مشارکت همسفر مریم
کتاب ۶۰ درجه زیر صفر، حاصل تجربیات شخصی جناب مهندس دژاکام و نیز یکی از بزرگترین منابع آموزشی کنگره۶۰ است که مسئله اعتیاد را به زبان تمثیلهای متفاوت مثل عبور از منطقه یخبندان، درخت پوسیده، درختان استوار، غسل انسان آلوده در صحراها، برای شخصی که خواستار رهایی و همچنین خواهان تغییر در جسم و اندیشه خود است بیان میکند. این کتاب، در سطح بالایی برای رهانیدن ما از جهل و نادانی و سوق به دانایی و روشنایی قرار دارد. تصاویر کتاب بیشتر، در مورد شهر وجودی انسان که شامل حالات درونی و مشکلات یک فرد مصرفکننده است که برای همه قابل فهم است و مهمترین لحظات یک فرد مصرفکننده و در حال سفر را تا پایان سفر خویش به زیبایی به تصویر میکشد.
از بارزترین حقایق این کتاب این است که چطور مواد مخدر در سیستم جسم و روان تاثیر میگذارد و از همه مهمتر، وجود مواد شبهافیونی در بافتهای بدن انسان است. این کتاب، جسم، روان و اندیشه یک انسان آلوده را به تصویر میکشد که برای رهایی خود از بند اعتیاد در حال تلاش و مبارزه است. یکی از تصاویر زیبای این کتاب؛ تصویر شماره ۱۱ که تصویر انسانی که راه بر او نمایان شده است و قدمی که برمیدارد، بر زمین باران خورده مینگرد و وجود حیات را در آن بهصورت جوانههای منظم، به صف میبیند و آن وجود؛ در شهری است که اکنون جای جای آن نعمتهای الهی به حیات، بازگشته و راه به نقطه زندگی یافته است. قدری اندام صاف میکند و با وزش نسیم، منتظر دگرگونی تازه میماند. با مطالعه این کتاب، گام در صراط مستقیم برمیداریم و به آرامی مشکلات را حل میکنیم و مسئولیت کارهای خود را به عهده میگیریم و باور داریم آنچه باور است، محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.
مشارکت همسفر پریسا
کتاب ۶۰ درجه، صورت مسئله اعتیاد را برای من باز کرد. تا قبل از آن فکر میکردم، کسانی که نمیتوانند اعتیاد را ترک کنند یا گریز میزنند، افراد بیغیرتی هستند؛ ولی وقتی دیدم آقای مهندس هم چند بار ترکهای ناموفق داشته با آموزشی که از این کتاب گرفتم، فهمیدم که دلیل آن بیغیرتی نیست؛ بلکه نیاز بدنشان است، چون بدن عادت کرده است. وقتی به تصویر اول کتاب رسیدم در ابتدا فقط یک ماشین قرمز در یخبندان دیدم و از آن عبور کردم؛ ولی بعدها که به عمق آن دقت کردم، دیدم این یک ماشین نیست، این زندگی من بود که در پرتگاهی در یخبندان بود. این ماشین اگر از جای خود حرکت نکند، باعث میشود که من از سرما بمیرم. اگر با سرعت حرکت کنم از دره سقوط میکنم؛ پس باید بدانم و در کنگره به مسیر خود ادامه دهم تا یاد بگیرم که این ماشین را با چه سرعتی و چگونه حرکت دهم تا بدون تلفات و به سلامت به مقصد برسانم.
درست است که گذر از این پرتگاه سخت است، اما غیرممکن نیست؛ چون با حرکت راه نمایان میشود و به آرامی میتوان برای هر مشکلی راهحلی پیدا کرد. من آموختم که یک سفر هزار فرسنگی با یک قدم اول شروع میشود، اگر قدم اول را درست و با آگاهی بردارم، میتوانم سفر را به سلامت به سرانجام برسانم؛ ولی اگر تفکر نکنم و آگاهی در مورد جاده و وضعیت راه نداشته باشم، میتوانم باعث تخریبهای زیادی شوم. امیدوارم که همیشه در مسیر کنگره باشم و آموزش بگیرم تا بتوانم یک راننده لایق برای جسم، روح و روان خود باشم.
نویسنده: همسفر مریم و همسفر پریسا رهجویان راهنما همسفر سمیرا (لژیون سوم)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رودهن
- تعداد بازدید از این مطلب :
108