English Version
This Site Is Available In English

بی‌ادبی باعث بی‌تعادلی می‌شود

بی‌ادبی باعث بی‌تعادلی می‌شود

جلسه دهم از دوره بیست و ششم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره‌۶۰ نمایندگی رودهن به استادی راهنما همسفر نازنین، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر راحله با دستور جلسه «آداب معاشرت، ادب و بی‌ادبی، تعادل و بی‌تعادلی» روز سه‌شنبه ۲۰ خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

از خداوند و سیستم بسیار سپاسگزارم که امروز لیاقت این خدمت را به من دادند، امیدوارم آن‌طور که شایسته است خدمت را انجام بدهم. راجع‌به «آداب معاشرت، ادب و بی‌ادبی، تعادل و بی‌‌تعادلی» آداب معاشرت یا ادب؛ هر رفتاری، کلامی، نگاهی یا هر گفتاری خارج از چهارچوب جمعی که هستیم باشد، بی‌ادبی تلقی می‌شود؛ اگر تابع چهارچوب جمع بودیم، ادب به حساب می‌آید. ممکن است رفتار مناسب آن جمع با جمع دیگری فرق بکند، مثلاً رفتار مناسبی که ما در کنگره داریم با رفتار مناسبی که در یک اداره باید داشته باشیم یا عروسی و عزا خیلی فرق می‌کند، پس ادب در هر جایی متناسب با شرایط آن محیطی که هستیم معنا پیدا می‌کند. مثلاً در کنگره‌۶۰ وقتی می‌گویند؛ جلسه راس ساعت ۴ شروع می‌شود تا ساعت پنج و نیم، به موقع حضور داشتن و شرکت در جلسه، ادب به حساب می‌آید و هر کسی که بعد از جلسه حضور پیدا کند، این یک بی‌ادبی تلقی می‌شود و این خارج از حرمت‌ها است؛ ولی به یک جشنی دعوت می‌شوید که از ساعت ۷ تا ۱۰ شب است اگر در این جشن یک ساعت هم دیرتر حضور پیدا کنید، کسی بر شما خرده نمی‌گیرد و بی‌ادبی محسوب نمی‌شود؛ بنابراین هر رفتاری طبق آن شرایط و آن محیطی که هستیم در راستای چهارچوبی که دارد معنای ادب را به خودش می‌گیرد.

بعضی انسان‌ها اگر تعادل داشته باشند ادب را به همراه خود دارند؛ ولی اگر از تعادل خودشان خارج بشوند بی‌ادبی را به نمایش می‌گذارند. مثلاً هنگام صحبت کردن؛ وقتی داریم با کسی صحبت می‌کنیم و طرف حواسش جای دیگر یا اطرافش است این بی‌ادبی به حساب می‌آید؛ چون ما انتظار داریم هنگامی که با کسی صحبت می‌کنیم طرف به ما نگاه بکند و حواسش به صحبت‌های ما باشد. گاهی هم زیاد نگاه کردن به صورت طرف و جزئیات هم بی‌ادبی به حساب می‌آید، اگر نگاه‌ها از چهار‌چوب خودش بگذرد بی‌ادبی است و این بستگی به حس پشت هر کاری دارد، اگر حس مسموم باشد بی ادبی به حساب می‌آید. حالا می‌رسیم به قسمت دوم دستور جلسه که تعادل و بی‌تعادلی است؛ بی‌ادبی و بی‌تعادلی رابطه مستقیم با همدیگر دارند، هم بی‌تعادلی باعث بی‌ادبی می‌شود و هم بی‌ادبی باعث بی‌‌تعادلی می‌شود. انسان بی‌تعادل بی‌ادب است. انسانی که از در وارد می‌شود و درون خودش دچار خشم، ناراحتی و درگیری است و آن خشم باعث می‌شود به محض ورود و به خاطر بی تعادلی که دچار شده شروع به بی‌ادبی بکند یا ممکن است جواب سلام را ندهد و رفتاری تندی از خودش بروز بدهد و کسی که شاهد این قضیه است پیش خودش فکر می‌کند که این چقدر بی‌ادب است درست است؛ اما چون در حالت بی‌تعادلی است باعث این رفتار بی‌ادبی شده؛ ولی در کل بی‌‌ادب نیست، شرایط باعث بی‌‌تعادلی و بی‌ادبی او شده است.

بی‌ادبی باعث بی‌‌تعادلی می‌شود، مثلاً رهجویی که همیشه باید سر ساعت در جلسه حضور داشته باشد حضور پیدا نمی‌کند و خبر ندادنش به راهنما یک نوع بی‌ادبی به حساب می‌آید و نافرمانی است یا وقتی در لژیون نافرمانی انجام می‌دهد و برای خودش حال خرابی به وجود می‌آورد و تا جلسه بعدی آن حال خرابی همراهش است، این بی‌ادبی باعث شده که از تعادل خارج شود. شوخی کردن در حالت عادی و متعادلش هیچ ایراد و اشکالی ندارد؛ ولی وقتی از تعادل خودش خارج شود، بی‌ادبی به حساب می‌آید. چه چیزهایی باعث می‌شود که یک انسان بی‌‌تعادل شود و به بی‌ادبی برسد؟ موضوع‌های که باعث می‌شود ما به مرحله بی‌ادبی برسیم؛ فضولی کردن زیاد، تجسس کردن در کار دیگران به اسم دلسوزی، همه می‌دانیم که دلسوزی و ترحم سم محسوب می‌شوند. انسان‌های اطراف ما حق دارند تجربه بکنند و حق دارند که اشتباه بکنند و مسیری را طی بکنند که خودشان به این نتیجه برسند که این کار خوب است یا بد است و به اشتباه خودشان پی ببرند و گاهی با زیاد فکر و تجسس که انجام می‌دهیم، می‌خواهیم این تجربه را از آن‌ها بگیریم، به زور می‌خواهیم آن‌‌ها را از این حالت در بیاوریم و گاهی می‌خواهیم آن‌ها را به زور به آن چیزی که ما می‌خواهیم مجبور کنیم و ادعا می‌کنیم که ما خیلی می‌دانیم حتی بهتر از شما می‌دانیم.

وقتی از کلمه من بهتر می‌دانم استفاده می‌کنیم، باعث بی‌ادبی می‌شود. باعث می‌شود که دیگران را از دست خودمان برنجانیم و دیگران را دل‌آزرده کنیم. گاهی دوست داشتن یک فردی را که دوست داریم، انتظار داریم که هرجا می‌رویم او هم همیشه همراه ما باشد چون او را دوست داریم؛ ولی شرایط او را در نظر نمی‌گیریم و فضولی می‌کنیم و گاهی دوست داریم آن چیزی که خودمان دوست داریم، همه را هماهنگ با برنامه‌ خودمان بکنیم. این باعث می‌شود که از تعادل خارج شویم و باعث ناراحتی خودمان و طرف مقابل شود. اگر خوب دقت کنیم اول خودمان از تعادل خارج می‌شویم. از تعادل خارج شدن ما باعث می‌شود که دیگران هم از تعادل خارج شوند و باعث ناراحتی آن‌ها هم می‌شود، در صورتی که نیت و حس پشت آن مسئله هم خوب بوده، ولی محصول چیز دیگری می‌شود.

اگر بی‌ادبی را مانند یک درخت در نظر بگیریم، دارای شاخه‌های متفاوتی است؛ دل آزردن، هتک‌ حرمت، دوری، فاصله افتادن بین انسان، محصول و میوه‌اش این‌ها هستند؛ ولی دارای شاخه‌های زیادی می‌باشد. بی‌ادبی برابر است با ناسپاسی کردن؛ وقتی ما بی‌ادبی می‌کنیم، در حق انسان‌ها یا در حق موضوعی ناسپاسی به عمل آوردیم یعنی ندیدیم. تمام نعمت‌ها، خوبی‌ها و تمام حس‌های خوبی که از او دریافت کردیم را نادیده می‌گیریم؛ فقط لحظه‌ای که دوست نداشتیم را می‌بینیم و بی‌ادبی می‌کنیم. یکی از مسائلی که باعث می‌شود ما بی‌ادبی بکنیم، حسادت است. حسادت باعث می‌شود که آن‌‌قدر حرصمان از یک چیزی بگیرد و وارد قیاس کردن می‌شویم. یکی از نشانه‌های حسادت همین قیاس کردن است. اگر پس ذهنمان داریم همه چیز زندگی خودمان را با زندگی دیگران مقایسه می‌کنیم بدانیم که آدم حسودی هستیم. حسادت و توقع داشتن یکی از مواردی است که باعث می‌شود شخص از تعادل خارج شود و ناخودآگاه بی‌ادبی بکند؛ چون توقع داشته و به خواسته‌اش نرسیده به خاطر ناراحتی که به سراغش آمده شروع می‌کند به هر حرفی را زدن و در آخرش می‌خواهد با یک معذرت خواهی قضیه را تمام کند. داشتن حسادت، تجسس کردن، منیت و خیلی موارد دیگر باعث بی‌ادبی می‌شود.

تایپیست: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون یازدهم)
عکاس: همسفر بتول رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون یازدهم)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رودهن

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .