پیام از استاد سردار:
من آب میآورم تو آنقدر بنوش که سیراب شوی اما نه زیر آب؛ من بلندم، به بلندای قلههایی که نتوان تسخیر نمود، اما تو بر بام من، مسلح بیا، تا عظمت را ببینی، من میرویانم آن قدر که زمین و آسمان را، شب و ظلمت فرا گیرد، اما تو از میان سبزهها، نور را بیاب و بر بال آن بنشین و به سوی من پرواز کن تا آنچه به باورت نمیگنجد، ببینی تو میتوانی همه آنچه که هست با نیروی عقل خویش تبدیل به بهترین .کنی و به سوی نقطهای بیایی که آغاز نمودی
همسفر آرزو و مسافرشان محمد با تخریب ۱۴سال، آنتیایکس قرص و تریاک وارد کنگره شدهاند، ۱۰ماه و ۲روز به روش دیاستی و داروی اوتی با راهنمایی راهنما مسافر محسن و راهنما همسفر مولود سفر کردهاند.
هم اکنون ۲سال و ۶ماه و ۳هفته است که با دستان پر توان آقای مهندس آزاد و رها شدهاند.
همسفر آرزو با الطاف الهی و آموزشهای کنگره جایگاههای خدمتی؛ دبیر، مصاحبهگر را گذراندهاند و در جایگاه خدمتی نگهبان، دبیر سایت در کنگره حضور دارند.
چگونه با کنگره60 آشنا شدهاید؟
مسافرم از طریق دوستانش و من از طریق ایشان و تحقیق در سایت درمان اعتیاد، کنگره60.
نظرتان درباره محبت در کنگره 60 چیست؟
یعنی عشق بلاعوض و پر از احساس پاک، محبتی که ارتباط خونی در آن نیست اما اعتماد به هم این پیوند محبت را بوجود آورده است که از هزاران پیوند خونی فراتر است، در کنگره۶۰ کسی از دیگری ناراحت و دلگیر نمیشود چرا که عشق و محبتی عمیق و پر از آموزش است.

لطفاً از دنیای قبل از کنگره و از تخریبهای مسافرتان بگویید؟
تنها چیزی که در گذشته ما با آن سرکار داشتهایم راهی برای درمان اعتیاد بود و تمام انرژی و زمان خود را روی این قضیه گذاشته بودیم زیرا تاریکی اعتیاد آنقدر زیاد است که همه جوانب زندگی را در بر میگیرد و ما به این نتیجه رسیده بودیم که تا این مشکل حل نشود ما به یک زندگی متعادل نخواهیم رسید و تمام زندگیمان بحث و جدل بود که انتها هم نداشت.
از اینکه شاید یکی از آشنایان شما را در کنگره ببیند چه احساسی داشتهاید؟
ببینید من کلا آدمی هستم که مایلم همیشه برای خودم زندگی کنم و معمولا به حرف دیگران اهمیت نمیدهم، من همین الان در جمعهای خصوصی و خانوادگی تماما از کنگره صحبت میکنم چرا که من در کنگره مشغول تحصیل هستم و دانشگاهی است که بهترین و نابترین آموزشها را به من میدهد که هیچ کجای دنیا مثالش را پیدا نمیکنید، چطور قبل از کنگره اگر از کسی میشنیدم؛ مسافر من یک مصرفکننده است شاید برای خود من مهم نبود اما برای تخریب نشدن شخصیت فرزندم از خیلی جاها فاصله میگرفتم،
اما الان با دانش و آگاهی که در کنگره پیدا کردهام متوجه شدهام نیاز هم نیست در خیلی از جمعها حضور داشته باشم و بابت این آموزشها هزاران بار شکر و اگر کسی در کنگره مرا ببیند قطعاً خودش با یکی از نزدیکانش این مشکل را داشته است و من خوشحال میشوم که کسی که مشکل اعتیاد دارد بتواند با کنگره آشنا بشود، البته این نظر شخص من هستش و نظر همگی راجع به این موضوع قابل احترام میباشد.
در مورد وادی دهم چه نظری دارید؟
وادیها به ما زنده بودن و زندگی کردن را یادآوری میکنند، همین که به من گوشزد میکند که صفت گذشته در انسان همیشگی نیست، پشتش هزاران حرف هست، اگر من یاد بگیرم ساکن نباشم یعنی صفتها به خودی خود عوض میشوند.
.jpeg)
آیا همسفر باید به خاطر مسافر و همراهی ایشان به کنگره بیاید؟
شاید در بدو ورود این چنین باشد، من نمیتوانم منکر این موضوع باشم اما از یک جایی به بعد همسفر متوجه تخریبهای خودش میشود، من به جِد راجب شخص خودم میگویم که برای به دست آوردن حال خوب و آرامش خودم در کنگره ماندهام و همچنان مایل به خدمت کردن هستم و خواهان آموزش گرفتن.
چه چیزی باعث شد که همچنان بعد از رهایی مسافرتان در کنگره بمانید و خدمت کنید؟
ما تمام زیبایی را که الان و در این برهه زندگی تجربه میکنیم از کنگره بدست آوردهایم؛ خدمت کردن برای خود من پر از آموزش است، من خیلی دوست دارم که بتوانم با خدمت صادقانهای که میکنم این حس را به دیگران از جمله مسافرم منتقل کنم و اینکه هدف کنگره60 خیلی فراتر از درمان اعتیاد است، هدف: گسترش دانایی، در جهت شناخت انسان و افکار اوست، در کنگره یاد گرفتهام تمام سختیها، درد و رنج خودمان از جهل و نادانی خودمان است.
سفر دوم به نظر شما چه سفری است؟ و چگونه باید سفر کرد؟
همانگونه که در متن پیام آمده سفری است هم سخت و هم سهل که باید هوشیارانه از آموزشهای جهانبینی استفاده کنیم تا بتوانیم از چالشهای سخت زندگی عبور کنیم و اینکه جهانبینی برای من انتها ندارد و هیچ وقت نمیتوانم بگویم جهانبینی من کامل شده است، بودن در صراط مستقیم در گوشهگوشه زندگی الزامی است، چه در کنگره و چه خارج از کنگره.
نظرتان راجع به خدمت مصاحبهگری چیست؟ و چه احساسی از به پایان رسیدن دوره خدمتتان دارید؟
اول از همه خدا را شاکرم که با احساس خوب و رضایت از خودم این خدمت را انجام دادهام و به پایان رساندهام، چرا که وقتی انسان از کار و خدمت خودش راضی باشد برای انجام دیگر خدمتها ذوق و شوق بیشتری دارد مخصوصا در کنگره چون تمام خدمتها پر از آموزش است، من به شخصه در این دوره خدمتی آموزشهای زیادی به دست آوردهام، از الگوهایی که در کنگره حضور دارند و سعادت این را داشتهام که از تجربهها و آموختههای این عزیزان استفاده کنم و از عزیزانی که به من اجازه دادند که سوالاتی ازشان بپرسم و آموزشهای زیادی بدست بیاورم، مچکر و سپاسگزارم.
نقش کنگره در زندگی شما چه بوده است؟ خواست و تلاش خودتان چقدر تأثیرگذار بوده است؟
کنگره باعث شد من خودم را باور و پیدا کنم؛ امروز میفهمم که هر چه قبل از کنگره زندگی کردهام زندگی نبوده است، چون اصول درست زندگی کردن را در کنگره یاد گرفتهام، شاید بعضیها فکر کنند این یک شعار است، اما آیا به نظر شما اینکه در حین زندگی کردن مدام به این فکر کنید که دیگران چه چیزهایی دارند و من ندارم، یا اینکه دیگران با تو چه کردهاند حالا نوبت تو هست که از آنها انتقام بگیرید، یا فلانی پشت سرت چه گفت برو خدمتش برس و...آیا این زندگی کردن است؟ در کنگره دارم یاد میگیرم چطور درست زندگی کنم و این برای من بسیار ارزشمند است و حاضر نیستم به هیچ قیمتی آن را از دست بدهم، اگر من قدر چیزهایی که کنگره به من داده است بدانم، زندگی برایم خیلی زیباتر از آن چیزیست که میبینم، تا اواسط سفر دوم یک جورایی در جا میزدم رو به جلو نمیرفتم آنجا بود که همسفر مولود راهنمای عزیزم به من گفتند که آرزو هنوز همه چیز را پشت در نگذاشتی و منیت همراهت هست، آنجا بود که گره کارم را متوجه شدم.
در کنگره چه پیامی را بیشتر از همه دوست دارید؟ چرا؟
پیام سفر دوم؛ چرا که به من میگوید؛ سرمست و مغرور نشوم، از نظر من از آنجایی که غرور در کنگره معنا و مفهومی ندارد این پیام هم به من این را میرساند که قرار نیست اگر سفر اول را تمام کردهام یعنی کار خاصی انجام دادهام تازه شروع آموزشهاست، من تا بینهایت نیاز به آموزش دارم؛ چه بسا از حضور یک بچه کوچک در کنگره، خدا را شاکر و سپاسگزارم بابت این نعمت بزرگ و ارزشمند.
کلیدیترین موضوع برای یک سفر اولی چیست؟
فرمانبردار بودن.
آیا کنگره هم مانند جاهای دیگر میدانستید؟
از آنجایی که مسافرم روشهای متعددی را انجام داده بودند و مدت زمان کمی مجددا مصرف برایشان تکرار شده بود، بله؛ اما با گذشت چند ماه بودنم در کنگره و دریافتهایم متوجه متفاوت بودن متد و روش کنگره شدم.
کلام آخر؛
دعای خیر و سلامتی برای حضرت عشق و خانواده محترمشان و هزاران تشکر تقدیم روح و دل بزرگشان، تشکر میکنم از مسافر علیرضا بیات محترم، مسافر محسن و همسفر عاطفه عزیز که با حضورشان زندگی را به من و مسافرم بخشیدهاند، از راهنمای سفر اولم همسفر بدریه عزیز سپاسگزارم و بابت حضور راهنمای عزیزم همسفر مولود و داشتنشان در کنارم خداوند را شاکرم چون حس پاک و پر از عشقشان را دوست دارم و میستایمشان، امیدوارم دل من هم همچون این عزیزان بزرگ و دریایی شود، از تمامی خدمتگزاران شعبه اروند سپاسگزارم و به خود میبالم که کنار این عزیزان هستم، راهتان هموار و اطمینان داشته باشید تا هر زمان در صراط مستقیم باشید نیروهای الهی کنارتان هستند.
مچکرم همسفر فروغ عزیز.
طراح سوالات و مصاحبهگر: همسفر فروغ رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون دهم)
عکاس: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر بدریه (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اروند آبادان
- تعداد بازدید از این مطلب :
1504