دومین جلسه از دور پنجاه و سوم کارگاههای آموزشی کنگره ۶۰؛ ویژه آقایان همسفر در نمایندگی آکادمی، با استادی راهنمای محترم همسفر علی اصغر، نگهبانی همسفر علی و دبیری همسفر بهمن، با دستور جلسه «آداب ومعاشرت، ادب وبی ادبی، تعادل وبی تعادلی»، پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
در کنگره مثلثی به نام مثلث درمان داریم که از سه ضلع جسم، روان و جهانبینی تشکیل شده است. من فکر میکنم تمام دستور جلساتی را که آقای مهندس طراحی میکنند، خارج این سه ضلع نیستند. تمامی دستور جلسات هفتگی در قالب همین مثلث هستند.
دستور جلسهٔ امروز آداب معاشرت، ادب و بیادبی، تعادل و بیتعادلی است. این هم خود یک مثلث است که قاعده آن تعادل و بیتعادلی است. کسی که خودش را دوست داشته باشد هیچ زمان اجازه نمیدهد که تحت هر شرایطی در حریم دیگران دخالت کند. آقای مهندس خودشان را دوست دارند که دویست هزار نفر پیرو ایشان و تمام این اشخاص عاشق مهندس هستند. مهندس اگر خودشان را دوست نداشتند هیچکدام از این اشخاص دوستدار ایشان نبودند. چه چیزی باعث شده است تا مهندس به این جایگاه برسد؟
ایشان الگو هستند و من هم باید از ایشان آداب را آموزش بگیرم؛ چه از کلامشان و چه از رفتار ایشان! آقای مهندس هنگامی که شروع به صحبت میکنند، میگویند: سلام دوستان، حسین هستم یک مسافر! با سلام کردن آداب را آموزش میدهند. سپس میگویند: امیدوارم حالتان خوب باشد، حال من هم به حمدالله خوب است. باز هم آداب را تذکر میدهند. اگر من خودم را دوست نداشته باشم و این ادب را رعایت نکنم، قطعاً نمیتوانم دیگران را دوست داشته باشم.
استاد امین میگویند: فاسق، کسی است که پیوندها را قطع میکند. من هم اگر آداب را رعایت نکنم به نوعی فاسق هستم؛ زیرا با بیادبی پیوند محبت را قطع کردهام. در نتیجه این کار یک نقض فرمان شکل میگیرد.
نقض فرمان خودش به نوعی سقوط است. آنجا که فرمان را نقض کردم، دچار بیتعادلی شدهام. ناخودآگاه وارد این مسیر میشوم. خدا را با تمام سلولهایم شکر میکنم! بیرون از اینجا هیچ منبعی برای سخن گفتن ندارم.
آقای مهندس در سیدی روح و جن به عنوان تمثیل میگویند که سخنان من در قوطی هیچ عطاری نیست! هیچکس تا به حال بیان نکرده است. بارها ما اسمهای جن، ناس، انس و انسان را شنیدهایم. میگویند انسان کسی است که فرامین را انجام دهد. اگر به هر نوعی در کنگره یک فرمانی را انجام میدهم، آیا در خانه یا محل کارم هم این کار را انجام میدهم؟
این قسمت دوراهی انتخاب من شکل میگیرد که بتوانم تصمیم درست را انجام بدهم. من همیشه در این شرایط با خود میگویم که اگر آقای مهندس بودند چه کاری را انجام میدادند؟ چه چیزی بهتر از اینکه آقای مهندس راه را جلوی پایه من قرار داده است؟ کنگره برای من مانند یک حساب بانکی است. هنگامی که من از یک حساب بانکی کارت میکشم، موجودی آن کسر میگردد؛ ولی در کنگره هنگامی که از این منابع استفاده میکنم، موجودی برای من افزایش مییابد. این مسئله در ضلع تعادل و جهانبینی قرار دارد.
من برای خودم جهانبینی باد میگیرم. لازم نیست برای کسی باادب باشم. اگر آدم با ادبی باشم، ابتدا به خودم شخصیت دادهام.
انس کسی است که هنوز در تردید است و نمیتواند قوانین را رعایت کند. دوستی میان نفس و جن است. با عدول از آن از انسانیت فاصله گرفتهام.

تایپ، تصویربردار و ویراستار: همسفر یوسف (لژیون چهارم)
تهیه و تنظیم: سایت همسفران آقا، نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
66