انسان موجودی با ابعاد گوناگون، پیچیده و ناشناخته است؛ اگر بخواهیم نگاهی عمیقتر به ساختار وجودی انسان بیندازیم، به مفهومی به نام صور آشکار و صور پنهان برمیخوریم که این دو، همچون سطح و عمق یک دریا با هم متفاوت هستند، اماجداییناپذیرند؛ صور آشکار آن چیزی است که حواس پنجگانه ما، بدن فیزیکی، حرکات، گفتار، ظاهر، چهره و رفتار بیرونی درک میکنند؛ همان چیزی که در نگاه اول از انسان دیده میشود و در زندگی روزمره به آن بیشتر توجه میگردد؛ اما صور پنهان، لایهای است که فراتر از دیدگان ظاهری قرار دارد که این بخش شامل ذهن، نفس، روح، آرشیو خاطرات، حسها و انرژیهای درونی است. در کنگره ۶۰ از صور پنهان بهعنوان بخش اصلی هویت انسان یاد میشود؛ جایی که تفکرات، نیتها، باورها و حتی خاطرات، ذخیره شدهاند؛ جایی که برنامهریزیها و اختلالات روانی و رفتاری شکل میگیرند. در واقع صور پنهان حقیقت وجودی انسان است که فنا پذیر نیست.
در افراد مصرفکننده موادمخدر یا کسانی که در مسیر اعتیاد قرار گرفتهاند، بین صور آشکار و پنهان ناهماهنگی شدیدی ایجاد میشود؛ در ظاهر ممکن است نرمال یا حتی شاد نشان دهد، اما در عمق وجود، درد، خشم، ترس و تاریکی ریشه دوانده است. در مسیر درمان اعتیاد در کنگره 60 هماهنگی دوباره بین این دو صور، یک هدف اساسی است؛ تا جایی که فرد به تعادل میرسد و صور پنهان و آشکار او در یک راستا قرار میگیرند.
انسانی که فقط بر صور آشکار خود متکی باشد؛ همچون خانهای است با نمایی زیبا اما دیوارهایی سستی دارد؛ اما آنکس که صور پنهان خود را بشناسد، پرورش دهد و درک کند، بهتدریج به نقطهای از آگاهی میرسد. گاهی انسان به دلیل اعمال ضد ارزشی و ورود به تاریکیها، مصیبتهایی را برای خود رقم میزند و مدام گله و شکایت دارد که چرا من؟ چرا مصیبتهای من تمامی ندارد و ...؛ نزول مصیبت بدین معنا نیست که من در درجه پایینتری قرار دارم یا خداوند من را دوست ندارد؛ بلکه به واسطه مشکلات که حکمت خداوند میباشد، قرار است انسان به تکامل خود نزدیک شود و با تفکر و تعقل، راه و مسیر خود را برای رسیدن پیدا کند.
باید بدانیم و آگاه باشیم که آموزش در همه ابعاد هستی ادامهدار است و هر درسی که میآموزیم، یک جا و یک زمانی نیازمند آن میشویم که برای خروج از بحرانها فقط دانستههای ما است که میتواند راهگشای ما باشد. هر بار که انسان به زمین ورود میکند فرصتی است که خداوند در اختیارش قرار میدهد تا جایگاه خود را تغییر دهد و صبر را توشه راه خود کند تا از درون مصیبتها، درس خود را بیاموزد، به تعادل نزدیک شود و خود، آموزگاری برای دیگر انسانها باشد.
زندگی در نگاه نخست، پر از فراز و نشیبهایی است که گاه انسان را از پا میاندازند؛ لحظاتی هست که همه چیز تیره میشود، راهها به نظر بنبست میرسند و آدمی در دل تاریکی گم میشود؛ درست در همینجا است که جملهای جاودانه معنا مییابد: بعد از هر غروبی، طلوعی دیگر است و بعد از هر شب سیاهی، روشنایی است؛ این جمله در کنگره ۶۰ فقط یک حرف زیبا نیست، بلکه یک اصل و یک روزنه امید است.
انسانهای بسیاری با درد اعتیاد وارد کنگره میشوند، در تاریکی مطلق جسم و روح، با دلی خسته، چشمانی بیفروغ و امیدی رو به خاموشی هستند؛ اما کنگره به آنها میآموزد که تاریکی، پایان نیست؛ بلکه مرحلهای از مسیر رشد و تکامل است. در متد DST آموزش داده میشود که درمان نیازمند زمان، صبر و آموزش است؛ همانگونه که شب، در یک لحظه به روز تبدیل نمیشود، بازسازی روح و جسم نیز در یکشب اتفاق نمیافتد. اما اگر حرکت کرده و قوانین را رعایت کنی، طلوع را مشاهده خواهی کرد.
از آنجایی که ما هر چیزی را با ضدش میشناسیم؛ بنابراین روشنایی فقط در برابر تاریکی معنا پیدا میکند. کسی که در دل شبهای سخت اعتیاد، بیخوابی، بیعزتی و گمگشتگی بوده، وقتی به صبح میرسد آن را با تمام وجود درک میکند؛ بنابراین تاریکیهای زندگی بیهدف نیستند بلکه آنها بستری برای رشد انسان، تقویت ایمان و رسیدن به عشق هستند. مسافری که در گذشته هزار بار شکست خورده، اینبار با روش درست، تلاش و خواست قلبی در مسیر حقیقت قرار میگیرد و آرامآرام، آفتاب بر زندگیش میتابد. طلوع و روشنایی، تقدیر نیست بلکه نتیجه حرکتهای درست هر انسانی است. کنگره ۶۰ به ما میآموزد که اگر غروبی در زندگیمان رخ داده، نترسیم؛ زیرا این تنها بخشی از نظم هستی است و فقط باید بایستیم، آموزش ببینیم، تمرین کنیم و هر روز اندکی بهتر از دیروز باشیم؛ آنگاه طلوع، نه از افق آسمان، بلکه از درون خودمان آغاز خواهد شد.
منبع: سیدی «طلوعی دیگر»
نویسنده: راهنما همسفر الهام (لژیون هفتم)
رابط خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون هفتم)
ویراستاری و ارسال: همسفر پگاه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شیخبهایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
238