سومین جلسه از دور بیست و ششم کارگاههای آموزشی خصوصی، ویژه مسافران کنگره ۶۰ شعبه تخت جمشید شیراز با استادی مسافر مهران، نگهبانی مسافر مجید و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه(آداب معاشرت ، ادب و بی ادبی ، تعادل و بی تعادلی ) سه شنبه ۲۰ خرداد ماه۱۴۰۴ ساعت۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد

سلام دوستان مهران هستم یک مسافر:
شاکر خداوند هستم که توفیق داد که در جمع شما خوبان باشم در واقع دستور جلسه آداب معاشرت هست که یک روزی که من خودم اواسط سفر بود که می آمدم اینجا دیگر متوجه شده بودم که دیگر بحث اعتیاد نبود بحث آموزش بود یعنی بعضی وقت ها من می گفتم میروم کلاس مولانا همه شاگرد های مولانا هستن اینجا نشستن دارن آموزش می گیرند و ازعمق وجودشان آمدن بیرون که به اصطلاح آگاهی که دارد میجوشد در جلسات و ما از آن استفاده می کنیم
در رابطه با آداب معاشرت از اساس که وارد کنگره می شویم پله پله جناب مهندس دارد این را به ما آموزش میدهد و شاید اوایل من خودم وارد کنگره شدم خیلی چیزا برام سخت بود بعضا حتی تا این اواخر آستین کوتاه می پوشیدم می گفتم حالا آستین کوتاه با آستین بلند چه فرقی می کند دوستان فرق می کند یعنی وقتی میایی جلو میفهیمی فرق می کند، یعنی ده ماه که می گذرد شما تازه متوجه می شوید اون اوایل سفر چه آموزشی بهت میدهد تازه داره کدها باز می شود حس های من باز می شود
تازه فهمیدم داستان چی بوده چرا گفتن دمپایی نپوشید، با کفش بیایید چرا با پیراهن سفید و هر چرایی که در ذهن یک تازه وارد یا کسی که تازه عازم سفر میشه و حتی آموزش های همین چهارده وادی که وجود داره چرا ما باید اینا ها رو یاد بگیریم شاید بشه بگی عصاره چهارده وادی و عصاره تمام آموزش های عالم ادب و احترام است،یعنی ما باید به جایی برسیم که به آن ادب برسیم و آن ادب، راحت بدست نمی آید یعنی این جوری نیست که بگید من این رو میدونستم من خودم اوایل شاید بیایی صحبت های مهندس را گوش بدهم
می گفتم خیلی چیزا به اصطلاح تازگی ندارد، ولی تازگی داره میدونی چرا؟ یعنی بگیم اینا بوده ادب رو می دانستیم، ما آداب و معاشرت رو میدانستیم نه که ندانیم ولی نمیدانستیم این کجا کار می کند کجا نشات میگیرد این خشم که میاد چرا باید کنترلش کنیم چه مکانیزمی پشتش هست،مثلا این تابلوی پشت سر ما هست در واقع اون معرفت و اون عمل سالم قاعده این مثلث، میاد این عدالت رو به ما میگه،از این مشکلاتی که منو شاید و یا همه مارو به ببره به سمت پرتگاه بی ادبی، همین عدم عدالتی که شاید احساس می کنیم
وجود نداره، چه در درون خودمون و چه در بیرون خودمون شروع می کنیم به پرخاشگری و بی ادبی کردن و همین الان که بنده خدمت شما هستم خودم متوجه شدم که از اون معرفته بوده.که شناختی که در ما در این چهارده وادی داریم بدست می آوریم و آن نقطه تحملی که داره بالا میره و متوجه میشیم که دیگه خودمون رو کنترل می کنیم، و اصلا آموزشی بوده تو این صور پنهان و آشکار قضیه وحتی شاید گاهی باید یک رمز و رازی رو خودمون کشف کنیم و
مثالی که هست، میگه یه نفری با ماشین سریع میرفت و سر یه پیچ یه بنده خدابی بهش میگه گاو گاو بعد طرف ناراحت شد و اصلا طرف منظورش بی احترامی و بی ادبی نبوده و صرفا یک هشداربوده از این حرف او نتوانست آن رمز و راز گاو و حرف طرف را درک کند و پیج بعدی برخورده می کند به گله گاو و تصادف میکند و نابود می شود بعضی مواقعه که یه بی احترامی به سمت ما می شود میخواهد
یک جرقه را در ما روشن کند و همان موضوع اعتیاد خودمان همه ما درگیرش بودیم پرخاشگری هایی که ما انجام می دادیم و بقیه به ما می گفتن و ما نمی فهمیدیم داریم میرویم پایین و هنوز به راه خودمون ادامه می دادیم و به عمق تاریکی که درش بودیم فرو می رفتیم، خوشبختانه کنگره ای به وجود اومد و ما توانستیم از این منجلاب اعتیاد بیرون بیاییم و حالا من خودم داشتم به این فک می کردم که می شود بگوییم
اصولا کلید ورود به بهشت وخروج از اون همون ادب و احترامی که همه ما می تونیم تو همین ساختار کنگره ببینم و در واقع امروز داشتم فکر میکردم و سی دی های استاد امین رو مرور میکردم که میگه بی ادبی اصلی شیطان از اونحایی شروع شد که خداوند دستور داد بهش به این خلقت انسان احترام بذار و شیطان سرپیچی کردن و طرد شدن ونخواستن و بی ادبی و بی احترامی کردن در ذهن خودم گفتم بزرگترین بی ادبی تاریخ را شیطان انجام داد و آموزش های به ما رسید و تو آن چرخه برای ما به وجود اومد،
امیدوارم که با تزکیه بتوانیم، با این چهارده وادی ساختار های درست رو در درون و بیرون خودمون ایحاد کنیم، به اصلاح این شکل تربیتی خودمون چه در صور اشکار و چه درصور پنهان و زمان بذاریم و همینحوری که همین الان که این مسیر حرکت انجام و ایجاد شده و کافیه که به این راهی که شروع کردیم ادامه بدیم.
تایپ:مسافر مهران
ویراستاری:مسافر ابوالفضل
تنظیم و بارگزاری:مسافر محمد جواد
- تعداد بازدید از این مطلب :
161