انسان دارای صور پنهان و صور آشکار است که صور پنهان آن به ناشناختهها و ندیدهها و یا به عبارتی مجهول است که عمده آن به قدرتهایی بر میگردد که فقط قدرت مطلق میداند و انسان چندان اطلاعی از آن ندارد، اما با آن قدرتهای پنهانی، در درون خود با آنها ادامه حیات داریم. انسان به طور کلی دارای دو چهره که چهره پنهان و چهره آشکار است و همینطور افکار آشکار و پنهان هم دارد و به طور کلی یک موجود ناشناخته ای است و ما خیال میکنیم که انسان را میشناسیم، شاید از کل یک درصد و یا دو درصدش را میشناسیم. با وجود اینکه انسان اشرف مخلوقات و حکومت هم در دست اوست، بنابراین فاصلهاش با حیوان و یا با گیاه بسیار تا بسیار زیاد است؛ چون انسان موجودی نیست که از صفر شروع کرده باشد، بلکه دارای یک پیشینه، یک فطرت و ذاتی دارد و اینها چیزهایی هستند که انسان در طول شاید میلیونها سال بیشتر طول کشیده تا فطرتش ساخته و درست شده و این تغییر کار بسیار دشوار و سخت است.
انسان از فیزیولوژی خود اطلاع چندانی ندارد و هنوز ریشه بیماریها را نمیداند و خیلی از بیماریها برایش قابل درمان نبوده و همه مجهول هستند و همه را در یک وضعیت مجهول نگه میدارند. اما امروزه مقالههای کنگره۶۰، ارائه شده و راهکار آن را مشخص میکند و حدود هفتاد سال است که انسان در علوم پزشکی به موفقیت چندانی دست نیافته است. این خیلی سادهلوحانه است که خیال کنیم انسان همه چیزش باهم برابر است، ولی این گونه نیست؛ چون انسان در میان دو نیرو حرکت میکند، پس انسان یک صور آشکار و یک صور پنهان دارد. جسم انسان مانند یک ماشین است که در اختیار ما قرار دارد و ما راننده این ماشین هستیم که صور پنهان انسان به ناشناختهها و نادیدهها و به عبارتی مجهول است و عمده آن به قدرتهایی برمیگردد، یعنی انتهایش به قدرتهایی بر میگردد که فقط خداوند میداند و ما چندان نمیدانیم، اما با آن قدرتهای پنهانی درون خود، به غیر از خودمان قدرتهای پنهانی دیگری هم است که همان نفس واحده است.
یعنی ان علیکم لحافظین، همانا ما برای شما نگهبانانی گماردهایم. ما قدرتهای پنهانی در درون خود داریم که میتوانند ما را به طرف خیر و یا شر هدایت کنند و این نیروها همیشه با انسان هستند تا به تکامل برسند. در اعتیاد نیز همه به صور آشکار نگاه کردند و هیچ توجهی به صور پنهان نداشتند و هیچ وقت توجه نکردند که ناامیدی و افسردگی و گوشهگیری و بیخوابی و اختلالات همه در اثر مواد شبه افیونی هست، در مورد بیماریها هم همینطور است به صور آشکار توجه میکنند ولی به صور پنهان کاری ندارند و فقط میخواهند ظاهر انسان را درست کنند، و ما نباید توقع داشته باشیم که صور پنهان و آشکار انسان یکی باشد، چنین چیزی اصلا وجود ندارد. هر انسانی مثل کهکشان و یا سیاهچال میماند و دنیایی از مسائل خاص خودش است، پس یک سری نیروها و قدرتها در درون ما هستند که خود ما بر آنها واقف و آگاه نیستیم، ولی آنها وجود دارند، تا زمانی که ما به تکامل برسیم. ما خوب و بد را میبینیم ولی نمیتوانیم همه اینها را مشاهده کنیم، یعنی میبینیم ولی عمق قضیه را نمیتوانیم تشخیص دهیم، بنابراین بایستی تمامی جوانب را از کل امورات در نظر داشته باشیم و برای هر چیزی راهحل خودش را پیدا کنیم تا در ادامه بتوانیم نواقص و مشکلات را کم کنیم.
در جهان هستی همه چیز هم با مادیات و معنویات است، اگر مادیات و پول و مال داشته باشی آن وقت میتوانی معنویات داشته باشی و بدون مادیات زندگی امکانپذیر نمیباشد، پس هر دو مانند دو رو یک سکه هستند. بعضی وقتها ما همه کارها را انجام میدهیم ولی مصیبتها بر سر ما وارد میشوند، ولی اینها بیانگر این نیستند که خداوند با بنده خودش لجبازی میکند و یا از بنده خودش انتقام می گیرد، بلکه همه آنها یک حکمتی در آن نهفته است. خداوند به انسان وقت و فرصت میدهد که شکایت کند و حتی کفر بگوید، ولی در آخر مسیر خودش را پیدا کند و مصلحت خود و دوستانش را تشخیص بدهد و بایستی این را بداند که هر غروبی طلوعی دیگر دارد و روزی میسد که تمام مشکلات و رنجهایش تمام میشود. در دنیا هیچ وقت برای آموزش دیدن دیر نیست و تمام شدنی وجود ندارد و تمام کسانی که دائما آموزش میدهند و یا آموزش میبینند در حال نیایش و ستایش معلم عالم، یعنی قدرت مطلق هستند و تا بوده همین بوده، از ازل تا بینهایت به صورت دوار، به صور مختلف، یعنی به طریقی که هست ادامه دارد.
نویسنده: همسفر حکیمه رهجوی راهنما همسفر مینو (لژیون دوم)
رابط خبری لژیون دوم: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر مینو (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر رباب رهجوی راهنما همسفر مریم(لژیون اول) دبیر سایت
نمایندگی همسفران صائب تبریزی
- تعداد بازدید از این مطلب :
121