انسان یک موجود الگوپذیر است و همهچیز را الگوبرداری میکند؛ مانند صحبتکردن، غذاخوردن، راهرفتن و... انسانها با هم تفاوت چندانی ندارند، شرایط سختودشوار در زندگی برای همه انسانها وجود دارد؛ یعنی الگوی همه انسانها مانند هم است.
خداوند در سوره بلد میفرماید: لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنْسانَ فِی کَبَدٍ؛ همانا انسان در رنج آفریده شدهاست.
کبد انسان هم همینطور است؛ هرچه سم و مشکلات هست وارد کبد میشود که خداوند در این سوره میفرماید: به این شهر (بلد) و پدرومادر قسم نمیخورم؛ چون اینها کوتاهمدت میباشند. رنج هست ولی دائمی نیست، پدرومادر هم برای انسان کوتاهمدت هستند و در سیستمی دیگر تغییر میکنند. منظور از شهر یا بلد که در این سوره آمده، جسم انسان است که مولوی میگوید: ظاهر انسان یک عالم اصغر (کوچک) است؛ اما انسان در معنا، حقیقت و واقعیت، عالم اکبر (بزرگ) میباشد؛ یعنی انسان از نظر درونی، از جهان اصلی هم بزرگتر است و این جسم یا عالم اصغر میآید تا قدرت درونی و آن ذات ما را مشخص کند و تکامل بخشد.
پس ساختار وجودی انسان در رنج است و اگر ما در رنج و شرایط سختی قرار میگیریم و با مشکلاتی مواجه میشویم که میخواهیم مثل صخره گلی فروبریزیم، این چیزی نیست که فقط برای ما باشد، همه انسانها در رنج هستند. اگر امروز گرفتار درد، رنج و مشکلات هستیم، باید بگوییم این خلقت انسان میباشد و برای این است که آزموده و باتجربه شویم.
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دائماً یکسان نباشد حال دوران غم مخور
دردوسختیها معلم ما هستند؛ پس نباید فوری غصه بخوریم که چرا من؟! همهچیز گذرا است و برای همین خداوند میفرماید: به این رنجی که انسان آفریده شده، قسم نمیخورم؛ زیرا میگذرد و همهچیز درحال تغییر و تبدیل است.
مولوی میگوید: نومید مشو؛ چون از اسرار خلقت آگاه نیستی؛ اگر در ناراحتی هستیم باید صبروحوصله کنیم و اگر در هر نقطهای از رنجوسختی قرار داریم، دو دلیل وجود دارد؛ یا آموزش میبینیم و یا تقاص پس میدهیم که البته باز هم در آن، آموزش هست.
بعضی وقتها انسان چیزی را از خداوند میخواهد و خیلی هم اصرار میکند، ولی خداوند آن را به انسان نمیدهد؛ زیرا میداند اگر بدهد، باعث رنج، بدبختی و مشکلات بسیار زیادی میشود؛ پس گاهی وقتها مصلحت خداوند است و در پشت پرده، بازیهای پنهان زیادی وجود دارد.
وقتی گوهری را میخواهیم، سختیها و مشقتهایی هم هست، باید در مسیری که میخواهیم به آن برسیم، سختیها را تحمل کنیم و بپذیریم که هرچیز بهایی دارد.
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
پس زمانیکه در شرایط سخت و بحرانی قرار گرفتیم، درها از همه طرف بسته شده و درحال فروریختن هستیم، ناامید و غمگین نشویم؛ بلکه تلاش و کوشش خود را افزایش دهیم تا بتوانیم از آن بحران خارج شویم؛ یعنی تلاشی را انجام دهیم که هم جسم را قوی کند و هم روحوروان را محکم سازد. در این شرایط نباید سخت بگیریم و همیشه خود را برای بالاترین سختیها آماده کنیم، آنوقت پیروز خواهیم شد.
انسانهایی که از خطر فرار میکنند، خطر همیشه در تعقیب آنها است؛ ولی کسانی که در دل خطر میروند، خطر از آنها فرار میکند. باید برای ناکامیها، سختیها و تنهاییها قیمت بگذارید، هرکدام از آنها یک جنگ و مبارزه است، هیچ رنجی بیهوده نیست، باید برایش ارزش قائل باشیم که حتماً نتیجه خوبی خواهد داشت.
آقای مهندس درادامه فرمودند: در حلقه سوم، یکی از وظایف پدرومادر نسبت به فرزندان این است که آنها را از نظر عاطفی و مادی پشتیبانی کنند. تربیت فرزند یکی از مسائل بسیار مهم و حائز اهمیت است که باید فرزندان را از نظر مادی و عاطفی حمایت و بزرگ کنیم؛ یعنی کاملشدن عقل آنها برای اداره ادامه راه، نه اینکه تمام کار و وقت پدرومادر صرف فرزند شود و آنقدر افراطی عمل کنند که همه امکانات را برایش مهیا سازند و درنهایت او را خراب کنند، باید تعادل حفظ شود که فرزندان بتوانند گلیم خود را از آب دربیاورند. تربیت باید بهگونهای باشد که با نیروهای منفی در تماس نباشند تا راه درست را یاد بگیرند.
مدت زمانیکه فرصت داریم و در زمین زندگی میکنیم، باید کار خود را بهخوبی انجام دهیم؛ چه شکست بخوریم و چه پیروز شویم. زمین یک مهد آموزشی برای ما است، حواسمان باشد اگر مجری حرفهای جن خود شویم و بهجای اینکه سعی، تلاش و کوشش داشته باشیم، دیگران را نقد کنیم، دنبال توطئه و سرزنش دیگران باشیم، تهمت بزنیم، کمفروشی، گرانفروشی، تقلب و احتکار کنیم، مشغول جمعآوری ثروت شویم و شهادت دروغ بدهیم، نمیتوانیم به خود بپردازیم و به موضوع اصلی نمیرسیم.
ما جایگاه خودمان را با کارهایی که انجام میدهیم، تعیین میکنیم، باید به خود نگاه کنیم که در چه شرایطی هستیم و چهکاری را انجام میدهیم. بعضی رنجها بیهوده است و خودمان آنها را برای خود بهوجود میآوریم.
چشم همهچیز را میبیند ولی خودش را نمیبیند؛ ما ایرادهای همه را میبینیم ولی ایرادهای خود را نمیبینیم و این دیدگاه باعث رنج ابدی برای انسان میشود. باید بهجایی برسیم که همه انسانها را دوست داشته باشیم.
باید چشم خود را باز کنیم، گاهی یک اشتباه را دائماً تکرار میکنیم، با همان روش و همان متد ادامه میدهیم و انتظار پیروزی داریم! پنهانکاری مانند تکه گوشتی میماند که بعد از چند روز از بوی بد آن، همه میفهمند. باید یاد بگیریم چگونه زندگی کنیم؛ انسان موقعی میتواند به بهشت موعود برسد که در صراط مستقیم حرکت کند و در مقابل رنجها مقاوم باشد؛ چراکه رنجها برای آزمون و آزمایش ما است، موقعیکه انسان بتواند از سختیها خارج شود، آنموقع از ظلمت خارج میشود و شعاع نورانی را خواهد دید.
برداشت همسفر افسانه:
وقتی در زندگی سختیها و رنجها به ما فشار میآورند، باید بدانیم این خلقت انسان است که در رنجوسختی آفریده شده و سختیها گذرا هستند. در شرایط سخت و بحرانی باید تلاشوکوشش خود را برای عبور از آنها افزایش دهیم، نه اینکه سختیها و مشکلات باعث ناامیدی و افسردگی ما شود، باید در دل خطر رفت و مقاوم بود. ناامیدی، گریه، گلهوشکایت و... هیچ دردی را دوا نمیکند؛ باید بتوانیم با انجام عمل درست، مسائل را حل کنیم و از صراط مستقیم خارج نشویم. بدانیم دردورنج برای آزمایش و آموزش ما است و هیچ رنجی بیهوده نیست. هر مشکلی که پیش میآید خیلی سخت نگیریم و صبروتحمل داشته باشیم. زمانیکه خودمان را برای سختیهای بیشتر و بزرگتر آماده کنیم، آنموقع پیروز میشویم.
زمین یک مهد آموزشی برای ما میباشد، باید در این مدتی که زندگی میکنیم به خودمان بپردازیم، مشکلات را حل کنیم و از رنجها درس بگیریم، نه اینکه روی دیگران متمرکز شویم و دنبال ایرادهای آنها باشیم که این رنجی بیهوده است و ما را از مسیر اصلی خارج میکند.
نویسنده و ویراستار: همسفر افسانه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون سوم)
ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر سمیه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی وکیلی یزد
- تعداد بازدید از این مطلب :
223