دومین جلسه از دورهٔ هشتاد و نهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، ویژهٔ مسافران و همسفران نمایندگی شادآباد، با استادی راهنمای محترم مسافر امیر عباس، نگهبانیِ مسافر محمد و دبیریِ مسافر ناصر، با دستور جلسهٔ «حرمتکنگره60، چرا رابطهکاری و مالی وخانوادگی درکنگرهممنوع است؟» روز شنبه 7 تیر ۱۴۰۴، ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان امیرعباس هستم یک مسافر
خدا را شکر میکنم که توفیق پیدا کردم در این جلسه حضور پیدا کنم و همیشه امید داشتم که جنگ زودتر تمام شود و صلح برقرار شود تا بتوانم دوباره دوستان را ببینم. وقتیکه تعطیلات تابستان یا تعطیلات عید پیش میآید یا این دوهفتهای که نبودیم و فراقها به وجود میآید آدم قدر این بودنها را میداند قدر محبت را میداند قدر تمام دوستان که در ذهنش میآید میداند.
من به یاد پارک طالقانی و پارک ولایت و همه دوستان که میشناختم میافتادم و دلم برای جناب آقای مهندس دژاکام بسیار تنگ شد.
درسته این مدت کم بود ولی دعا میکردم که زودتر صلح برقرار شود تا بتوانم در جمع دوستان حضور پیدا کنم.
به مرزبانان جدید خدا قوت میگم همچنین به ایجنت محترم آقای نوروزی تبریک میگویم همچنین به مرزبانان دوره قبل که بهخوبی خدمت کردند و ایجنت محترم دوره قبل آقای رضوانی خسته نباشید و خدا قوت میگویم.
در مورد دستور جلسه: حرمت کنگره ۶۰، چرا روابط کاری، مالی و فامیلی در کنگره ۶۰ ممنوع است؟
این دستور جلسه بهوضوح به ما میگوید تا ما را بهسلامتی هدایت کند، از تنش دور کند و به صراط مستقیم هدایت کند؛ زیرا نمونههای زیادی در دوران حضور من در کنگره ۶۰ اتفاق افتاده و من دیدم آم بهطور مثال: زمانی که مرزبان بودم در شعبه پرستار؛ یکی از مرزبانان آنجا یک پول سنگینی گرفته بود و چون نتوانست آن را بازپرداخت کند بااینکه شال داشت رفت و هنوز هم نیامده است، یعنی هرچه که در کنگره به ما میگویند به خاطر این است که پیشبینی کردهاند و به سفر اولی یا سفر دومی بودن هم ارتباطی ندارد، وقتی آقای مهندس به من چیزی میگوید حتماً چیزی میداند که میگوید، ممکن است من یک موقعیت مالی خوبی داشته باشم کسبوکار خوبی داشته باشم اما ناگهان ورشکسته شوم و چند میلیارد بدهی به بار بیاورم و نتوانم از پس آن بربیایم، الآن در زندانها افراد زیادی هستند که تاجران خوبی بودند بیزینسمنهای خوبی بودند اما نتوانستند بدهی خود را بدهند و در زندان هستند. یاد این شعر افتادم:
گاهی برای انسان مشکلاتی به وجود میآید که نمیتواند آن را حل کند و اگر بخواهد هم زورش نمیرسد یا برای حل آن باید زمان زیادی صرف کند.
حرمتها از ما محافظت و نگهداری میکند. بهعنوانمثال حرمت یعنی بحث سیاسی نکنیم و این باعث آرامش و نگهداری خودمان میشود.
رابطه ما، رابطهی راهنما و رهجو است، مثل ستون معبد میماند اگر زیاد به هم نزدیک شوند آن پرده از بین میرود و اگر هم از هم زیاد دور بشوند ستونهای آن معبد فرومیریزد! بحث اندازهها به خاطرم آمد، پس به من آموزش میدهد که چه اندازه به راهنما یا دوستانم در کنگره نزدیک شوم.
اما وقتی میآییم جلو با آموزش گرفتن آداب، معاشرت، اندازهها و جایگاهها را یاد میگیریم.
صحبت بعدی در مورد غیبت، تمسخر تحقیر کردن دیگران است که اگر غیبتکنی پشت سر تو غیبت خواهند کرد، اگر تجسس کنی دری را باز گذاشتی تا در مورد تو دیگران هم تجسس کنند. اگر دیگران را سرزنش کنید با سرزنش شدن روبرو خواهید شد.
پس وقتیکه میگویند سرزنش نکن به خاطر خودم میگویند. من فکر میکنم از بهترین بهشتهایی که روی کره زمین وجود دارد همین کنگره است به خاطر سالم بودن محیط اتمسفری که در این فضا و مکان وجود دارد.
کارهایی که موجب سوءاستفاده میشود از هم نخواهیم و طوری باشد که سلام جواب سلام باشد تا بهشتی که هست باقی بماند و برپا باشد.
ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.
.jpg)
تایپ وارسال :خدمتگزاران سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
250