English Version
This Site Is Available In English

اگر طالب نور هستم، باید در مسیر روشنایی گام بردارم

اگر طالب نور هستم، باید در مسیر روشنایی گام بردارم

وادی چهارم: در مسائل حیاتی، سپردن مسئولیت به خداوند یعنی سلب مسئولیت از خویشتن .
مسئولیت یعنی چه؟
واژه‌ای است که بارها به گوشمان خورده، بی‌آنکه عمیقاً به معنای آن بیندیشیم خیلی ساده و راحت از کنارش می‌گذریم. در گفت‌و‌گوهای روزمره، آن را بسیار به کار می‌بریم؛مثلاً می‌گوییم، شما مسئولیت این پست را به عهده دارید یا شما در برابر دیگران مسئول هستید.
اما بیایید این‌ بار با نگاهی ژرف‌تر به این مفهوم بنگریم و مسئولیت خویش را در جایگاه‌های گوناگون زندگی بررسی کنیم.«مسئولیت» از ریشه‌ی «سَئَلَ» می‌آید؛ همان ریشه‌ای که واژه‌ی «سؤال» را در دل خود دارد.سؤال‌کردن، خود زوایای گوناگونی دارد: گاهی پرسشی از سر کنجکاوی است، گاه برای ورود به حریم شخصی دیگران، و گاهی نیز برای کشف حقیقتی علمی؛اما در این‌جا، منظور ما پرسش‌هایی است که درباره‌ی نعمت‌ها و مسئولیت‌هایی است که خداوند به ما عطا کرده است.خداوند از من سوال می‌کند، جامعه، فرزندان و اطرافیانم هر کدام به نوعی از من سوالی می‌پرسند و چشم به راه پاسخی از طرف من‌ هستند.گاهی در میان این همه پرسش بی‌پاسخ سردرگم می‌شوم و زبان به اعتراض می‌گشایم: «چرا من؟!»اما اگر اندکی منصفانه و با عقلانیت به ماجرا بنگرم، باید بگویم: «چرا من نه؟»من باید پاسخگوی همه‌ی نعمت‌هایی باشم که خداوند به من ارزانی داشته است.پاسخگوی جامعه باشم، چرا که «تکامل در جمع اتفاق می‌افتد».
پاسخگوی فرزندانم باشم، زیرا من مسئول مستقیم به‌وجود آمدن و رشد آن‌ها هستم و از همه مهم‌تر، باید به خودم پاسخ دهم.زمانی که خداوند مرا بر سر دوراهی خیر و شر قرار داد و عقل و اختیار را به‌ عنوان راهنمای سفرم نهاد، دیگر جای هیچ بهانه‌ای برایم باقی نگذاشت.مسیر تکامل را هموار کرد و سفره‌ای از بایدها و نبایدها را پیش چشمم گسترد تا ببیند چقدر اهل عمل هستم.مرا آزاد گذاشت تا راه روشن حق و حقیقت را برگزینم یا به سوی تاریکی و گمراهی گام بردارم.اما خداوندِ دانا، تدبیری حکیمانه داشت؛برای آن‌‌که در تنهایی گم نشوم، پیامبرانی را فرستاد که خود، الگوهایی بی‌نقص بودند؛ انسان‌هایی که از مراحل نفس امّاره، لوّامه و در نهایت، نفس مطمئنه عبور کرده بودند.اگر در مسیر زندگی، گاه و بیگاه عنان از کف می‌دادم، آن‌ها بودند که می‌توانستم از ایشان یاری بجویم؛ البته باز هم مسئله‌ی اختیار مطرح بود، این من بودم که باید تصمیم به یاری‌‌طلبی می‌گرفتم .در این مرحله از زندگی دریافتم که گریزی نیست جز تسلیم کامل در برابر فرامین الهی و رستگاری، در همین تسلیم معنا پیدا می‌کند.من به این باور رسیدم که روا نیست مسئولیت اعمال خوب و بد خود را به دیگران بسپارم و یا از خداوند شکایت کنم که چرا چنین شد و چنان نشد.
اگر طالب نور هستم، باید در مسیر روشنایی گام بردارم.اگر خواهان رستگاری و خِردم، باید خود را به سلاح علم، ایمان و توکل مسلح سازم و نهایتاً با پذیرش مسئولیت حیات خویش، می‌توانم خود را به بالاترین نقطه‌ی تکامل برسانم؛آنجا که صلح و آرامش ابدی بر دل و جانم سایه می‌افکند.
من‌ الله التوفیق
تایپ: راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون اول)دبیر سایت
عکاس: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون اول)
ارسال:همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بروجرد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .