کتاب 60 درجه نقشه راه است

دوازدهمین جلسه از دور پنجم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی آزادشهر ویژه مسافران و همسفران با استادی مسافر امید،نگهبانی مسافر کاکا ، دبیری مسافر عبدالرحمان با دستور جلسه " کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر " روز پنج شنبه 29 خرداد ماه 1404 راس ساعت 17 آغاز به کار نمود.

سخنان استاد: 

سلام دوستان امید هستم یک مسافر .
از جناب مهندس و خانواده محترمشان سپاس گزارم، از راهنمای خوبم حسین‌آقا ممنونم که این جایگاه را در اختیار من قرار دادند تا بتوانم خدمت کنم، و از خدمت خودم آموزش بگیرم.
دستورجلسه این هفته در مورد کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر است. وقتی انسان وارد وادی اعتیاد می‌شود تمام حس‌های شخص یخ زده است. وقتی به خودم نگاه می‌کنم قبل از شروع کردن سفراولم خیلی از حس‌ها و مواردی که باید درزندگی من تعیین و تکلیف شود و من را به راه راست می‌برد برعکس می‌شد، روزی که مواد مصرف می‌کردم به هدف و فکری که داشتم ذره‌ای نزدیک می‌شدم، واگردر شرایطی بودم که مواد به من نمی‌رسید آن موارد عقب می‌افتاد ویا نمی‌توانستم درست تصمیم بگیرم، همیشه دچار مشکل بودم و من را خیلی عذاب می‌داد و در زندگی سرگردان بودم. شاید از نظرمالی زیاد تحت فشار نبودم ولی از نظرعاطفه، عشق و محبت خیلی اذیت می‌شدم. من در سن 27 سالگی وارد اعتیاد شدم نزدیک پانزده سال با اعتیاد جنگیدم، وتمام راهها را رفتم و آزمایش کردم. این را می‌خواهم بگویم که واقعاً حس‌های آدم یخ می‌زند اما خدا توفیق داد و من وارد کنگره 60 شدم، در کنگره فهمیدم که زمان را نمی‌شود حذف کرد، یعنی با زمان ذره ذره باید جلو بروید. من چندین بار تلاش به ترک گرفتم اما نشد و پس می‌خوردم چون زمان را رعایت نمی‌کردم، اوایل که وارد کنگره شدم فکر می‌کردم در طی دویا سه ماه به درمان می‌رسم، ولی اینطور نبود که زمان را حذف کنم، باید ذره ذره جلو می‌رفتم تا به روشنایی برسم، در سفر اول همان طور که در تصاویر مشخص است جسم من به درمان می‌رسد و یک نوری در زندگیش می‌تابد، واقعاً خدا به انسان کمک می‌کند تا از این پله بالا رفته، وارد سفر دوم شویم، وقتی وارد سفر دوم می‌شویم می‌بینیم مسائلی که پیش رو داریم، اعتیاد نسبت به آن مسائل خیلی کوچک است، مثلا اگر انسان دروغ‌گویی بودی دروغ گفتن را کنار بگذارد یا هر چیز دیگر ...این کتاب بیان‌گر این است که ما چطور ادامه بدهیم؛این کتاب یک نقشه راه است. من وقتی این کتاب را می‌خواندم اشکم در می‌آمد، آقای مهندس چند سال تجربه خود را با عشق نوشته است این کتابی جامع و کامل است به خانواده من هم کمک می‌کند وقتی خانواده به همراه هم این کتاب را می‌خوانند به شخص در حال درمان بسیار کمک می‌کند. همان‌طور که شخص مصرف کننده از نظر جسمی و روحی آزرده شده، سال‌هایی که او در اعتیاد بوده، خانواده اش در تنهایی بوده و در سکوت خودش فرو رفته است. در سفر اول نباید مغرور شویم، ما اندک اندک تبدیل به یک انسان معمولی می‌شویم که زندگی کردن را یاد بگیریم، سرنوشت انسان به دست خود انسان است. باید حرکت کنیم و تلاش کنیم، آموزش‌های کنگره را یاد بگیریم و در هر نقطه از زندگی‌مان استفاده کنیم در سفر اول سیستم شبه افیونی بدن هوشیار می‌شود، باید سختی ها را تحمل کنیم و در آخر هم امیدوارم یک روزی من هم همسفر داشته باشم. ممنون که به حرفهایم گوش کردید.

عکس :مسافر میکائیل لژیون دوم

تایپ و ارسال : مسافر علی و مسافر جواد لژیون یکم