از مطالب جلسه قبل که یادآوری میشود تحت عنوان خواست درونی است که این موضوع را مطرح میکرد که هر انسانی یا هر موجودی به طور کلی در هستی ویژگیای که دارد تکرار ناپذیر بودن است و یا اینکه دقیقاً مثل او وجود ندارد؛ بنابراین مثالی که زده شد، مثل این است که فرشی را در نظر بگیریم که هر کدام از اجزا آن، یکی از این گرهها هستند و وجود تکتک این گرهها لازم است که در واقع آن نقش کامل را بهوجود میآورد. برای هر جهانی یا هر حلقهای از آفرینش، میشد گفت که ما این فرش را داریم و مثالی که زده شد این بود که هیچ کدام از دانههای برف مثل هم نیستند یا هیچ برگی مثل هم نیست، از بیرون که نگاه کنیم عین هم هستند؛ ولی در جزئیات تفاوت دارند.
دو چیزی که مثل هم نیستند؛ باید یک ویژگی تحت عنوان خواست درونی داشته باشند. نکته مهم این است که اگر بودن چیزی در آن حلقه آفرینش اضافه باشد و کارش آنجا تمام شده باشد، از آنجا ترخیص میشود و به جای دیگر منتقل میشود؛ ولی در جای دیگر باز حضور دارد و تا زمانی که در جای خود است مثل آن وجود ندارد و خواست درونی چیزی نیست که ما تصور کنیم خیلی بزرگ است یا که بگوییم یک کشف بزرگ یا کاری عظیم است. مثلاً کرم در جهانی که ما زندگی میکنیم وجود دارد، این کرم هم، خواسته درونی دارد و خواستهاش این است که حفرهها را در خاک ایجاد کند که برای کشاورزی و طبیعت خیلی مفید است، اگر آن کرم را از آنجا بردارید و بگذارید جای دیگر که کار دیگری انجام دهد، آن کرم دچار افسردگی میشود و دیگر نمیتواند حالت عادی خود را داشته باشد.
انسان اگر از مسیر و خواسته درونی خود فاصله پیدا کند، اگر تمام امکانات را هم در اختیار او قرار دهید او هیچ حرکتی ندارد و ممکن است شما بگویید آن انسان حرکت نمیکند. در جزوه جهانبینی سطحی را برای مثلث دانایی در نظر گرفتیم و گفتیم تمام اطلاعات هستی را میتوانیم در یک سطح بینهایت بزرگ در نظر بگیریم. یک سطح کوچک، میشود آن بخش از ما که از آن سر در میآوريم که دانایی ما میشود. برای خواسته درونی نمیشود یک سطح در نظر گرفت؛ بلکه باید سطوح را در نظر بگیریم؛ برای اینکه یک موجود تا زمانی که در یک حلقه آفرینش قرار دارد، بایستی تغییرات و رشد و تکامل خود را داشته باشد و در آن مسیر، تکاملها بین سطوح اتفاق میافتد.
اگر ما درست حرکت کنیم و در جهت صراط مستقیم قرار بگیریم با کمترین میزان اتلاف انرژی و کمترین زمان ممکن میتوانیم بیشترین مقدار انرژی را جذب کنیم. در کلامالله شریف در سوره حمد سه موضوع مطرح میشود:
۱- خداوندا! ما را به راه راست هدایت کن. ۲- راه کسانیکه به آنها نعمت دادهای. ۳- نه راه کسانی که مورد غضب تو قرار گرفتهاند و نه راه کسانی که گمراه هستند. اگر حرکت ما در جهتی باشد که باعث جهش ما در تکاملمان باشد و رشد کنیم و بیشتر بفهمیم و دانایی ما بیشتر شود، این همان مسیری است که در جهت خواسته درونی یا صراط مستقیم است. صراط مستقیم همان مسیری است که اگر انسان در جهت آن قرار گیرد در آرامش قرار گرفته است.
صراط مستقیم برای هر موجودی فقط یک راه است؛ پس همه راهها صراط مستقیم نیستند. خواست درونی هر انسان شامل دو بخش است: ۱- رسیدن به تعادل ۲- رسیدن به تعالی. هر انسانی باید ابتدا آن تعادل را در خود بهوجود آورد و رسیدن به تعادل در جهت خواست درونی انسان است. عدالت یعنی هر چیزی سرجای خودش قرار گیرد. در هستی یکسری قوانین وجود دارد که این قوانین در حال حرکت کردن هستند؛ مثل قانون جاذبه، انجماد، مقاومت هوا، نسبیت، قانون تابش و بازتابش و قانون واپاشی ذرات. مفهوم عدالت این است که فرقی نمیکند شما چه کسی باشید یا چه باشید، قوانینی که در هستی وجود دارند برای همه مخلوقات یکسان عمل میکنند.
یکسری قوانین و نیروها را طبیعت بهوجود میآورد و یکسری را ما بهوجود میآوریم. در فیزیک ما سه تعریف از تعادل داریم:
۱- تعادل پایدار
۲- تعادل ناپایدار
۳- تعادل بیتفاوت
یک جسم در هستی میتواند یکی از این سه حالت را داشته باشد. تعادل پایدار به حالتی گفته میشود که اگر ما یک جسم یا یک شخص را تحت فشار یا تحت آزمون قرار دهیم و در آن آشوب بهوجود آوریم، آن جسم یا موجود؛ پس از مدتی به وضعیت اولیه خود برمیگردد. اگر انسان یا جسم چنین وضعیتی داشته باشند و به حالت اولیه خود برگردند به اصطلاح میگوییم آن جسم یا انسان دارای تعادل پایدار است. تعادل ناپایدار به وضعیتی گفته میشود که ما به موجود یا جسم تکانهای وارد کنیم و از جای خود خارج شود و به جای خود برنگردد و دراصطلاح از جای خود سقوط کند.
تعادل بیتفاوت یعنی فرقی نمیکند که شما به این آدم یا ذره ضربهای بزنید، قبل و بعد از ضربه زدن در آن هیچ تفاوتی ظاهر نمیشود؛ مثل اینکه روی یک سطح صاف موبایلی را هل دهیم، یک ذره جلوتر میایستد و هیچ تغییر دیگری بهوجود نمیآید و نسبت به آن سطح دوباره همان حالت را دارد و به حالت اولیه خود برنگشته و هیج تغییری هم نکردهاست. انسانها هم در مسیر تکامل خود یکی از این سه وضعیت را میتوانند داشته باشند. خواسته درونی هر موجودی درواقع همان صراط مستقیمی است که نیروهای مافوق انسان را در آن راستا قرار میدهند که بیشترین تکامل را دارد. ما وقت و توان این را نداریم که همه راهها را امتحان کنیم؛ ولی میتوانیم استفاده کنیم که راههای اضافه و حرکات بیمورد را حذف کنیم، اگر این کار را بکنیم انسان کمکم به خود نزدیک میشود و این کار را زمانی میتواند انجام دهد که از خواستههای نامعقول خود بگذرد و چشمپوشی کند.
نویسنده: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم)
رابطخبری و ویراستاری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم)
همسفران نمایندگی کریمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
45