در وادی اول آموختیم که با تفکر ساختارها آغاز میشود و باید برای هر کاری تفکر داشته باشیم، در وادی دوم آموختیم جهت بیهودگی به حیات نیامدهایم و در وادی سوم متوجه شدیم بیشتر از همه خودمان به فکر خویشتن هستیم و وادی چهارم یاد گرفتیم «در مسائل حیاتی مسئولیت دادن به خداوند؛ یعنی سلب مسئولیت از خویش» میباشد. هیچچیزی در هستی وجود ندارد که مسئولیت یکطرفه داشته باشد همه مسئولیتها دوطرفه است.
پدر نسبت به همسر و فرزندان، همسر و فرزندان نسبت به پدر مسئولیت متقابل دارند. ما نیز در مقابل خداوند یک سری مسئولیتها داریم و خداوند هم نسبت به ما مسئولیت دارد. خداوند در قرآن میفرماید: «من برای شما غذا فراهم کردم و آب باران را فرستادم» و در جای دیگری در کتاب میفرمایند: «انسان هیچچیزی جز تلاش و کوشش خودش نیست»؛ یعنی هر مصیبتی برای ما به وجود میآید خودمان با دستهای خود به وجود آوردهایم.
درجایی دیگر میفرمایند: «ذرهای، مثقالی گناه کنید پاسخگو هستید. ذرهای، مثقالی کار خوب کنید پاسخگو هستید.» در اینجا میتوان سوءاستفاده کرد و همه مسئولیتها را به گردن خدا انداخت و یک گریزگاه یا راه فرار از مسئولیت برای خود فراهم کنیم. در این وادی ما سعی میکنیم جایگاه و مسئولیت قدرت مطلق یعنی خداوند و جایگاه و مسئولیت خودمان را مشخص کنیم.
گاهی اوقات کلیه مسئولیت زندگی خودمان را بهصورت حقبهجانب و بهعنوان نمادی عرفانی و الهی از روی سخاوت و بزرگواری به خداوند واگذار میکنیم و میگوییم ما خیلی انسان باخدایی هستیم و خدا را قبول داریم و راضی به رضا خداوند هستیم و از روی تنبلی و کاهلی در گوشهای مینشینیم و از خداوند میخواهیم مشکلات و نواقص شخصیتی ما را حل کند.
اگر در اثر بیفکری قرض بالا آوردیم خداوند درب گنجینه غیب خود را بگشاید و یا پول را از شخصی بگیرد و به ما بدهد و هزاران مشکل مختلف دیگر. گویی قدرت مطلق و نیروهای مافوق فرمانبردارهای ما هستند. بعضی از انسانها نیز به خدا معتقد نیستند و به شانس اعتقاددارند ما در حقیقت روی شانس هم نباید حساب بازکنیم. فقط و فقط باید روی وجود، اندیشه و تلاش خودمان حساب بازکنیم.
اگر تکلیف و وظیفه خودمان را در مقابل خداوند و انسانها انجام دادیم آنگاه بایستی از قدرت مطلق و یا نیروهای مافوق انتظار مساعدت و یاری را داشته باشیم و یا منتظر شانس باشیم. در این راهدستهای آسمانی فقط القا افکار را انجام میدهند؛ ولی کارها و مسئولیتها بر عهده ما است. قدرت مطلق پس از خلق انسان او را بر سر یک دوراهی قرارداد و به انسان اختیار کامل داد که هر راهی را که میخواهد انتخاب کند.
یکراه پندار نیک، گفتار و کردار راستین، سالم و صلحآمیز و تقوا و راه دیگر فسق و فجور، زشتی و پلیدی و پایان هر راه را نشانهگذاری کرد و نتیجه هر راه را مشخص کرد. در کتب آسمانی مختلفی این مسئله اعلامشده اعمالی که ما انسانها انجام میدهیم بر عهده خودمان است، حال چگونه میخواهیم بار مسئولیت زندگی و حیات خودمان را بر عهده خداوند قرار دهیم.
شاید این پرسش مطرح شود پس دعا و نیایش، راز و نیاز باخدا چه میشود؟ دعا و راز و نیاز زمانی میتواند بهصورت مطلوب مؤثر واقع گردد که ما حداقل در مسیر ارزشها یا صراط مستقیم حرکت کنیم و از فرمانها خداوند پیروی کنیم و بار مسئولیت زندگی خودمان را بپذیریم و از تلاش و کوشش فروگذار نکنیم. در این وادی هم باید خدا را شناخت و هم خود را. برای شناخت خدا باید حتماً از دروازه خود عبور کنیم؛ وقتی انسان هستی را بشناسد خدا را میشناسد.
اگر به شناخت خود و قدرت مطلق برسد؛ هیچ ترسی از مشکلات ندارد و اگر از خود شناخت داشته باشیم از انسانها نیز شناخت داریم و دوستان بیشتری برای خودمان پیدا میکنیم و ارتباط محبتآمیزی با مردم خواهیم داشت. با توجه به این نکات درکنگره نیز رهجو و راهنما نسبت به یکدیگر مسئولیت دارند و در سایه شناخت این مسئولیتها و انجام آنها است که رهجویان به رهایی میرسد و کنگره مستدام و پایدار خواهد ماند.
نویسنده: همسفر گلی رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم)
ویرایش: همسفر مائده رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال مطلب: همسفر مهین رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم)
همسفران نمایندگی خیام نیشابوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
437