مبحث مربوط به تاریخ ۱۳۷۴/۴/۱۶ تقریباً ۳۰ سال پیش است. شاگرد به استاد میگوید: انسان به همهچیز فکر میکند و احتمال هر گونه مشکلی را پیشبینی میکند؛ ولی اصلاً به فکرش خطور نمیکند برای مثال، برادر با برادر دشمنی کند یا اعضاء یک خانواده با یکدیگر دشمنی کنند و برای حفظ منافع خود که اکثراً به ناحق هم میباشد حاضر به نابودی یکدیگر شوند. دشمنیها معمولاً به انسان برمیگردد، یکی خود انسان است و دیگری خانوادهای که دارد. اعضاء خانواده فکر میکنند برای مثال برادر یا خواهر یا دوست و فامیل امکان ندارد بدی یکدیگر را بخواهند؛ چون از یک خانواده هستند و سر یک سفره بزرگ شدهاند از یک خون هستند و همدیگر را دوست دارند؛ ولی تا چه اندازه؟ به چه قیمتی؟ وقتی بهطور مثال مسئله مالی وسط میآید داستان تغییر میکند.
یکی را دوست دارد و آن فرد ده تومان از او میخورد میگوید مهم نیست صد تومان میخورد، میگوید مسئلهای نیست، اگر بشود صد میلیون، بشود یک میلیارد آن وقت چه؟ آن دیگر بستگی به ظرفیت انسان دارد که تا چه مرحلهای بتواند گذشت کند. از یک مرحلهای دیگر مشکلات پیش میآید، نمیتوان تحمل کرد؛ چون هر جایگاهی قیمتی دارد، برادری قیمتی دارد، دوستی، فامیلی هم قیمتی دارد، قیمتش چقدر است؟ بینهایت نیست، غیر قابل محاسبه نیست، اینجاست که مشکلات پیش میآید و تنها کاری که انجام میدهیم، فاصله را باید حفظ کرد.
بهترین کار این است که حتیالامکان با اعضاء خانواده وارد مرحله تجارت و معامله نشوید؛ چون اولش خیلی خوب است، بعد به مشکل برمیخورید. آن معامله اصلاً ارزش ندارد؛ چون رابطه فامیلی یا خواهر برادری از بین میرود. اگر ناگزیر شدید؛ باید حتماً مدارک، سند و مشخصات، همهچیز مشخص باشد اگر نباشد ایجاد اختلاف و مشکلاتی میکند و رابطه خواهر برادری، دوستی، فامیلی از بین میرود و تبدیل به دشمنی میشود. آن خواهر و برادری، فامیلی، روی آن حساب چندانی باز نشده است، پایههای مستحکمی ندارد، سطحی است و باز بستگی به آن انسان دارد که در چه مرحلهای این کار را انجام بدهد.
در کنگره هم به این نتیجه رسیدیم که اگر شراکت، معامله و تجارت کنید روابط شروع میشود و در ادامه توقعات زیاد میشود، اینها یکسری فاصلههاست که باید در زندگی حفظ کرد. دشمنیها در دو مرحله و در دو مقطع است یکی مربوط به زمان گذشته و یکی مربوط به زمان حال است و دشمنی علت دارد، حال میخواهد زمان گذشته باشد یا زمان حال، دور باشد یا نزدیک، چکار کنیم؟ ادامه بدهیم؟ انتقام بگیریم؟ انسان موجودی است که زمانیکه به مسائل منفی یا مثبت فکر کند همان اتفاق میافتد و همان امواج به طرفش جذب میشود و باعث ایجاد انواع و اقسام بیماریها میشود. مهم نیست کیست و کجاست، مهم این است که به چه چیز فکر میکند.
فکر، وضعیت را بوجود میآورد؛ پس باید مراقب افکارش باشد و از افکار منفی عبور کند و تلاش کند و از هر کس که به ذهنش میرسد کمک بگیرد و برای هر بحران و سختیها و هر مسئلهای از قدرت فکرش استفاده کند تا راه را پیدا کند؛ حتی در زمان گذشته، حال یا آینده. زمانیکه دشمنی باشد باید چکار کرد؟ باید ریشهاش را کند، دشمنی غیر از رنج بیشمار هیچچیز به ارمغان نمیآورد«نهال دشمنی رنج است» و جز امواج منفی هیچچیز ندارد. انسان هر کار کند به خودش برمیگردد؛ باید صبر و تحمل کرد. بدی کردن و ظلم کردن انسان را به قهر الهی گرفتار میکند و امکان پیروزی وجود ندارد.
هرچه روح و روان انسان پالایش شود میتواند به مرحله بالاتری برسد؛ اما زمانی که به دشمنی، کینه، ترس و مسائل منفی فکر کند همه جذبش میشود. خود فرد، خانواده، دوستان، آشنایان باید حریم بین آنها حفظ شود برای هر چیزی باید برنامهریزی کرد. رابطه در هر جایگاهی مهمتر از کار و تجارت و کاسبی است؛ اما دشمنی بر مبنای جهل و نادانی است، بر مبنای دانش و دانایی نیست و کسانی که بر دشمنی خود پافشاری میکنند در جهل خود پافشاری میکنند «میوه دشمنی رنج بیشمار دارد». دوستی و محبت برای انسان آرامش بوجود میآورد. امواج مثبت را جذب کنید، امواج منفی انسان را به اعماق زمین و تاریکی فرو خواهد برد.
نویسنده: همسفر بتول رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم)
رابط خبری و ویراستاری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم)
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر مهدیه(لژیون اول)
همسفران نمایندگی کریمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
124