English Version
This Site Is Available In English

بزرگ‌ترین مشکل بشریت جهل و نادانی است

بزرگ‌ترین مشکل بشریت جهل و نادانی است

سلام دوستان سهیلا هستم یک همسفر؛

در مسائل حیاتی مسئولیت دادن به خداوند یعنی سلب مسئولیت از خویش در اینجا منظور این نیست که ما خداوند را قبول نداریم یا توکل نمی‌کنیم اصلاً این مسئله مطرح نیست، یعنی مرز بین ما و خداوند باید مشخص باشد که چه مسئولیت‌هایی بر گردن ما است و چه مسئولیت‌هایی بر عهده خداوند است. ممکن است سوال پیش بیاید که آیا خداوند هم بر گردن ما مسئولیت دارد؟ بله خداوند وقتی موجودی را خلق کرد یعنی مسئولیت‌اش را پذیرفت و از هر جهت، از آسمان و زمین برای انسان‌ها نعمت فراهم کرد و با خلق کردن انسان‌ها همه امکانات را در اختیار او قرار داد و انسان‌ها هم متقابلاً مسئولیت‌هایی بر گردنشان می‌باشد، من طبق این وادی متوجه شدم که نباید مسئولیت‌های خودم را به دیگران واگذار کنم و حتی نباید مسئولیت‌هایم را به خداوند واگذار کنم، مثلاً برای کارهایم تلاش نکنم و دست به دعا بشوم و از خدا کمک بگیرم خداوند می‌فرماید: از تو حرکت از من برکت پس من اول از هرچیزی باید برای انجام کارهایم تلاش کنم، خواسته داشته باشم و منتظر نتیجه کارم باشم، نتیجه کارهایم بستگی به حکمت خداوند دارد و من نباید از روبه‌رو شدن با حکمت خداوند ترس و هراس داشته باشم. وقتی به خداوند اعتماد داشته باشم و از طرفی در جهت خواسته‌هایم حرکت کنم و تلاش داشته باشم هرآنچه که در این مسیر نیاز دارم خداوند مهربان برای من مهیا می‌کند. طبق وادی چهارم من آموزش گرفتم که مسئولیت همه کارها را خودم بر عهده بگیرم و اگر کاری را شروع کردم و به نتیجه مطلوب دست پیدا نکردم از زمین و زمان گله نداشته باشم و همیشه دیگران و یا حتی خداوند را مقصر ندانم.

سلام دوستان راهله هستم یک همسفر؛

دستور جلسه این هفته وادی چهارم است‌؛ در تیتر وادی آمده است: «در مسائل حیاتی به خداوند مسئولیت دادن یعنی سلب مسئولیت از خویشتن». در رابطه با این وادی آنچه مهم است عبور کردن از سه وادی قبلی است که هر کدام به نوعی در ابتدا اهمیت تفکر و بعد هدف از آفرینش را بیان می‌کند و پوچی و ناامیدی که یکی از عوامل بازدارنده است را از بین می‌برد و خیال ما را راحت می‌کند که هیچ‌کس به اندازه خودت به فکر تو نیست و منتظر کمک دیگران نباش. اما وادی چهارم به من می‌گوید که من خودم در رابطه با خودم مسئول هستم و نمی‌توانم این مسئولیت را به خداوند واگذار کنم. مسئله مهم در این وادی ابتدا شناخت خود است و برای شناخت خود باید به درون خودت نگاه کنی و خودت را بشناسی و این در حالی است که خداوند این مسئولیت را به ما محول کرده و تمام ابزارها با اختیار تام و توانایی لازم را به ما داده است و در کلام‌الله آمده است که انسان چیزی نیست جز سعی و تلاش خودش. گر حریر و پنبه‌ای خود رشته‌ای گر که خواری و خسی خود کِشته‌ای. من فکر می‌کنم همه مشکلات و گرفتاری‌های انسان از همین کلمه سلب است وقتی می‌گوید سلب مسئولیت یعنی من مسئولیت را از خودم می‌گیرم و جای دیگری می‌گذارم، پس دیگر کاری برای انجام دادن ندارم و آن‌وقت است که خداوند می‌بیند، که من مسئولیتی نمی‌پذیرم ممکن است تا یک زمانی به من سرویس بدهد و وقتی بعد از آن من هیچ کاری نمی‌کنم در واقع مسئولیت را از خودم سلب می‌کنم و  اینجا است که خداوند هم داده‌هایش را از من سلب می‌کند؛ خداوند به کسی کمک می‌کند که دارد نهایت تلاش و کوشش خود را انجام می‌دهد، درست است که هر زمانی که قدرت مطلق را صدا بزنم من را یاری خواهد کرد، مشروط بر اینکه من نیز در جهت خواسته‌های عقلانی خود قدم بردارم که خداوند خود فرموده است: «بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را» اما من در جهت خواسته‌های خود باید حرکت، تلاش و کوشش کنم و روی افکار، اندیشه، آموزش و اعمال خود حساب کنم و سپس از خداوند انتظار مساعدت داشته باشم و یا بهتر است بگویم باید در صراط‌مستقیم قدم بردارم.

سلام دوستان صغری هستم یک همسفر؛

وادی چهارم جز وادی‌ها‌ی تفکر هستند که وادی اول تا چهارم می‌باشند، عنوان این وادی می‌گوید: در مسائل حیاتی، به خداوند مسئولیت دادن، یعنی سلب مسئولیت از خویشتن. به این اشاره دارد که من انسان باید مسئولیت همه‌جانبه کارها و مشکلاتم و هر چیزی که مربوط به من است را بپذیرم و به دنبال راه‌حلی برای آن‌ها و بهبود شرايط زندگی‌ام باشم و در جهت آن‌ قدم بردارم، منتظر نباشم خداوند مثل غول چراغ جادو بیاید و مشکلات من را از سر راهم بردارد، خداوند من را آفریده و به این جهان خاکی فرستاده تا مسائل گوناگون را سر راه من قرار بدهد تا من با حل آن‌ها بتوانم قدرتمند شوم و یک قدم به آن‌چه باید در نهایت به آن تبدیل شوم، نزدیک‌تر شوم و گر نه اگر خود خداوند مسئله را طرح کند و خودش هم آن را حل کند، که لطفی ندارد، این وسط چیزی هم عاید من نمی‌شود، آموزشی هم نمی‌گیرم و رشد نمی‌کنم. هم‌چنین در این وادی به این اشاره شده که قبل از شناخت قدرت مطلق، باید ابتدا خودمان را بشناسیم و هر قدر بیشتر آن نیرو را بشناسیم، به همان میزان تغییرات مثبت زیادی در زندگی‌ ما ایجاد خواهد شد، این وادی هسته انسان را به دو بخش تقسیم می‌کند: ۱_ هسته جسم، که کاملا قابل رویت است یا همان صور آشکار انسان ۲_ هسته خارجی یا همان صور پنهان انسان؛ که همان بقایایی است که از جسم زمینی ما به صورت انرژی در‌می‌آید و به راه و مکان‌های تعیین شده سفر می‌کند. ما در کنگره یاد گرفته‌ایم که برای حل هر مشکل یا بررسی هر موضوعی باید حتما صور پنهان آن را هم بررسی کنیم، مانند اعتیاد که وقتی آقای مهندس صور پنهان آن را هم در نظر گرفتند و توانستند یک مصرف‌کننده را درمان کنند و به تعادل برسانند. در مورد نفس گفته می‌شود که چیزی است که تعیین موجودیت می‌کند، هم در ظاهر و هم در باطن، هم در خواب و هم در بیداری، مثلا نفس یک انسان تعیین می‌کند که او یک انسان باشد و نفس یک درخت تعیین می‌کند که او یک درخت باشد، همین‌طور یک پرنده یا سنگ و به خاطر آن می‌گوییم نفس، چیزی است که؛ چون نمی‌دانیم از چه جنسی است و ماهیت آن مشخص نیست. هم‌چنین در این وادی یاد می‌گیریم نشانه نفس این است که خواسته هایی دارد، که آن خواسته‌ها می‌توانند معقول یا نامعقول باشند، و این‌که نفس هر انسانی بر مبنای خواسته‌ها و دانایی او، در یک رتبه یا درجه قرار می‌گیرد که شامل سه قسمت است: ۱_نفس اماره؛ که آخرین مرحله نفس تکاملی در حیوان و اولین مرحله تکاملی نفس در انسان است و به ‌عبارتی در این مرحله، نفس فقط امر می‌کند و می‌خواهد خواسته‌اش برآورده شود و درستی یا نادرستی آن برایش مهم نیست. ۲_نفس لوامه یا سرزنش کننده؛ که نسبت به نفس اماره به دانایی و آگاهی بالاتری دست پیدا کرده است  و اگر شخص در این مرتبه کار اشتباهی انجام دهد، بلافاصله دچار عذاب وجدان می‌شود و خود را سرزنش می‌کند. ۳_نفس مطمئنه؛ که در آن انسان هیچ‌ کار غیرمعقول و اشتباهی انجام نمی‌دهد و جایگاه شخص در این مرتبه می‌تواند از جایگاه فرشته هم بالاتر باشد و به بهشت خاص خداوند دعوت شود، به امید آن روز.

سلام دوستان مهسا هستم یک همسفر؛

وادی چهارم به ما می‌گوید؛ در مسائل حیاتی مسئولیت دادن به خداوند یعنی سلب مسئولیت از خویشتن. همه‌ ما انسان‌ها به خاطر عدم آگاهی به جایی می‌رسیم که زندگی‌مان پر از تنش و مشکلات می‌شود و ما نمی‌توانیم مشکلات را مدیریت، اولویت‌بندی و حل کنیم، بنابراین در مشکلات غرق می‌شویم و اگر نتوانستیم از کسی کمک بگیریم دست به دامن خداوند می‌شویم و از خداوند کمک می‌خواهیم تا مشکلاتمان را حل کند. همه‌ ما تا قبل از ورود به کنگره همین‌گونه بوده‌ایم، همیشه گله و شکایت داشته‌ایم؛ که ای خدایی که من را آفریده‌ای پس خودت هم مشکلاتم را حل کن و گریه و زاری می‌کردیم، در صورتی که ما  در وادی سوم متوجه شدیم که باید دانست هیچ موجودی به اندازه‌ی خود انسان از خویشتن خویش خبر ندارد، هیچ‌کس مثل من مهسا نمی‌داند چه کارهایی را انجام داده و چه بذرهایی را کاشته که الان بخواهد آن‌ها را درو کند. خداوند به من انسان قدرت اراده و اختیار داده که هرکاری را که می‌دانم درست است، انجام بدهم و هرکاری را که می‌دانم نادرست است، انجام ندهم. در وادی اول قدرت تفکر را داریم پس هیچ‌چیزی نمی‌تواند روی کارهای من سرپوش بگذارد و من را تبرعه کند، از زیر با مسئولیت‌هایی که دارم شانه خالی کنم و انتظار داشته باشم که خداوند و بندگانش من را یاری کنند و از زمین و زمان انتظار همراهی داشته باشم. من از زمانی که متوجه شدم که باید خودم عهده‌دار مسئولیت و مشکلات زندگیم باشم راه‌حل مشکلات برایم باز شد، چون می‌خواستم مشکلات زندگیم حل بشوند، چون می‌خواستم به آرامش در زندگی برسم و وقتی در اوج مشکلات، سطح انتظار و توقع خود را از دیگران پایین آوردم و متوجه شدم این من هستم که باید به داد خودم برسم، توانستم یکی‌یکی مسیر حل مشکلات را پیدا کنم. به امید روزی که بتوانیم با کسب دانایی به بزرگ‌ترین مشکل بشریت که جهل و نادانی است پیروز شویم.

سلام دوستان مریم هستم یک همسفر؛

در مسائل حیاتی به خداوند سپردن یعنی سلب مسئولیت از خویشتن. در وادی اول، دوم و سوم که وادی تفکر بودند متوجه شدیم که مسئولیت حیات خودمان بر عهده خودمان است و در این وادی یاد میگیریم که مسئولیت کارهای خودمان را بر عهده بگیریم و به خداوند واگذار نکنیم. در این وادی ما سعی می‌کنیم که برای مسائل حیاتی خودمان، جایگاه و مسئولیت خداوند و جایگاه و مسئولیت خودمان را مشخص کنیم و باید روی وجود خودمان، تفکر خودمان، تلاش و آموزش خودمان حساب کنیم و ما زمانی که کار خود را به نحو احسنت و درست انجام بدهیم آن موقع می‌توانیم از خداوند انتظار یاری و هدایت داشته باشیم، نمونه بارز؛ مثل جناب آقای مهندس که خود تلاش و کوشش کردند و به سمت ارزش‌ها حرکت کردند و خداوند هم یاری‌شان کرد. جناب آقای مهندس می‌فرمایند: وقتی به طرف ارزش‌ها حرکت کنید شن‌های بیابان هم برای کمک و یاری با تو هم‌سو می‌شوند. خداوند ما را سر یک دو راهی قرار داد که یک راه، راه راستین، درستی، پندار و گفتار و کردار سالم بود و یک راه، راه فسق و فجور بود و سپس پایان هر راه را هم مشخص کرد که اگر به سمت راستی و درستی حرکت کنید به ارتقاء و آرامش می‌رسی و اگر به سمت کجی‌ها و فسق و فجور حرکت کنید به تاریکی و ظلمات می‌رسید و اختیار کامل را به انسان داد که خودش راه‌اش را انتخاب کند. باید این را بدانیم که با تزویر و ریا و دروغ به جایی نمی‌رسیم و ما زمانی به آرامش و حال خوش می‌رسیم که در جهت ارزش‌ها قدم بگذاریم و تلاش و کوشش کنیم و از فرامین الهی پیروی کنیم و بار مسئولیت خود را بپذیریم در این زمان راز و نیاز ما هم اثر مطلوب خواهد داشت. اگر ما قدرت‌مطلق را می‌شناختیم هرگز رفتاری نمی‌کردیم که زندگی خود را به طرف آشفتگی و بیماری بکشانیم، ما برای شناخت قدرت‌مطلق و این نیروی عظیم باید اول خودمان را بشناسیم تا بعد بتوانیم قدرت مطلق را بشناسیم. در این وادی متوجه می‌شویم که انسان دو هسته دارد:
۱-هسته جسم یا صور آشکار که همان شهر وجودی و یا کالبد فیزیکی ما است.
۲-هسته خارجی یا صور پنهان که همان عقل، روح، ذهن و آرشیو انسان است.
و به نفس می‌رسیم که نفس، تعیین موجودیت می‌کند در ظاهر و باطن انسان و این را بدانیم که نفس نه روح است نه جسم. نفس، خواسته دارد خواسته‌های معقول و خواسته‌های غیرمعقول. و انسان‌ها بر مبنای خواسته‌ها و دانایی‌شان در یک درجه قرار می‌گیرند. انسان‌ها در سه مرحله از نفس قرار دارند:
۱- نفس اماره: آخرین مرحله تکامل نفس در حیوان که می‌تواند ابتدای مرحله تکاملی نفس در انسان باشد که در این مرحله انسان همه‌چیز را برای خودش می‌خواهد و در کوتاه‌ترین مدت به چیزهایی که می‌خواهد می‌رسد‌ اما در بلندمدت به بدبختی و فلاکت و مریضی گرفتار می‌شود. ۲- نفس لوامه‌‌ (سرزنش کننده): در این مرحله انسان از نفس اماره یا امرکننده، گذشته و به دانایی بالاتری رسیده و اگر انسان کار خلاف انجام دهد بلافاصله خودش را سرزنش می‌کند و عذاب وجدان می‌گیرد. ۳- نفس مطمئنه: در این مرحله انسان از دو مرحله اولی عبور کرده و با تزکیه و پالایش، دانایی را پشت سر گذاشته و وارد مرحله نفس مطمئنه شده که در این مرحله انسان هیچ کار اشتباهی انجام نمی‌دهد که در این مرحله قرار گرفتن ارزش بالایی دارد و جایگاهش از فرشته هم بالاتر است. نتیجه از وادی چهارم:  ۱- یاد می‌گیریم که مسئولیت کارهای خود را بر عهده بگیریم چون انسان با اختیار کامل و پذیرش مسئولیت خود می‌تواند خود را به بالاترین نقطه تکامل که همان فرمان عقل و صلح و آرامش است برساند.  ۲- راه درست را انتخاب کنیم و برای اهداف خود تلاش و کوشش صحیح داشته باشیم و وقتی در راه صراط‌مستقیم حرکت کنیم قدرت‌مطلق هم به یاری ما می‌آید و وارد نفس مطمئنه می‌شویم و به اهداف معقول خود می‌رسیم. در پایان این را بدانیم که خداوند شاهد و ناظر اعمال ما است و هیچ کار بدی بدون سزا و هیچ کار خیری بدون پاداش نمی‌ماند.

ارسال و ویراستار: همسفر لیلا دبیر سایت

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .