ششمین جلسه از دوره هفدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی گنجعلیخان کرمان با استادی راهنما همسفر شکوفه، نگهبانی همسفر سهیلا و دبیری همسفر مریم با دستور جلسه «وادی چهارم (در مسائل حیاتی به خداوند سپردن؛ یعنی سلب مسئولیت از خویشتن) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۲ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpeg)
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را سپاسگزارم که امروز در این مکان حضور دارم و قرار است در این جایگاه آموزش بگیرم. به رسم ادب و به رسم کنگره سپاسگزار آقای مهندس و خانواده محترمشان هستم. از راهنمای عزیزم خانم سحر سپاسگزارم که اگر امروز در هر جایگاه خدمتی قرار میگیرم و یک آرامش نسبی در زندگی من است بهخاطر آموزشهای این بزرگوار است. سپاسگزار مرزبانان و ایجنت محترم هستم، همچنین از خانم سهیلا عزیز سپاسگزارم که به من اعتماد کردند و اجازه دادند که در این جایگاه خدمت کنم و همچنین از همه شما همسفران عزیز که امروز در این جلسه حضور دارید و قرار است از همه شما انرژی و آموزش بگیرم تشکر میکنم، امیدوارم همه شما در این شرایط از آرامش نسبی برخوردار باشید، بتوانید با آرامش زندگی کنید و خداوند مسیر زندگی را برای همه شما هموار کند. دستور جلسه درباره وادی چهارم است؛ «در مسائل حیاتی به خداوند سپردن؛ یعنی سلب مسئولیت از خویشتن.» به معنی این نیست که ما به خداوند ایمان و توکل نداریم، به این معنی است که مرز بین ما و خداوند مشخص است، مسئولیتی که ما داریم و مسئولیتی که خداوند دارد مشخص است. انسان زمانی که میخواهد مسئولیت خودش را به گردن دیگران بیندازد بازیگر بسیار ماهر و زبردستی میشود، چرا؟ چون همه ما در این زندگی بازیگر هستیم و در این هستی یک تئاتری بازی میکنیم و نقش خود را در این زندگی نشان میدهیم.
زمانی که خداوند انسان را خلق کرد به او اختیار داد و او را سر یک دو راهی قرار داد تا راه را به او نشان بدهد؛ راه روشنایی و ارزشها یا راه تاریکی و ضدارزشها، انسان بیشتر راه تاریکیها را انتخاب میکند، راهی را میرود که تاریک است و در آن چاه زیاد است، زمانی که در چاه میافتد میگوید خداوند خواست، تقدیر من این بود، در واقع خداوند نخواسته، خود ما خواستیم که در چاه افتادیم و زمانی که این مشکل برای ما پیش میآید، قیافه حق به جانبی به خودمان میگیریم و انگار منتی سر خدا میگذاریم و میگوییم خدایا حالا همه چیز را به خودت واگذار میکنم. آقای مهندس میگویند؛ در این شرایط وضو میگیریم، نماز باخلوص نیت هم میخوانیم، منت هم سر خدا میگذاریم و میگوییم هر چه خودت خواستی، به خودت سپردم و توکل کردم و اینطوری مسئولیت خودمان را به خداوند واگذار میکنیم، در واقع انسان دوست دارد خودش را از همه چی مبرا بداند، همیشه مسئولیتها را گردن دیگران میاندازد، هر چه دامنه جهل انسان بیشتر باشد مسئولیتهای خود را کمتر قبول میکند و این بهخاطر عدم آگاهی و دانایی انسان است و نمیداند با دست خود این مشکلات را بهوجود آورده، فردی یک کار خطا و اشتباهی را انجام میدهد هزار دلیل میآورد تا به دیگران بفهماند این کار اشتباه را انجام نداده، در واقع دیگران میدانند که کارش اشتباه است و آن کار را انجام داده؛ ولی به روی خودشان نمیآورند؛ اما انسانی که دانا و عاقل است مسئولیت کار و اشتباه خود را قبول کرده و عذرخواهی میکند.
در این وادی از مسئولیت صحبت میکنیم؛ مسئولیت چیست؟ یعنی هر خطا و اشتباهی انجام دادم بپذیرم و قبول کنم کارم اشتباه است. در هستی هیچ مسئولیتی یک طرفه نیست، همه مسئولیتها دو طرفه هستند، هر چیزی که در این هستی وجود دارد در مقابل یکدیگر مسئولیتی دارند، والدین و فرزندان در مقابل یکدیگر مسئولیت دارند، فرزندان در مقابل والدین مسئولیت دارند، معلم و شاگرد، شاگرد و معلم، راهنما و رهجو، خداوند و موجودات هستی حتی خداوند هم مسئولیت دارد. آقای مهندس میگویند؛ شاید بپرسید خداوند هم مسئولیت دارد؟ بله! خداوند هم مسئولیت دارد، مسئولیتهای خداوند در قبال هستی چه هستند؟ در کلامالله آمده که آب را از آسمان برای شما فرستادیم، به خورشید گفتیم چه کار انجام دهد، به ابر گفتیم چه کار انجام دهد، به زمین گفتیم چه کار انجام دهد؛ یعنی خوراک شما را فراهم کردیم. حالا مسئولیتهای ما چه هستند؟ در وادی چهارم خط و خطوط مسئولیتهای انسان را یادآور شده که انسان چه مسئولیتهایی دارد. امروز در هر جایگاهی که هستید به آن اعمالی که انجام دادهاید برمیگردد، شاید ۱۰ سال قبل بذری را کاشتیم امروز ثمره آن را میبینیم، امروز بذری را میکاریم ممکن است ۵ یا ۱۰ سال دیگر ثمره آن را ببینیم، پس ما نتیجه اعمال خودمان را مشخص میکنیم، اگر در صلح و آرامش باشیم مسئولیت خود را درست انجام دادهایم؛ اما اگر در آرامش نباشیم مسئولیت خود را به درستی انجام ندادهایم، در گذشته ممکن است کارهای اشتباهی انجام داده باشیم و ندانسته مسئولیت آن کارها را گردن خداوند یا دیگران انداخته باشیم و همیشه به خودمان آسیب زده، شاید در این زمینه خیلی افسرده هم شده باشیم؛ اولی که به کنگره آمدیم گفتیم علت بیماریها و افسردگیهای من مسافرم است؛ ولی در واقع نه! خودمان مشخص کردیم در چه جایگاهی باشیم.
آقای مهندس میگویند؛ شاید مشکلات، ریشه در پیشینه ما داشته باشد، یکسری از مشکلات را ما از بعد دیگری برداشته و با خود آوردهایم و هماکنون باید به آن عمل کنیم و به آن فرمان عقل برسیم. من قبول کردم که من این مشکلات را دارم، اگر بخواهم بگویم تقدیر و سرنوشت من است، باز به این برمیگردد که مسئولیت را به خداوند واگذار کنم، چرا مسئولیت خود را به خداوند واگذار میکنم؟ برای اینکه از خود شناختی ندارم، نفس خودم را نمیشناسم، نمیدانم نفس چگونه میتواند من را به سمت تاریکیها و اشتباهات هدایت کند، اگر خودمان را بشناسیم میتوانیم ذات پاک خداوند هم بشناسیم. آقای مهندس میگویند؛ تا خودت را نشناسی خداوند را هم نمیتوانی بشناسی. زمانی میتوانم خودم را بشناسم که اول تغییر کنم، تغییرات از کجا شروع میشود؟ تغییرات از درون خود من شروع میشود؛ یعنی ظاهر قضیه را نمیتوانم بگویم خانه را جابهجا کردم و تغییر دادم و این تغییر در زندگی حس خوب به من داد نه! تو باید تغییر را از درون خودت شروع کنی؛ یعنی آن ناخالصیهای خودت را شخم بزنی و ببینی چه ناخالصیهایی درونت هست تا بتوانی تغییر کنی، مسئولیت کارهایت را بپذیری، دنبال مشکلات بیرون نگردی، ریشه مشکلات را درون خودت پیدا کنی، زمانی که این را متوجه شدیم و مسئولیت کارها را پذیرفتیم و تغییر کردیم آن زمان در صراط مستقیم قرار میگیریم، وقتی در صراط مستقیم قرار گرفتیم نیروهای الهی هم به ما کمک میکنند و این معجزهای در زندگی ما میشود، آن زمان همان «شو شود» در زندگی ما اتفاق میافتد پس تا زمانی که مسئولیت خودمان را نپذیریم و نخواهیم تغییر کنیم هیچ اتفاقی در زندگی ما نمیافتد. اگر میخواهیم در زندگی معجزه اتفاق بیفتد پس مسیر زندگی را تغییر بدهیم و در جهت ارزشها حرکت کنیم.
.jpeg)
مرزبانان کشیک: همسفر محدثه و مسافر مسعود
تایپ: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
عکاس: همسفر یاسمن رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر توران رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی گنجعلیخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
124