دی‌های آقای مهندس شنیده‌ایم که؛ خداوندا ما را از نیرومندترین دشمن خودمان که جهل و ناآگاهی خودمان است، نجات بده. این جمله مشخص می‌کند که در درون همه انسان‌ها بالقوه جهل و ناآگاهی وجود دارد، این موضوع در مورد هر انسانی با چگونگی صحبت‌کردن او نشان می‌دهد که در چه جایگاهی در این هستی و یا اینکه در چه مرحله‌ای از دانایی قرار دارد.

استاد امین در سی‌دی‌شان شعری گفته‌اند: تا مرد یا زن سخن نگفته باشد، علم و هنرش نهفته باشد! به عبارتی تا من سخن نگویم و رفتاری از خود نشان ندهم، مشخص نمی‌شود که در شهر وجودی و درون من چه خبر است؟ مطمئن هستم کسی که به کنگره می‌آید، حتماً از تعادل خوبی برخوردار است، حال می‌تواند مصرف‌کننده یا همسفر باشد.

وقتی که وارد کنگره می‌شویم، اولین چیزی که به ما یاد می‌دهند، نظم است، یعنی در زمان معین شده باید در کنگره و لژیون حضور داشته باشیم، فرمان‌بردار باشیم، در زمان تعیین شده در کلینیک حاضر شویم، سی‌دی‌های آموزشی را بنویسیم و کاربردی کنیم، در نهایت ذره‌ذره انسان با همین اتفاقات تغییر می‌کند و تغییرات در کنگره باعث تغییرات در زندگی من و نحوه برخوردم با انسان‌های دیگر می‌شود.

اگر بخواهم دستور جلسه را به لژیون سردار ارتباط دهم باید بگویم؛ لژیون سردار هم آداب معاشرت خاص خود را دارد، اگر بخواهیم بدانیم آداب چیست؟ آداب همان تعهد و وفای به عهد است، این‌گونه نباشد که برای مثال در روز جشن گلریزان در اثر شور و هیجان مبلغی را پرداخت کرده و یا متعهد شوم مبلغی را پرداخت کنم؛ اما بعد از آن فراموش کنم که به عهد خود وفا کنم، حتی شرکت‌کردن در لژیون سردار و اهمیت‌دادن به آن نوعی آداب معاشرت است.

آقای مهندس می‌فرمایند: کسی که از لحاظ روحی و روانی در کنگره به تعادل رسیده باشد، قطعاً به لژیون سردار اهمیت می‌دهد، حتماً تفکر می‌کند که چه کسی برای او قبلاً کاشته؟ دست او را گرفته و کمکش کرده که توانسته زندگی خود را نجات دهد؟همچنین در جایی دیگر فرموده‌اند: عشق سه مرحله دارد، عشق خالق به مخلوق، عشق مخلوق به خالق و عشق مخلوق به مخلوق، کسی که می‌خواهد عشق خود را به خالق زیاد کند، باید از دروازه عشق مخلوق به مخلوق عبور کند، یعنی باید عشقش را اول به بنده‌های خدا نشان دهد بعد بتواند عاشق خداوند شود.

من در لژیون سردار یاد گرفته‌ام اگر می‌خواهم آرامش داشته باشم، باید بتوانم آرامش را به بنده‌های خدا ببخشم، اگر عشق می‌خواهم باید عشق را اول به مخلوق خداوند هدیه دهم و اگر می‌خواهم کسی به من ببخشد یا مرا ببخشد، باید من هم ببخشم.

استاد امین در یکی از سی‌دی‌هایشان فرموده‌اند: چرا ما گاهی نمی‌خواهیم ببخشیم؟ چرا در واقع می‌خواهیم؛ اما توانایی بخشیدن را نداریم؟ زیرا نیروهای بازدارنده در وجود و افکار ما شریک هستند، به همین دلیل زمان‌هایی که باید می‌بخشیدیم، نبخشیدیم و زمان‌هایی که باید کار مثبت و ارزشی انجام می‌دادیم، انجام ندادیم.

نزدیک به ۳۰ سال پیش که آقای مهندس هنوز کنگره را افتتاح نکرده بودند، با مصرف‌کننده‌ها چه رفتاری می‌شد؟ با چه دیدگاه بدی به فرد مصرف‌کننده نگاه می‌کردند؟ ولی وقتی ما به کنگره آمدیم، با ما چه رفتاری داشتند؟ آیا به‌اندازه‌ای که کنگره به من‌ شخصیت، اعتبار و آبرو داد، جای دیگری داده شد؟ خیر و در واقع کنگره خودم را به خودم برگرداند، کنگره که فقط مرا درمان نکرده است، بلکه به من زندگی بخشیده است.

مواقعی که در لژیون سردار صحبت می‌کنم، خیلی سعی می‌کنم که اشک از چشمانم سرازیر نشود، چون باید گاهی مثل ایاز به گذشته خود نگاه کنم و بدانم که جامعه چه دیدگاهی در مورد من داشت.زمانی که خودم‌ می‌خواستم اعلام پهلوانی کنم؛ زمینی داشتم که آن را فروختیم و به‌راحتی توانستم با اجازه آقای مهندس پهلوان شوم، اما زمانی که همسرم می‌خواست پهلوان شود، با ۱۰ میلیون شروع کرد!  وقتی که اعلام پهلوانی کرد، قدرت و توانایی مالی خود را افزایش دادیم و توانستیم این کار را به نتیجه برسانیم.

آقای مهندس می‌فرمایند: باید ایمان داشته باشیم، پول لژیون سردار در مال ما هست فقط بستگی به بخشش ما دارد و چیزی که مهم است اینکه؛ اصلاً لژیون سردار اجازه نمی‌دهد هر مالی  وارد آن شود، چرا که در این مکان نفس‌ها در حال آزادشدن و زندگی‌ها در حال برگشتن هستند.در نوشتار می‌خوانیم چه انسان‌ها و چه جوان‌هایی باید پرپر می‌شدند! غیر از این هم نمی‌تواند باشد، یک‌لحظه به گذشته خود نگاه کنیم و قدر نعمت کنگره را بدانیم، اگر چنین نباشد باعث می‌شود که نعمت را از دست بدهیم.

شکر نعمت نعمتت افزون کند  کفر نعمت از کفت بیرون کند. اگر یک چراغی روشن بود و ما در آن تاریکی دنبال کورسویی از نور می‌گشتیم و کنگره را پیدا کردیم، این‌گونه نباشد که فقط دریافت‌کننده باشیم، فقط دیگران بکارند ما بخوریم، پس ما کی می‌خواهیم برای آیندگان بکاریم؟

آقای مهندس فرمودند: خانم‌های مسافر توانمند هستند و سیاست زندگی دستشان است، زیرا آقایان هر کاری بخواهند انجام دهند، اول باید با همسرشان صحبت می‌کنند. امیدوارم همه ما به این آگاهی برسیم که بدانیم به کجا آمده‌ایم؟

تایپ: مسافر اعظم لژیون اول نمایندگی ارکیده کرمان
ویرایش: مسافر فرزانه لژیون چهارم نمایندگی ارکیده کرمان
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .