English Version
This Site Is Available In English

کتاب 60 درجه را باید زندگی کرد

کتاب 60 درجه را باید زندگی کرد

ششمین جلسه از دوره سوم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی سنایی نیشابور در روزهای پنجشنبه با استادی: راهنمای محترم مسافر رضا، نگهبانی: مسافر امیر و دبیری: مسافر حمید، با دستور جلسه «کتاب 60 درجه زیر صفر و تولد یکسال رهایی مسافر مهدی» مورخ ۱۴۰۴/۰۳/۲9 رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.


خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، رضا هستم، مسافر. دستور جلسه امروز شامل دو بخش است: بخش اول در مورد کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر و بخش دوم، جشن تولد مهدی عزیز. اما ابتدا درباره کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر صحبت می‌کنم. همان‌طور که از نامش پیداست، این کتاب از «عبور» صحبت می‌کند؛ یعنی باید از جایی سرد، تاریک و سخت، عبور کرد. این کتاب مجموعه‌ای از احساسات، تفکرات، اندیشه‌ها و تجربیات نویسنده است که با قلمی ساده و روان، برای انتقال به دیگران نوشته شده است. از مزایای کتاب این است که انسان را سرگرم می‌کند، آگاهی می‌دهد و ما را با اندیشه و تجربه دیگران آشنا می‌سازد.
متأسفانه در کشور ما، سرانه مطالعه بسیار پایین است؛ چیزی در حدود ۳۲ ثانیه در روز! در حالی که در کشوری مانند هند، این عدد به حدود ۴ ساعت در روز می‌رسد. ما امروزه با شبکه‌های اجتماعی فراگیر سروکار داریم که طبق آمار، حدود ۸۰ درصد مردم کشور از آن‌ها استفاده می‌کنند، اما متأسفانه حدود ۸۰ درصد این استفاده‌ها، بیهوده و حتی مخرب است. من در نخستین جلسه پس از تعطیلات نوروز گفتم: اگر هر روز فقط ۵ صفحه کتاب می‌خواندیم، تا به امروز بیش از ۵۰۰ صفحه کتاب مطالعه کرده بودیم. حالا هم اگر تصمیم بگیریم کتاب بخوانیم، باید دقت کنیم که چه کتابی مناسب ماست. انتخاب کتاب، بستگی به شخصیت، سطح سواد، و شرایط فرد دارد. نمی‌توان گفت هر فردی هر کتابی را بخواند. مثلاً کسی که سوادش در حد ابتدایی است، نمی‌تواند کتابی مثل زیست‌شناسی بخواند.
آن ۳۲ ثانیه سرانه مطالعه که گفتم، شامل کتاب‌های درسی، ادعیه یا متون الهی نیست. بعضی از کتاب‌ها را اصلاً نباید خواند. مثلاً کتابی که نویسنده‌اش در نهایت خودکشی کرده؛ این یعنی اندیشه، تفکر و تجربه او، حتی به کار خودش هم نیامده است. اما در مقابل، کتاب‌هایی هم هستند که انسان حداقل یک‌بار در عمرش باید آن‌ها را بخواند. بعضی کتاب‌ها هم باید چندین بار خوانده شوند، چون راه‌حل‌هایی برای مسائل زندگی ارائه می‌دهند و تجربه‌های ارزشمند در اختیار خواننده می‌گذارند.
اما دسته‌ای از کتاب‌ها وجود دارند که باید با آن‌ها زندگی کرد؛ یعنی فقط خواندن آن‌ها کافی نیست، بلکه باید آن‌ها را درک کرد، لمس کرد، و در زندگی به کار بست. یکی از همین کتاب‌ها، عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر است. این کتاب ساده و روان است، اما مفاهیم بسیار عمیقی دارد. در آن می‌گوید که باید از منطقه‌ای عبور کنیم که شبیه به یک منطقه سرد و یخ‌زده است. منظور از این تشبیه، وضعیت انسان مصرف‌کننده است؛ انسانی که با وجود داشتن حواس پنج‌گانه، حواسش از کار افتاده‌اند. یعنی حواسش وجود دارند، اما یخ‌زده‌اند، بی‌تحرک و بدون درک.
این کتاب مناسب چه کسانی است؟ اول از همه، برای فرد مصرف‌کننده مناسب است، تا بفهمد بیمار است. اما نه هر بیماری؛ بلکه بیماری‌ای که در آن مواد مخدر بیرونی جایگزین مواد مخدر طبیعی درون بدن شده‌اند، حالا چه خواسته باشد، چه ناخواسته. و این بیماری نیاز به درمان دارد. دوم، برای سیستم قضایی است؛ تا بداند یک مصرف‌کننده، مجرم یا جانی نیست. سوم، برای نیروی انتظامی است که باید نگاهش به یک مصرف‌کننده، مثل نگاه به یک دزد یا سابقه‌دار نباشد. چهارم، برای نهادهای مبارزه با مواد مخدر است؛ که ابتدا باید بر پیشگیری تمرکز کنند، سپس مهار، کنترل، و در نهایت درمان. نه فقط بازداشت و مجازات.
کمپ‌ها نیز باید این کتاب را بخوانند تا بدانند که اعتیاد یک بیماری است و «ترک کردن» به‌تنهایی جواب نمی‌دهد. شما نمی‌توانید به بیمار ام‌اس یا سرطان بگویید: "بی‌اراده‌ای، باید بیماری‌ات را ترک کنی." این حرف، نادانسته و ظالمانه است. این کتاب برای کل جامعه نیز لازم است؛ چون جامعه هنوز حاضر نیست حتی یک کار ساده به یک فرد در حال درمان بدهد. خانواده‌ها نیز باید آن را بخوانند تا بدانند چطور با یک مصرف‌کننده که دچار بیماری اعتیاد شده، رفتار کنند. این رفتار می‌تواند باعث شود که مهر و محبت خانوادگی از بین نرود. در نهایت، این کتاب الگویی است، نقشه راهی است که می‌تواند در مسیر درمان و بازسازی فردی، ما را یاری کند. این کتاب به ما می‌آموزد که عبور ممکن است، اگر بخواهیم، اگر باور کنیم، و اگر عمل کنیم.


در ادامه جشن تولد یک سال رهایی مسافر مهدی برگزار گردید


آرزوی مسافر: سلام دوستان مهدی هستم مسافر. من دو آرزو دارم یکی را باید اعلام کنم و آن هم این است که هرچه زودتر شعبه شهر فیروزه فعال شود.


سخنان راهنمای مسافر: سلام دوستان رضا هستم یک مسافر تبریک می گم به آقای مهدی و خانواده ایشان. مهدی پسر باادب مطیع خدمتگزار است مهدی هر دو رهایی را در یک روز گرفت من اینطور رهایی را دوست دارم و از همان زمان در قسمت OT  مشغول خدمت شذه تا الان. مهدی همیشه سی دی ها را جلوتر می نوشت و به جرات یکی از بهترین خدمتگزاران است. شما تولدی دوباره در همین حیات یافته اید امیدوارم قدر آن را بدانید.


سخنان  مسافر:  خدا را شاکرم که بار دیگر زیر سقف کنگره هستم از همه خدمتگزاران تشکر می کنم. من انقدر شیره و تریاک و سیگار را دوست داشتم که فکر نمی کردم روزی به رهایی برسم. زمانی که ما مصرف می کنیم حس ها یخ می زند واقعا حسی ندارم نه درد نه شادی نه غصه نه فهم و درک از محیط اطراف، ما خودمان باور نمی کنیم متوجه نمی شویم اما واقعا این اتفاق زمان مصرف می افتد. من 7 هفته آمدم و پذیرش نمی شدم و از همان اول لژیون سیگار را شرکت کردم تا بالاخره پذیرش شدم. زمان سفر من را با مشارکت می شناختند همیشه مشارکت می کردم. باید آنقدر بمانیم و آموزش بگیریم تا تمام بدی های ما به خوبی تبدیل شود.


ضبط صدا مسافر بهروز
تایپ مسافر علی
عکس مسافر سعید
ویراستاری مسافر حمزه
بارگزاری مسافر مرتضی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .