English Version
This Site Is Available In English

هر عملی که انجام داده‌ام باید مسئولیت آن را بپذیرم

هر عملی که انجام داده‌ام باید مسئولیت آن را بپذیرم

چهاردهمین جلسه از دوره پنجاه و هفتم کارگاه آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی پروین اعتصامی اراک با استادی راهنما مسافر محمد نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر امیر با دستورجلسه  «وادی چهارم و تأثیر آن روی من» یکشنبه یکم تیر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز بکار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، محمد هستم یک مسافر؛
از راهنمای محترم آقای محمود  و محمد آقا نگهبان جلسه تشکر می‌کنم که اجازه دادند خدمت بکنم. همچنین از آقای مهندس تشکر می‌کنم که تجربه کردن این جایگاه به خاطر وجود ارزشمند ایشان هست.
«در مورد دستور جلسه، وادی چهارم و تأثیر آن روی من» ما چهارده تا وادی داریم که چراغ راه ما هستند برای رسیدن به مقصد و آن چیزی که مقصود و نظر کنگره هست باید مد نظر قرار دهیم.
وادی اول که وادی تفکر هست و ما تفکر کردن را یاد می‌گیریم و در وادی  دوم یاد می‌گیریم  که هیچ مخلوقی جهت بیهودگی پا به حیات  نگذاشته است و هر کدام وظیفه‌ای داریم و با ارزش هستیم.
وادی سوم هم که می‌گوید، باید دانست که هیچ موجودی به اندازه خودش، به خویشتن، خویش فکر نمی‌کند.
دقیقا همینطور  هست، هیچکس به اندازه خود من به فکر خود من نیست، حتی پدر و مادر. هر کاری من بخواهم بکنم، باید خودم برای خودم انجام دهم.
در وادی چهارم که می‌گوید؛ در مسائل حیاتی، مسئولیت دادن به خداوند، یعنی سلب مسئولیت از خویش است. وادی چهارم، وادی عملکرد است و باید عمل کنیم و باید مسولیت خودمان  و جایگاه خودمان را پیدا کنیم و تکلیف خودمان را با خدای خودمان روشن کنیم.
من یاد می‌گیرم در وادی چهارم مسئولیت من از خلقت چه هست و همچنین مسئولیت خداوند چی می‌باشد، این دو تا را باید  از هم جدا کنم و تشخیص بدهم. اگر یاد نگیرم ،در هر مقطعی که گرفتار شوم، پای خداوند را وسط می‌کشم، یعنی هر مشکلی برای من پیش می‌آید، من پای خداوند را وسط می‌کشم و می‌گویم خداوند باعث و بانی این موضوع می‌باشد وخودش هم باید آن را  حل بکند هر کاری می‌خواهم بکنم، می‌گویم، خدا  خودش درست می‌کند.
بله خداوند درست کرده، ولی الآن این من هستم که باید حرکت بکنم، از آن چیزهایی که یاد گرفتم، از امکاناتی که خداوند در اختیار من قرار داده، باید بهترین استفاده را بکنم و حرکت کنم. برای اینکه به زندگی خودم یک تغییر و یک سامانی بدهم و بتوانم یک عملکرد خوبی داشته باشم.
یک مسئله ای هست که ما مسافران وقتی به جلو حرکت می‌کنیم، مشکلات هم  سر راه‌مان قرار می‌گیرد و فکر می‌کنیم که، با این حرکت ما باید همه مشکلات حل شود، ولی اصلا اینطوری نیست.ما قبل از اینکه سفر مان را شروع کنیم، این مشکلات بوده، ولی  ما آنها را نمی‌دیدیم،ما در یک عالمی بودیم که اصلا تفکر نداشتیم و در آن عالم نشئگی و خماری، اصلاً متوجه مشکلاتِ دور  و اطرافمان نمی‌شدیم ولی وقتی می‌آییم جلوتر، مشکلات را هم یواش، یواش حل می‌کنیم و این را بدانید هر چه می‌رویم جلوتر، مشکلات سخت‌تر می‌شود.
آقای مهندس می‌فرماید: هر قفلی که باز می‌کنیم دقیقاً  به قفل بعدی می رسیم، هر دری را که باز می‌کنیم، چند تا درب دیگر پشت آن هست، باید طوری برخورد بکنیم که کلید آنها را هم پیدا بکنیم. دقیقاً همینطور است و به هر شکلی که بیاییم بیرون ،با مسئولیت‌های خودمان روبرو می‌شویم.
باید بدانیم که هر چیزی که ما در گذشته کاشته‌ایم، الان برداشت می‌کنیم و باید منتظرش باشیم، یعنی من چکی کشیده‌ام، آن را خداوند برای من پاس نمیکند، حتماً باید خودم مسئولیتش را بعهده بگیرم، هر کاری که کرده ام، باید خودم جوابگویش باشم و خداوند برای من کاری نمی‌کند.
خیلی مسائل درون وادی چهارم هست، من امروز سعی کردم تجربه خودم را مطرح کنم، چیزی که من خودم باهاش برخورد کردم. دقیقا این چیزی که برای شما گفتم، خیلی تو سفر دوم  سد راه من شد و یک مشکلاتی برای من پیش آمد که من حتی توی خواب هم نمی‌دیدم.
اولش خیلی خوب بود و پیش خودم گفتم، چقدر همه چیز عالیه! ولی بعدش یواش یواش بیماری‌ها و مشکلات مالی سراغم آمدند و سد راهم شدند و من فهمیدم تنها کاری که درباره اینها می‌شود کرد، این هست که من باید آموزش بگیرم و در کنگره باشم و با این وادی ها پیش بروم و مطمئن باشم که این موارد حل می‌شود.
اگر من به این موضوع ایمان داشته باشم، اگر من کار خودم را درست انجام بدهم، اگر آموزش بگیرم، مطمئن باشم که اینها همه حل می‌شود، آن‌موقع از طرف خداوند هم برای من کمک فرستاده می‌شود.
شرط اول ضروری‌اش این است که من خودم به آن درک و شناخت و آگاهی برسم که اول از همه؛ من باید مسئولیت خودم را قبول بکنم و به این برسم که اول و آخر همه چیز، مربوط به خود من می‌باشد.
از قبل همه چی آماده شده، ولی من باید خودم حرکت کنم تا به آن چیزهایی که می‌خواهم برسم. مطلبی ک هست که آقای مهندس در همه‌ی سی‌دی‌ها می‌گویند: یک خواستی وجود دارد، یک تقدیری هست و همینطور یک فرمان الهی هم وجود دارد.

من خواست خودم را دارم، ولی باید بدانم که تقدیری هم وجود دارد، یک نامه پیشینی وجود دارد و من اصلا یادم نمی‌آید که اینها را من از قبل فرستاده‌ام، مثل این می‌ماند که من در زندگی الانم یک زندان برام پیش می‌آید، شاید بی‌گناه هم باشم، ولی زندانی پیش می.آید که ۲۰ سال حبس برایم می‌برند!  آدمهای بی گناهی توی زندان هستند، ولی یکسری‌ها با این ۲۰ سال حبس، نویسنده می‌شوند و بعد برای یک جماعتی راه‌گشای می‌شوند،  و یکی هم هست که توی این ۲۰ سال به یک خلافکار تبدیل می‌شود و به رئیس باند مافیا تبدیل می‌گردد، این مهم است که با آن تقدیری که پیش روی من می‌باشد ،چه برخوردی می‌کنم..

فکر کنم این وادی می‌خواهد به من بفهماند و من درک کنم که یکسری از مسائل هست  که اصلاً یادمان نمی‌آید، که از روز الست است که من این پیمان را بسته ام. یکسری هم در همین حیاتی که پشت سر گذاشته‌ام، آنها را خودم بوجود آورده ام و باید مسئولیتش را خودم به عهده بگیرم و یکی،یکی مسائل را حل کنم و مطمئن باشم که حل می‌شود و من خودم به این موضوع ایمان آورده‌ام که دقیقا مشکلاتی که برای من پیش آمده‌است یکی ،یکی رفت کنار و حل شدند.
البته الان هم مشکل دارم، ولی می‌دانم که حل می‌شود و من این را در کنگره یاد گرفته‌ام  و آقای مهندس به ما آموزش داده که مشکلات رحمت خداوند هست و لعنت خداوند نیستند، و اگر ما به این شکل به آنها نگاه بکنیم، تمام مشکلات‌مون را می‌توانیم حل بکنیم.
آقای مهندس بعد از چند سال رهایی، آخرین چک برگشتی خودشان را  پاره می‌کند و می‌گوید من تازه تسویه شدم و بدهی‌ام را پرداخت کردم.
و ما هم باید امیدوار باشیم که تمامی این مشکلات و سختی‌هایی که در مسیر درمان برایمان اتفاق می‌افتد با صبر و بردباری و تلاش در جهت حل کردن آنها، همه‌ی این مسائل برطرف می‌شوند. ممنونم که به صحبت‌های من توجه کردید.
تایپ: مسافر منصور ( لژیون یازدهم )
تنظیم: مسافر امیر

«گروه مسافران شعبه پروین اعتصامی اراک»

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .