چهارمین جلسه از دوره پنجم کارگاههای آموزشی کنگره ۶۰ نمایندگی الیگودرز با استادی راهنما مسافر حمید، نگهبانی موقت مسافر مصطفی و دبیری مسافر محمود با دستور جلسه «آداب معاشرت، ادب، بی ادبی، تعادل و بیتعادلی» پنجشنبه ۲۲ خرداد ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
.jpg)
سلام دوستان حمید هستم یک مسافر، از خداوند سپاسگزارم که یک بار دیگر اجازه داد در این جایگاه بنشینم و از همه شما آموزش بگیرم، از نگهبان جلسه آقای مصطفی و راهنمای خوبم آقای احمد کمال تشکر را دارم که این موقعیت خدمت را برای بنده فراهم کردند.
شعبه جدید را تبریک میگویم، کاملا پیشرفت شعبه الیگودرز مشهود است، به همه خدمتگزاران شعبه الیگودرز خسته نباشید عرض میکنم. به ایجنت دوره قبل آقای وحید و مرزبانان خدا قوت میگویم به ایجنت جدید آقای نعمت و مرزبانان جدید هم تبریک و شادباش میگویم. امیدوارم از خدمتی که میکنند بهره لازم را ببرند.
در مورد دستور جلسه امروز «آداب معاشرت، ادب بی ادبی، تعادل بیتعادلی» انسان به عنوان یکی از بهترین آفریدهها و موجودات خداوند که در قرآن هم اشاره شده که اشرف مخلوقات است، به نظر من چیزی که انسان را از سایر موجودات تفکیک میکند همان آداب معاشرت ادب و تعادل است.
به خاطر اختیاری که خدا به انسان داده، انسان میتواند با انجام ارزشها، کارهای نیک و پسندیده و خیر، خودش را ارتقا و تکامل ببخشد و به خداوند نزدیک بشود و از زندگی خوبی برخوردار بشود. و برعکس این هم صادق است یعنی با انجام اعمال ضدارزشی، کارهای ناپسند و زشت، آنقدر صفات انسانیاش پایین بیاد که حتی به صفات حیوانی هم نزول کند. حضرت سعدی میفرماید: تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت. رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند، بنگر که تا چه حد کمال آدمیت.
من در زمان مصرف فکر میکردم انسانهایی که پولدار و سرمایهدار هستند یا مدارک بالا دارند و دکتر و مهندس هستند یا ظاهر زیبایی دارند یا لباس برند میپوشند، انسانهای با ادب و با تعادلی هستند. اما اینگونه نیست.
من به کنگره که آمدم متوجه شدم که انسانها باید درون زیبایی داشته باشند، ظاهر انسانها همگی خوب است و بنا به شرایطی تغییر میکند اما انسان برای اینکه خوب باشد باید درونش تغییر کند. آن تزکیه و پالایشی که جناب مهندس فرمودند، باعث میشود درون ما زیباتر بشود و با انسانها ارتباط بهتری داشته باشیم و در سطح جامعه میتوانیم زندگی بهتری تجربه کنیم.
در وادی چهاردهم که جناب مهندس میفرمایند: آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است، تنها پیوند محبت است که ما را به هم متصل میکند محبت از کجا میآید؟ اگر درون من پر از خشم و کینه و نفرت باشد چگونه میتوانم به دیگران محبت کنم؟ باید درون من صاف و زلال باشد تا بتوانم این ارتباط را با دیگران برقرار کنم،
از کوزه همان برون تراود که در اوست. کوزهای که جنسش از طلا باشد اما درونش سم باشد میتواند جان خیلی از انسانها رو بگیرد و خیلی از انسانها را مسموم کند، اما یک کوزه گلی درونش آب زلال باشد برعکس این اتفاق میافتد و ما میتوانیم جان خیلی از انسانها را نجات بدهیم و به آنهایی که به آب نیاز دارند را سیراب کنیم.
جناب مهندس میفرماید: شیطان زمانی که عهد کرد انسان را از راه به در کند. آن تیر زهراگینی که بر پیکره انسان فرود آورد همان مواد مخدر که به صورت سنتی و شیمیایی و قرصهاست. من خودم قبل از اینکه وارد دنیای اعتیاد شوم، هیچ وقت فکر نمیکردم که گرفتار شوم. اما اعتیاد با ظاهری زیبا و باطنی مخوف تکتک سلولهای من را با مواد آشنا کرد، انواع و اقسام بیماریهای روانی را گرفتم افسردگی، پریشانی، اضطراب، ناامیدی و به دنبال آن انواع و اقسام بیماریهای جسمی را هم داشتم. ذره ذره تعادلم به هم ریخت و با کوچکترین مسألهای واکنش نشان میدادم و درونم پر از خشم و کینه و نفرت بود.
اما وقتی وارد کنگره شدم با کمک آقای مهندس و راهنماها مخصوصاً آقای احمد، خیلی خوب سفر کردم به مدت ۱۰ ماه، جسم و و روان من به یک تعادل رسید و جهانبینی من رفتهرفته تغییر کرد و با آموزشهای ناب آقای مهندس که توسط سیدیها و جلسات کارگاهی و لژیون، این تعادل ایجاد شد.
من به این تعادل رسیدهام و متوجه شدم که همه کسانی که در کنگره ۶۰ ماندگار شدند به یک تعادل نسبی رسیدند و از زندگی خوبی برخوردارند و نه تنها خودشان از وجود خودشان لذت میبرند؛ بلکه بقیه هم از وجودشان لذت میبرند و نکته مهمی که آقای مهندس گفتند: در کنگره ۶۰ از الگوها استفاده میکنیم الگوی من حقیقتاً آقای مهندس و خانواده محترمشان بودند.
آقای مهندس وقتی که بیان کردند پندار سالم، گفتار سالم و کردار سالم. در تمام آیتمهای زندگیشان، در ورزش و تفریح، اجتماع، خانواده و در مادیات و معنویات پیاده کردند و اینها را مدام به من گوشزد میکنند. و من میتوانم توسط آموزشهای ناب ایشان به آن تعادل پایدار برسم و از زندگی برخوردار باشم.
انشاالله از این بستری که فراهم شده، بتوانیم استفاده کنیم و این صندلیهای پلاستیکی را از دست ندهیم و روزبهروز ارتقا پیدا کنیم و در آخر به رسم ادب و احترام به دستور جلسه تشکر میکنم از آقای مهندس و همه خدمتگزاران کنگره ۶۰ مخصوصاً خدمتگزاران نمایندگی الیگودرز.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید از شما سپاسگزارم.

رهایی مسافر مهدی، لژیون دوم
تایپ: مسافر فاضل
ویرایش: مسافر حجت
عکس: مسافر حمید
تنظیم و ارائه: مسافر احمد
مسافران نمایندگی الیگودرز
- تعداد بازدید از این مطلب :
187