ششمین جلسه از دوره نهم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ شعبهی بروجرد با استادی راهنمایتازهواردین مسافر علی، نگهبانی مسافر محمود و دبیری مسافر پیمان با دستور جلسهی "وادی چهارم و تاثیر آن بر روی من" روز پنجشنبه ۵ تیرماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان، علی هستم مسافر
خدا را شاکرم که یک بار دیگر اذن صادر شد تا این جایگاه را تجربه کنم و از شما عزیزان آموزش بگیرم. از جناب مهندس و خانوادهی محترمشان تشکر میکنم که اگر جایگاه و مسئولیت خود را درک نمیکردند، اکنون هیچ کدام از ما اینجا نبودیم و این روزها را تجربه نمیکردیم. از راهنمای درمان اعتیاد و درمان سیگارم قدردانی میکنم.
وادی چهارم میگوید: "در مسائل حیاتی مسئولیت دادن به خداوند؛ یعنی سلب مسئولیت از خویشتن." ما اگر سیر حرکت خود از پارک تا ساختمان شعبه بروجرد را نگاه کنیم، دقیقاً تعریفی از دستور جلسه است؛ یعنی درک موقعیت، شرایط و مسئولیتی که بر عهدهی ما است. همانطور که در پاراگراف اول وادی میگوید: مرزبندی بین جایگاه، موقعیت و شرایط ما با جایگاه و موقعیتی که خداوند دارد، ممکن است برای ما اتفاق بیفتد که این جایگاهها عوض شود. در موقعیت، شرایط، پُست و خدمتی که دارم، موقعیت خود را درک نمیکنم و به واسطهی انواع و اقسام دلایلی که برای خودم میآورم، از تنبلی و کاهلی تا شانه خالی کردن، همه را به عهده خداوند بگذارم. حتی ممکن است منت هم بر سر خداوند گذاشته که ما لطف میکنیم همه چیز را به خداوند واگذار میکنیم. در صورتی که این گونه نیست.
خداوند از روزی که انسان را خلق کرد، به او اختیار داد. به کلمهی اختیار در کنگره۶۰ زیاد اشاره میشود و از نظر من اختیار، در واقع آن فصل الخطاب یا شمشیری است که مشخص میکند بر گردن کسی که به عدالت خداوند شک میکند. هر جا که اختیار داده میشود، نباید از عدالت و بیعدالتی صحبت کرد. من اختیار دارم صراط مستقیم را پیش بگیرم یا اختیار دارم مسیر فسق، فجور و ضد ارزشها را انتخاب کنم.
خداوند ما را بر سر دوراهی قرار داد و آخر هر راه را برای ما مشخص کرد و کنگره۶۰ چیزی نیست جز صراط مستقیم و نگاه کردن به نمونهها، چه از نظر ظاهر، برخورد، آرامش و افکار. خداوند مشخص کرده کسی که در مسیر مستقیم باشد، سرانجامش چیزی جز آرامش و آسایش نیست و آرامش، بالاترین نعمت خداوند است.
ما در کنگره۶۰ یاد میگیریم که در مسیر درست حرکت کنیم تا به آرامش برسیم. لزوماً داشتن آرامش همیشه همراه با آسایش نیست. خیلی مواقع ما این دو را اشتباه میگیریم. آرامش؛ یعنی از مثلث جهالت دور باشیم؛ یعنی جیبم خالی است؛ ولی استرس و ترس ندارم و وارد وادی ناامیدی نمیشوم؛ یعنی اگر برای ساختمان سبد را جلوی من میآورند یا همکاری و کمک میخواهند، دستم نمیلرزد و ترسی از آینده ندارم. همه چیز در کنگره۶۰ جز به جز گفته و آموزش داده میشود.
در نهایت در دنیا هیچ دانایی و علمی به دست نمیآید مگر اینکه در راستای آن حرکت کنیم. اگر سیم ما به خداوند وصل شود؛ یعنی در صراط مستقیم باشیم و آرامش را حس کنیم. تا زمانی این حس برقرار است که در مسیر ارزشها به سمت مبدا که همان خداوند است، حرکت کنیم، تا آن زمان سیم ما وصل است.
هرگاه در هر جایگاه و سطحی که باشیم، حرکت ما برعکس شود، آن ارتباط آرام آرام قطع میشود. فرقی نمیکند که دیدهبان، راهنما یا سفر اولی باشیم مهم این است که انسان در هر لحظه درک کند مسئولیت و موقعیت، تغییر پذیر است، لزوماً آن موقعیت و مسئولیت که امروز به گردن من است، ممکن است فردا تغییر کند و انسان دانا کسی است که به موقع درک میکند چه مسئولیتی به عهدهاش است و چگونه باید حرکت کند؟ و این مستلزم آموزش است.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید، سپاسگزارم.



تایپ و ویراستاری :مسافر کریم لژیون چهارم
عکس:مسافر مهدی لژیون سوم
بارگزاری :همسفر حسین لژیون سوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
191