«خلاصه سیدی طلوعی دیگر»
انسان دارای دو صور آشکار و پنهان میباشد و موجودی ناشناخته و پیچیده است، شناخت ما بسیار ناچیز است، فقط قدرتمطلق آنها را میداند. همه چیز در هستی دو چهره پنهان و آشکار دارد، مانند انسان که افکار آشکار و پنهان دارد. انسان موجودی نیست که از صفر شروع کرده باشد؛ بلکه یک پیشینه و ذات دارد که میلیونها سال طول کشیده است تا آن ذات و فطرت ساخته شود و تغییر اینها کار بسیار دشواری است. جسم و صور آشکار مانند ماشینی است که صور پنهان راننده آن است. انتهای صور پنهان هم به قدرت مطلق میرسد.
قدرتهای پنهان درون ما هستند که همان مثلث نفس واحده است. در کلام الله بیان شده است: «ما در شما نگهبانانی گماردهایم». آنها میتوانند ما را به طرف خیر یا شر هدایت نمایند و تا زمانی که به تکامل برسیم اینها وجود دارند. صور پنهان و آشکار انسانها باهم متفاوت است؛ آنچه که ما در ظاهر هر انسان میبینیم، همه چیز او نیست، ممکن است در باطن چیز دیگری باشد. صور پنهان بسیار مهم است و همیشه انسان را گمراه میکند.
در مقوله اعتیاد همه به صور آشکار نگاه میکنند و کسی به صور پنهان این مسئله اهمیتی نداده است. ناامیدی و افسردگی به دلیل عدم تعادل مواد شبهافیونی در جسم است. در بیماریها هم تنها به صور آشکار آن توجه میکنند تا فقط درد آن را التیام ببخشند. ما خوب و بد را میبینیم؛ ولی نمیتوانیم همه آن را تفکیک کنیم و عمق قضایا را درک کنیم، معمولاً مسائل را به طور سطحی بررسی میکنیم. مثلا چیزی را بد میدانیم؛ ولی قسمت خوب آن را نمیبینیم. همیشه باید هوشیار باشیم و با یک چشم تنها منافع آن قضیه را نبینیم و باید تمام جوانب را از کل امورات در نظر بگیریم.
در مشکلات و مسائل مادی و معنوی باید صبر و حوصله داشته باشیم تا ذرهذره آنها را حل کنیم و به نتیجه برسیم؛ زیرا هر دو طرف یک سکه هستند و باید هر دو باشند. گاهی اوقات مصیبتها به دلیل رفتار خود انسانها به وجود میآیند که حکمت و فلسفهای دارد، اینطور نیست که خداوند با بنده خود لج کند، خداوند به بنده خود زمان میدهد تا شکایت کند یا حتی کفر بگوید تا راه خود را پیدا کند و مصلحت خود را با تدبیر و درایت بیابد و بایستی بداند، هر غروبی طلوعی دیگر دارد، یعنی پایان هر شب صبحی روشن است.
روزهایی که باید آموزش بگیریم، تمامشدنی نیستند. در هر جایگاهی قرار داریم، باید آموزش بگیریم به همین دلیل همه در کنگره سیدی مینویسند به محض ننوشتن سیدی اخلاق و منش آنها تغییر میکند. تعلیم دادن و تعلیم گرفتن مانند عبادت است.
نتیجه میگیریم که انسان موجودی پیچیده است و باید با دیدی وسیع به مسائل نگاه کند و با تعقل و تفکر، راهحلها را بیابد، همچنین باید قدر فرصتهایی که خداوند به او میدهد را بداند و از آنها برای رشد و تعالی خود استفاده کند. انسان باید به دنبال حکمت و فلسفه اتفاقات زندگی خود باشد و از شکایت و گلایه کردن پرهیز کند. بین جنبههای مادی و معنوی زندگی تعادل برقرار کند و به هر دو به یک اندازه اهمیت دهد. تعلیم و تعلم عبادت است و انسان باید همیشه در حال افزایش دانش و آگاهی خود باشد.
نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون چهارم)
رابط خبری: همسفر ابتهال رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون چهارم)
ویراستار: همسفر زهرا (نگهبان سایت)
ارسال: همسفر بهاره رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون دهم)
همسفران نمایندگی امین قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
152